زمان خواندن 7.5 دقیقه
نوآوری یکی از مهمترین موضوعات تجاری است. حتی کوچکترین شرکتها هم میتوانند با استفاده از نوآوری، برندهای بزرگ را از صفحهی رقابت حذف کنند. اما منظور از نوآوری چیست؟
طی سالهای متمادی، نوآوری در کسبوکار جزء اولین موضوعات بااهمیت برای مدیران کسبوکارها بوده است. همه ما داستانهایی از استارتاپهای چابک و زیرک میشنویم که با استفاده از انواع نوآوری، مؤسسات بسیار برجستهای را از میدان خارج کردهاند. نوآوری یک اصطلاح همهگیر است و همین باعث شده تعیین دقیق اینکه نوآوری در کسبوکار به چه معناست کمی دشوار شود. واقعیت این است که این اصطلاح را میتوان برای همهچیز، از مدلهای تجاری تا فرآیندهای جدید به کار برد.
این مقاله بهعنوان یک راهنما به شما کمک میکند تا تعریف نوآوری در کسبوکار را یادبگیرید و به شما این امکان را میدهد که بهطور مؤثرتری نوآوری کنید. همچنین انواع نوآوری در کسبوکار، اهمیت نوآوری در کسبوکار و نحوه استفاده درست از آنها را هم معرفی میکنیم.
نوآوری در کسبوکار، فرآیند ایجاد و پیادهسازی ایدهها، روشها، محصولات یا خدمات جدید در سازمان است تا عملکرد فروش، رقابتی بودن و خلق ارزش مشتریانش را بهبود دهد. نوآوری در کسبوکار شامل معرفی محصولات یا خدمات جدید، اضافه کردن امکانات جدید و یا بهبود فرآیندهای موجود است تا به یک مزیت رقابتی در بازار دست پیدا کنند.
تخمین زده میشود که 1000 شرکت برتر جهان، در مجموع 782 میلیارد دلار برای تحقیق و توسعه (R&D) هزینه میکنند (منبع). میدانیم که نوآوری صرفاً با محاسبه هزینههای تحقیق و توسعه اندازهگیری نمیشود، اما این ارقام اهمیت تحقیق و توسعه را در بازار جهانی روشن میکند.
بررسیهای زیادی درباره اهمیت انواع نوآوری در کسبوکار انجام شده، برای نمونه، تحقیقات دانشگاه استنفورد نشان میدهد که هزینههای مربوط به بخش تحقیق و توسعه بهشدت افزایشیافته است؛ بهطوریکه بهرهوری سازمانها از دهه 1930 تاکنون، با ضریب 41 و سالانه حدود 5 درصد کاهش یافته است. بهعبارتدیگر، سازمانها برای دستیابی به خروجیهای یکسان، باید هزینههای بیشتری صرف کنند.
باوجوداین خارج شدن از چرخه طبیعی، عواقب بدتری نیز دارد. مطالعات دانشگاه اقتصاد لندن نشان داده شرکتهایی که در سال حداقل یک محصول جدید به بازار عرضه کردهاند، بهرهوری خود را تا 17% افزایش خواهند داد و هر محصول جدید هم این میزان را تا 22% دیگر افزایش میدهد. علاوه بر این، دانشگاه هوستون دریافته که سرمایهگذاری روی انواع نوآوری تأثیر قابلتوجهی بر سودآوری شرکتها و قیمت سهام آنها دارد.
درواقع سیاستگذاران و اقتصاددانان در سطح کلان اقتصادی، مدتهاست از وضعیت ضعیف رشد بهرهوری در بسیاری از کشورهای غربی ابراز تأسف میکنند. محققان دانشگاه کمبریج این امر را بیشتر به توزیع ناهموار انواع نوآوری نسبت میدهند.
طی گذشت زمان، ما از نوآوری چهرهای تحریفشده ساختهایم که عمدتاً علمی و بسیار مخرب است. همینطور یک ایده هم وجود دارد که میگوید نوآوری تنها کار یک نابغه است که نسلها را تغییر میدهد. البته که هر دو این فرضها اشتباه هستند. ما اینجا پروژههایی از انواع نوآوری با مثال میآوریم که نشان میدهد انواعی از فعالیتها و تصمیمات وجود دارد که میتوان آن را بهعنوان نوآوری شناخت. در ضمن مثالهایی از انواع نوآوری در کسبوکار در هر بخش آوردهایم که به درک مفهوم نوآوری تجاری کمک میکند.
