زمان خواندن 5 دقیقه
ویژگی های کوچ موفق چیست؟ چطور میتوانیم فرآیند کوچینگ موفق داشته باشیم؟ اینها سوالاتی است که طی این درسنامه به پاسخ آنها میرسیم.
این باور از دوران باستان وجود داشته که آموزش افراد از ارزشمندترین و انسانیترین کارهای ممکن است. با انجام این کار میتوانید شاهد رشد و پیشرفت فرد یا کسبوکار باشید و به آنها کمک کنید پتانسیلی که درونشان دارند را شکوفا کنند. اگر به دنبال پاسخ این سؤال هستید که کوچینگ چیست، شاید بهترین پاسخ ممکن همین باشد: کوچینگ یعنی آزادسازی تواناییهای بالقوهی انسانها یا مجموعهها.
به قول بیل گیتس: «همه به کوچ نیاز دارند. فرقی نمیکند شما بسکتبالیست باشید، تنیسور یا ژیمناست یا بازیکن بریج. اکثر مردم خودشان را برای کاری که میتوانند در یک سال انجام بدهند دست بالا میگیرند و برای کارهایی که میتوانند در ده سال انجام دهند دست پایین.»
تا همین لحظه که این مقاله را میخوانید، زندگی بسیاری از افراد در جهان با کمک شخصی دیگر دگرگون شده است. تاریخچه کوچینگ به مکاتب فلسفی دوران باستان بازمیگردد. زمانی که دانش مستقیماً از معلم به شاگرد منتقل نمیشد.
ماجرا از این قرار بود که معلم سؤالات مهم و کاربردی میپرسید و دانشآموز خودش به جواب آن سؤالات میرسید. البته آن مربیان (یا به اصطلاح امروزی کوچها) این را میدانستند که خودشان هم همیشه در حال یادگیری و پیشرفت هستند.
اولین استفاده از اصطلاح «کوچ» به سال 1830 و دانشگاه آکسفورد برمیگردد. آن موقع به فردی که قرار بود دانشآموزی را در یک مسیر مشخص هدایت کند تا در نهایت در یک آزمون موفق شود، کوچ میگفتند. بنابراین از نظر تاریخی، کلمه «کوچینگ» به معنی فرایندی است که افراد را از یک موقعیت خاص، به جایی که میخواهند باشند منتقل میکند. اولین استفاده از این اصطلاح در رابطه با ورزش در سال 1861 بود.
در پاسخ به این سوال که کوچینگ چیست؟ باید بگوییم به زبان ساده، کوچینگ فرایندی است که هدف آن بهبود عملکرد افراد است. کوچینگ به جای گذشته یا آیندۀ دور بر «اینجا» و «اکنون» تمرکز دارد. اگرچه مدلهای مختلفی از کوچینگ وجود دارد، اما تقریباً در همۀ این مدلها «مربی» (Coach) به عنوان «متخصص» (Expert) در نظر گرفته نمیشود. بلکه کوچ نقش تسهیلکنندۀ فرایند یادگیری را دارد.
به یاد داشته باشید تفاوت زیادی بین آموزش دادن به کسی و کمک به او برای یادگیری وجود دارد. در کوچینگ، اساساً کوچ به فرد کمک میکند تا خودش عملکرد خودش را بهبود بخشد. به عبارت دیگر، کوچ به افراد کمک میکند تا به طور بهینه یاد بگیرند.
کوچ خوب همواره بر این باورند که افراد همیشه خودشان پاسخ مشکلات خودشان را دارند؛ اما همزمان میدانند که برخی افراد ممکن است برای یافتن پاسخ به کمک نیاز داشته باشند. به این ترتیب، کوچینگ یعنی کمک به افراد، برای اینکه خودشان به حداکثر پتانسیل خودشان برسند.
از آنجایی که کوچ با راهنمایی یا معلمی تفاوت دارد، در ادامه مربی یا فرد کمک کننده را همان کوچ خطاب میکنیم.
آموزش (Teaching)، راهنمایی (Mentoring)، مربیگری (Coaching)، مشاوره (Counselling) و درمان یا تراپی (Therapy) پنج مفهوم متفاوتی هستند که بعضاً به اشتباه به جای هم استفاده میشوند. در ادامه معنای دقیق هر یک از این کلمات را بررسی میکنیم و به مقایسه آنها میپردازیم.
تدریس متداولترین و شناختهشدهترین راه برای کمک به یادگیری دیگران است. یک معلم (Teacher) سعی دارد دانش را بدون واسطه به دانشآموزش منتقل کند. با این حال، مدرسان یا معلمانی هم هستند که با اهمیت «دانشجویی» به جای «دانشآموزی» آشنا بوده و سعی میکنند قسمتی از فرایند یادگیری را به خود دانشجو بسپارند. فراموش نکنیم معلمان باید مشوقهای ماهری باشند و برای متمایل کردن افراد به یادگیری، از تکنیکهای انگیزشی کوتاهمدت و بلندمدت نیز استفاده کنند.
منتور یا راهنما در ادبیات فارسی و عربی در کنار مترادفهایی مثل «مرشد»، «پندآموز» یا «ناصح» بیان میشود. منتورها جایی بین مربیان و معلمان قرار دارند. اگرچه آنها اغلب در حوزۀ تخصصی خود استاد و متخصص هستند، اما مسئولیت آموزشی رسمی ندارند.
اما ایدۀ منتور از کجا آمده؟ در کتاب «ادیسه» اثر جاودانۀ «هومر»، «تلماخوس» معلم پسر ادیسه بود. برای اینکه تلماخوس بهترین آموزشهای ممکن را به پسر ادیسه بدهد، الهه «آتن» با لباسی مبدل به عنوان منتور در مقابل تلماخوس ظاهر میشد. اینجا بود که الهه آتن، آغازگر ایدۀ «راهنمای خردمند» شد.
اما معنای دقیق کوچینگ چیست؟ کوچینگ فرایند یادگیری ماهیگیری به جای دادن ماهی آماده است! یک کوچ یا مربی، یک مدل خاص از معلم است که فقط قرار است فرایند یادگیری را آسانتر کند؛ همین.
از آنجا که کلید موفقیت همه دست خودشان است، اصلاً نیازی ندارند که دیگران با کلیدهای خودشان سراغشان بیایند و به آنها بگویند چه کار کنند. بنابراین در پاسخ به این سؤال که هدف از کوچینگ چیست؟ میتوانیم بگوییم فرایند کوچینگ قرار است افراد را در پیدا کردن کلید موفقیتشان کمک کند.
Counselling یعنی مصلحتاندیشی یا همان مشاوره. علاوه بر سه فرایند فوق، همیشه راه دیگری برای کمک به یادگیری دیگران وجود دارد و آن مشاوره است. در مقایسه با سه مفهوم بالا، مشاوره بیشتر جنبۀ درمانی یا Therapeutic دارد. بنابراین مشاوران به جای اینکه صرفاً راهنمایی کنند یا نصیحت بدهند، ممکن است مسئولیت و میزان مداخلۀ بیشتری در مشکل افراد داشته باشند. مشاور، مفهومی بین مربی و تراپیست است.
تراپیست یا درمانگر با فردی که به دنبال رهایی از علائم روانی یا فیزیکی است کار میکند تا مشکل آن شخص در نهایت بهبود یابد. در اغلب موارد، در فرایند تراپی مراجع یا مشتری، خواهان درمان عاطفی یا رهایی از دردهای روانی است.
پس در مقایسه با کوچینگ، تراپی با سلامت روان افراد سروکار دارد؛ اما هدف کوچینگ رشد ذهنی افراد است. انگیزه مراجع از ورود به فرایند تراپی یا مشاوره، معمولاً دور شدن از درد یا ناراحتی روحی است. اما شخصی که وارد فرایند کوچینگ میشود، مشکل روحی چندانی ندارد و قرار است به سمت اهداف موردنظرش حرکت کند.
از میان همه اینها، کوچینگ، مربیگری، مشاوره، منتورینگ و معلمی با هم اشتباه گرفته میشوند. به همین خاطر میخواهیم در درسهای ابتدایی این درسنامه به طور مفصل تفاوت کوچینگ با مربیگری، مشاوره، منتورینگ و آموزش را بررسی کنیم.
اما پیش از همه بیایید ببینیم انواع کوچینگ چیست؟ اصلا چند نوع کوچینگ داریم؟
حالا که مفهوم کوچینگ را عمیقاً بررسی کردیم، وقت آن رسیده که برویم سراغ انواع کوچینگ و ببینیم این فرایند در چه قالبهایی قابل اجراست. تمام مواردی که در ادامه مطرح میکنیم، بیشتر حالت سازمانی دارند و به افراد کمک میکنند قابلیتهای مختلفی در سطح سازمان به دست آورند. هر چند میتوانید از کوچینگ در توسعه فردی هم بهره ببرید، اما هدف از این بخش تنها معرفی انواع کوچینگ در کار است.
احتمالاً تاکنون اصطلاح خودشکوفایی (Self-Actualization) را شنیدهاید. این اصطلاح از هرم مازلو شروع شد. جایی که نیازهای انسانها را طبقه بندی کرد. اما کوچینگ انسانگرا دیدگاهی نسبتاً درمانمحور دارد و به مدیران یا کارمندانی که بحبوحه بحران هستند کمک میکند ثبات و اعتمادبهنفس بیشتری پیدا کنند. این نوع کوچینگ لزوماً به افراد کمک نمیکند تا کارهای بیشتری برای سازمان انجام دهند. تنها قرار است به فرد کمک کند راه عبور از بحران را بیابد.
به نظر شما هدف از این نوع کوچینگ چیست؟ کوچ در این نوع کوچینگ باید تعیین کند مدیران یا کارمندان کجای فرایند رشد خود قرار دارند. سپس به آنها کمک کند تا درکی کاملتر از اختیارات و مسئولیتهای فردی، اجتماعی و شغلی خود داشته باشند و با تحمل بیشتری در برابر ابهامات زندگی حرکت کنند.