یکی از متداولترین روشها برای تعریف انواع نوآوری در کسبوکارها استفاده از ماتریس نوآوری است که موارد زیر را شامل میشود.
این ماتریس، نوآوری را بر اساس فناوری مورداستفاده و بازار آن، به 4 حالت مجزا تقسیم میکند:
نوآوری پیشگام که با نام نوآوری نوترکیب هم شناخته میشود، شامل اتخاذ یک رویکرد، فناوری یا روش خاص از یک رشته در رشتهای دیگر است. این نوع نوآوری در کسبوکار، فوقالعاده رایج است؛ تحقیقات نشان میدهد که حدود 40 درصد از اختراعات ثبتشده در 150 سال گذشته در این دسته قرار دارند و این نسبت هر سال افزایش مییابد.
اپلیکیشن اوبر (همانند اسنپ در ایران) را در نظر بگیرید. اشتراکگذاری سفر، موقعیت مکانی و کار مستقل چیز جدیدی نبود. بااینحال، آنها به یک نوآوری تغییردهنده بازی تبدیل شدند که بهعنوان یک نمونه برجسته از اقتصاد اشتراکی عمل کرد.
یک مثال کمی زرقوبرق دار اما مناسب نوآوری در طراحی محصولات، جاروبرقی رومیزی است. جاروبرقیهای رومیزی که از دستهی لوازمخانگی هستند، اما برای دنیای کار بازتعریف شدند و مفهوم سازگاری یک محصول کلاسیک با نیازهای مدرن را نشان میدهند. این توضیحات بهخوبی نشان میدهد که برای نوآوری نیازی به اختراع مجدد چرخ ندارید.
وقتی به انواع نوآوری فکر میکنیم اغلب نوآوری رادیکال به ذهن میرسد. زیرا این نوع نوآوری در کسبوکار با متولد شدن صنایع جدید و تکنولوژیهای انقلابی همراه است. درحالیکه نوآوری رادیکال، نوع نسبتاً نادری از نوآوری است، اما یک جهش اساسی ایجاد میکند.
تاریخ مملو از نمونههایی از انواع نوآوریهای بنیادین است؛ از روشنفکری دوره رنسانس گرفته تا انقلاب صنعتی. همه این دورهها سؤالاتی اساسی درباره نحوه زندگی و تعامل ما با جهان مطرح کردهاند. بسیاری استدلال میکنند که ما در آستانه انقلاب صنعتی چهارم هستیم و طرفداران این نظریه معتقدند که هوش مصنوعی، چاپ سهبعدی و اینترنت اشیاء (IoT) باعث تغییری عمیق در همهچیز (از حملونقل گرفته تا مراقبتهای بهداشتی) میشوند.
تلفنهای هوشمند نمونه بارزی از نوآوری بنیادین هستند. استفاده از تلفنهای همراه برای برقراری ارتباط، مسافرت یا خرید آنلاین، غیرقابلانکار هستند و دیگر نمیتوان گفت که استفاده از موبایل در زندگی روزمره ضروری نیست. این ویژگی، مشخصه بارز نوآوری رادیکال یا بنیادین است.
اکثریت قریب بهاتفاق نوآوریها ماهیت تدریجی دارند. نوآوری مداوم زمانی است که مجموعهای از پیشرفتهای کوچک و بهظاهر ناچیز با تغییرات سازمانی در مقیاس بزرگ به اوج خود میرسد. بدون شک نوآوری تدریجی قابلدسترسترین شکل نوآوری در کسبوکار است؛ زیرا اغلب میتواند بدون نیاز به بودجه هنگفت، تشکیل تیمی بزرگ یا تغییر جهت استراتژی کسبوکار انجام شود.
برخی از شناختهشدهترین شرکتهای جهان به کمک همین نوآوری تدریجی موقعیت خود را در صدر حفظ کردهاند. ممکن است متوجه تغییرات نشوید، اما بسیاری از برندهای قدیمی که به اصلیترین برند در صنعت تبدیلشدهاند، هرگز مغرور نمیشوند و دست از تغییر و خلاقیت برنمیدارند. برای مثال برند ژیلت را در نظر بگیرید. از زمانی که اولین تیغهای اصلاح ایمن به بازار آمدند، این برند مدام و بهآرامی محصول خود را تغییر داده تا بتواند نیاز مشتری را بهخوبی پاسخ دهد.
آمازون مثال جالب دیگری برای نوآوری تدریجی است. آمازون جایگاه امروزیاش را بهواسطه تغییرات تدریجی و پیوسته به دست آورده است. دامنه تحولات آمازون گسترده است؛ از معرفی روش تحویل یک روزه گرفته تا آزمایش مداوم با رابط وب و درنتیجه بهینهسازی روزانه تجربه کاربر.
اصطلاح «نوآوری مخرب» که توسط Clayton Christensen مطرح شد، به زمانی اطلاق میشود که نوآوری، یک شبکه ارزش اساساً جدید ایجاد میکند. این امر میتواند با ایجاد یک بازار جدید، ورود به یک بازار موجود و تغییر نحوه تعامل مصرفکنندگان با یک محصول محقق شود.
نظریه کریستنسن انواع نوآوریهایی را که معمولاً در سطح پایینتر عملکردی (حداقل از نظر معیارهای سنتی) وارد بازار میشوند، معرفی کرده است. بااینوجود ارزش ارائه شده به بازار در قالب یک ایده نو، جایگزین چیزی میشود که برای مخاطبان بسیار مهم است. این ارزش بهعنوان پلی است که بهسرعت اندازهگیری شده و تمام بازار را متحول میکند.
Netflix بارزترین مثال است. بهاحتمالزیاد شما بهطور منظم از انواع نوآوریهای مخرب سود میبرید. ارائهی نوآوریهای مخرب در بازار رقابتی بسیار پر ریسک است، اما کارآفرین یا شرکت نوآور (در صورت موفقیت) روی سکوی اول رقابت قرار میگیرد.
چارچوب نوآوری دوبلین (Doblin Innovation Framework)، نوآوری را در 10 دسته مجزا تعریف میکند و دیدگاه عملیتری را نسبت به دیدگاه استراتژیک ماتریس نوآوری ارائه میدهد.
این 10 دسته در سه گروه نوآوریهای مدل کسبوکار، نوآوریهای محصول و نوآوریهای بازاریابی تقسیم میشوند:
معمولا فرآیند نوآوری در کسبوکار شامل یک سری مراحل مهم میشود که سازمانها طی میکنند تا نوآوری را پیاده کنند. این گامها عبارتند از:
گام اول شناسایی فرصتها برای نوآوری است. این کار را میتوان از طریق تحقیق بازار، بینش مشتریان، تحلیل روندها یا ارزیابیهای داخلی انجام داد. هدف این مرحله، درک نیازهای تامین نشده مشتریان، روندهای نوظهور یا زمینههای پیشرفت است که از طریق نوآوری میتوان به آنها رسیدگی کرد.
وقتی فرصتها را شناسایی کردید، نوبت به ایده پردازی میرسد. این کار را میتوانید از طریق جلسات طوفان فکری، بازخورد مشتریان یا همکاری بین بخشها انجام دهید. هدف این کار، تولید ایدههای متنوع و جدید است.
مرحله سوم شامل بررسی امکان سنجی ایدهها و مطلوب بودن هر ایده میشود. عواملی مثل پتانسیل بازار، امکان سنجی فنی، منابع، همراستایی با اهداف و تاثیر بالقوه را مدنظر قرار دهید.
این مرحله شامل تبدیل ایده انتخابی به نمونه ملموس است. هدف آن، آزمایش و اعتبارسنجی مفاهیم، جمع آوری بازخورد و اصلاح ایدهها براساس بینشهای مشتریان و امکان سنجی فنی است.
در این مرحله، نمونههای اولیه توسط کاربران واقعی آزمایش میشوند. بازخورد مشتریان جمع آوری شده و مفاهیم براساس نظرات کاربران تکرار میشوند. این کار به تایید فرضیهها کمک کرده و نوآوری را بهبود میبخشد.
این مرحله شامل یک برنامه اجرای دقیق، تخصیص منابع و انجام اقدامات لازم برای آوردن نوآوری به بازار میشود. هدف آن اطمینان از یک انتقال راحت از مرحله توسعه به پیاده سازی کامل است.
این مرحله شامل ردیابی معیارهای کلیدی و شاخصهای عملکرد برای سنجش موفقیت نوآوری میشود. ارزیابی منظم به شناسایی زمینههای بهبود، انجام اقدامات لازم و یادگیری برای طرحهای آینده کمک میکند.
هدف از نوآوری در مدل سود، ارائه پیشنهادها در بستهبندیهایی جدید است. چنین نوآوریهایی را میتوان نمونهای از انواع نوآوریهای مخرب با توجه به روابط سنتی مشتریان در نظر گرفت. این نوآوریها به اطلاعات دقیق از مشتریان و توقعات آنها از کسبوکار شما نیاز دارند.
با پیچیدهتر شدن و افزایش روابط در زنجیره عرضه و زنجیره تأمین، نوآوری شبکه هم مشهورتر شد. نوآوری شبکه معمولاً شامل ایجاد سودآوری از فرایندها و فنّاوریهای شرکتهای دیگر به روشهای جدید است. این امر باعث میشود یک شرکت بتواند در مراحل بعدی پیشرفت بهتری داشته باشد.
نوآوریهای ساختاری از منابع درونی یک شرکت استفاده میکند تا ارزش خلق نماید. این کار ممکن است شامل بهبود نرمافزارها یا فرایندهای داخلی باشد تا بتواند از استعداد کارکنان یا تجهیزات خود استفاده بهینهای نماید. انواع نوآوریهای مدیریتی اغلب در این دسته قرار میگیرند، زیرا در این روش شرکتها از فرهنگ و فرایندهای سازمانی خود برای جذب درخشانترین استعدادها استفاده میکنند.
نوآوریهای فرایندی هم یکی دیگر از انواع نوآوریهای درونسازمانی است که شامل تغییر در مسیر کسبوکار شما میشود. این نوآوریها اغلب بخش مهمی از شایستگیهای اصلی تجاری را شکل میدهند و میتوانند برتری قابلتوجهی نسبت به رقبای شما ایجاد کنند. یک نمونه خوب از این نوع نوآوری، همکاری پلیس شهر کنت با شرکت Idea Drop بود. با استفاده از Idea Drop، آنها توانستند صدها ایده از سراسر سازمان خود جمعآوری کنند. بهبود فرایندهایی که درنتیجه این کار ایجاد شد تأثیر طولانیمدتی بر کارایی، تعامل و تقویت کارمندان اداره پلیس داشت.(منبع)
عملکرد محصول اولین دستهبندی از انواع نوآوری مربوط به محصول است که توسط دوبیلن بیان شده است. این نوآوری احتمالاً نزدیکترین تعریف از نوآوری را ارائه بدهد. نوآوری در عملکرد محصول، یعنی ارزش بزرگی را به خط محصول خود اضافه کنید. فرقی ندارد که یکی از ویژگیهای محصول بهبود داده شود، نوآوری در طراحی محصولات باشد، کیفیت کلی محصول بهتر بشود یا تغییری در برند ایجاد شود.
نوآوری سیستم محصول به اندازه نوآوری عملکرد محصول محبوب نیست اما نمیتوان گفت که اهمیت کمتری دارد. نوآوری در این حوزه حول محور محصولات و خدمات مکمل است که میتواند ارزش واقعی به یک محصول بیفزاید. ممکن است بخواهید با ایجاد قابلیت تبادل اطلاعات، تناسب یا ادغام با دیگر محصولات و خدمات، ارزشافزوده ایجاد کنید.
دسته آخر انواع نوآوری مربوط به تجربه مشتری است و با نوآوریهای مربوط به خدمات شروع میشود. هدف این است که ارائه محصول یا خدمات خود را افزایش دهید، خواه از طریق سهولت استفاده از آن، نشان دادن عملکرد ویژهای که نادیده گرفتهشده یا رفع مشکلات رایج. نادیده گرفتن چنین نوآوریهایی آسان است اما با توجه به آنها میتوانید یک پیشنهاد منحصربهفرد ارائه بدهید.
نوآوری در کانال، روی راههای ارائه پیشنهاد به مشتری تمرکز دارد. تجارت الکترونیک یک نوآوری آشکار در این زمینه است. این مدل از نوآوری، تغییرات واضحی را در نحوه تعامل فروشگاهها و خردهفروشان با مشتریان به وجود آورده است. هدف نهایی این است که مشتریان را با ارائه آنچه میخواهند، زمانی که با آن نیاز دارند و شیوه دسترسی مطلوبشان شاد کنیم.
برند یا همان نام تجاری بسیار ارزشمند است. نوآوری در این زمینه میتواند به شرکت کمک کند که خود را در بازار رقابتی متمایز سازد. انواع نوآوری در برند معمولاً شامل طیف گستردهای از نقطه تماس با مشتریان و نتایج تعامل بین تلاشهای بازاریابی، خدمات مشتریان و تعهد شغلی کارمندان است.
آخرین نوآوری مربوط به ایجاد ارتباط طولانیمدت با مشتریان است که اتفاقاً اهمیت زیادی هم دارد. نوآوری در این زمینه نیازمند درک عمیق از سفر مشتری است که به شما امکان برقراری ارتباطهای معنادار با مخاطبان را میدهد. برای مثال شرکت بیمه Covea بهبودهایی نوآورانه در فرایندهای مرتبط با مشتریان خود ایجاد کرد که درنهایت باعث شد تا حدود 2.5 میلیون پوند صرفهجویی کند.
توجه داشته باشید که یک نسخه کلی برای ایجاد نوآوری وجود ندارد و دستهبندی معرفی شده، یک لیست جامع نیست. درواقع این فهرست تنها وسعت انواع نوآوری را نشان میدهد که شرکت شما میتواند بر اساس شرایط ویژه خود به آنها دست یابد.
نوآورترین شرکتها هم بهندرت در همه این گروهها فعالیت میکنند و معمولاً یک ترکیب متناسب را برای خودشان میسازند. دقیقاً همانطور که موفقترین سرمایهگذاران تمام سرمایهشان را در یک کانال نمیگذارند، شرکتهای نوآور هم تمام تلاش خود را صرف نوآوری در یک حوزه نمیکنند. نکته مهم آن است که مطمئن شوید رویکردهایی که شما انتخاب میکنید در کنار یکدیگر بهترین کارکرد را دارند و سازمان شما را به یک هدف مشترک سوق میدهند.
همانطور که کلایتون کریستنسن میگوید:
حتی موفقترین سازمانها میتوانند مواردی پیدا کنند که آن را توسعه بدهند، اما مشاغل برای جلوگیری از معضل ابتکار، به دنبال راههایی برای پیشرفت خودشان هستند.
چارچوبهای فوق سطحی مفید از ساختار و ایده را برای تلاشهای شما ارائه میکند. اما باید توجه داشته باشید که تاکتیکهای نوآوری در دنیای واقعی بسیار نامحدود هستند.
رویکردهای زیادی برای نوآوری وجود دارند که میتوانید انتخاب کنید؛ اما شاید اولین قدم این باشد که بدانیم نوآوری باید در اولویت قرار گیرد. یک بررسی در مدرسه کسبوکار هاروارد نشان داده که فقط 30 درصد از مدیران معتقدند که نوآوری اولویت دارد. به همین دلیل است که مدیران شرکتها، نوآوری در کسبوکار را در رتبه 18 قویترین قابلیتهای یک سازمان قرار دادهاند، جایی پایینتر از انطباق و برنامهریزی مالی!
این پژوهش احتمالاً دلیل نتایج بررسیهای گروه Accenture را هم به خوبی توضیح میدهد. تنها 14 درصد از شرکتهایی که در این پژوهش شرکت کرده بودند، اعتقاد داشتند به خاطر سرمایهگذاری در انواع نوآوری به 2.5 میلیارد پوند بازگشت سرمایه دستیافتهاند. Accenture به طرز خردمندانهای به ما یادآوری میکند که مقدار سرمایهی هزینه شده بسیار کماهمیتتر از نحوه صرف هزینه است. تحلیلگران استدلال کردهاند که بهترین انواع نوآوریها:
نوآوری در کسبوکار ساده نیست؛ اما راههای زیادی وجود دارد که میتوانید به کمک آن مسائل خود را حل کنید. برای اینکه نوآوری را در همه بخشهای کسبوکار خود پیاده کنید، باید تحقیق و توسعه را تقویت نمایید. با شناخت بازار به اهمیت نقش انواع نوآوری در کسبوکار پی خواهید برد. راههای پیاده سازی انواع نوآوری را درک خواهید کرد و در مسیر موفقیت قرار خواهید گرفت. دقت کنید که موارد فوق تنها راهنماییهای لازم را به شما ارائه میدهد.
انواع نوآوری میتواند بهسادگی یک ایده برای بهبود روند انجام کارها باشد یا به بزرگی یک تغییر همهجانبه در کسبوکار! در هر مسیری که قدم برمیدارید، یادتان باشد که از نقش تکنولوژی در نوآوری و پیشرفت کسبوکارها غافل نشوید.
منبع نوآوری کجا میتواند باشد؟
بیشتر نوآوریها از جستجوی آگاهانه و هدفمند برای فرصتها در شرکت و صنعت و همچنین محیط اجتماعی و فکری بزرگتر ناشی میشوند.
ماتریس نوآوری چیست؟
ماتریس نوآوری تجسمی بصری است از اینکه چگونه میتوانید انواع مختلف نوآوری را بر اساس هر هدفی که برای یک دیدگاه خاص ضروری است به راحتی شناسایی کنید. به عنوان مثال، درک چگونگی تسریع نوآوری، درک مکان نوآوری، درک نحوه مدیریت نوآوری و غیره.