کوچینگ شناختی به افکار ناسازگار یا ناسالمی میپردازد که مانع موفقیت یک مدیر یا کارمند میشوند. در این مورد از انواع کوچینگ، کوچ نحوه تفکر فرد در مورد اعمال دیگران را به چالش میکشد. سپس سعی میکند شیوۀ مواجهه با افکاری که مانع عملکرد صحیح افراد میشود را به آنها آموزش دهد.
این رویکرد کوچینگ، مبتنی بر نقاط قوت است. اینجا مربی به افراد کمک میکند نقاط قوت موجود را برای ایجاد احساسات مثبت و شادی بیشتر به کار گیرند. طبیعتاً این فرایند باعث میشود افراد سطوح بالاتری از عملکرد از خود نشان دهند.
این مورد از انواع کوچینگ طیف وسیعی از عوامل مؤثر بر عملکرد افراد را در نظر میگیرد. کوچینگ سیستمی به بررسی الگوهای ذهنی و رفتاری میپردازد که ممکن است عملکرد یک کارمند یا مدیر را مختل کند. اگرچه کوچینگ سیستمی، گسترۀ عظیمی از شخصیت افراد را مدنظر قرار میدهد، اما از اهمیت ایجاد تغییرات کوچک برای رسیدن به نتایج بزرگ چشمپوشی نمیکند.
کوچینگ هدفگرا نوعی از کوچینگ در محیط کار است که به افراد کمک میکند منابع حاضر را در بهترین شکل ممکن تنظیم و هدایت کنند تا در نهایت کسبوکار به اهداف خود برسد.
کوچینگ کسبوکار فرایندی است که در آن یک کوچ حرفهای، یک مدیر یا شرکت را در پیگیری اهداف کاریاش راهنمایی میکند. کوچ کسبوکار ممکن است به مشتری خود در ایجاد مهارتهای رهبری، ایجاد استراتژیهای تجاری یا بهبود طرز فکر خود نسبت به کسبوکار کمک کند. البته همه چیز بستگی به این دارد که فردی که کوچ را استخدام میکند، از فرایند کوچینگ چه میخواهد.
کوچینگ تطبیقی که ترکیبی از همۀ فرایندهای کوچینگ است، اساساً ماهیتی هدفگرا دارد. این روش، بهترین جنبههای کوچینگ انسانگرا، سیستمی و شناختی را در بر میگیرد. هدف از کوچینگ انطباقی، آموزش و دستیابی به نتایج ملموس در کوتاهترین زمان ممکن است.
کمک به یادگیری و آموزش افراد یکی از ارزشمندترین و انسانیترین کارهای ممکن است؛ کاری که مربیان یا به اصطلاح کوچها انجام میدهند. اما هدف از فرایند کوچینگ چیست؟ همۀ افراد این پتانسیل را دارند که زندگیشان، روابطشان و کسبوکارشان را تغییر دهند. فرایند کوچینگ قصد دارد با آزاد کردن این پتانسیل، افراد را برای مواجهه با دشواریهای پیش رویشان یاری کند.
در این درسنامه سعی داریم، پس از معرفی کامل کوچینگ و انواع آن به سراغ تفاوتهای کوچینگ با سایر اصطلاحها و راهنماهای مشابه برویم. حالا که فهمیدیم کوچینگ چیست لازم است بدانیم چه تفاوتی با معلمی، راهنمایی یا منتورینگ دارد.
پس از آن به سراغ کوچینگ بیزینس و کوچینگ توسعه فردی میرویم. اصول کوچینگ حرفهای را به شما معرفی خواهیم کرد و در نهایت چند کتاب که احتمالا مسیر شما در کوچ شدن یا حتی کوچ گرفتن از یک مربی حرفهای را هموارتر خواهد کرد، معرفی میکنیم.
آموزش کوچینگ
(صفحه اصلی)
شباهتها و تفاوتهای آموزش با کوچینگ
شباهتها و تفاوتهای مشاوره با کوچینگ
شباهتها و تفاوتهای منتورینگ با کوچینگ
چگونه یک کوچ حرفه ای خوب انتخاب کنیم؟
کوچینگ برای توسعه فردی | چرا و چگونه؟
چه مهارتهای نیاز داریم تا یک بیزینس کوچ حرفهای شویم؟
لیست بهترین کتابهای کوچینگ و منتورینگ
کوچینگ مدیران چیست و چه تغییراتی در سازمان ایجاد می کند؟
چه کسانی به کوچ نیاز دارند؟ کوچینگ چه کمکی به شما می کند؟
کوچینگ چیست؟
فرایند کوچینگ به افراد و مجموعهها کمک میکند کلید موفقیتشان که درون خودشان نهفته را پیدا کنند. مثلاً در کوچینگ تجاری، مدیران و کارمندان میآموزند از تمام ظرفیتهای موجود در شرکت، برای رسیدن به اهداف شغلی استفاده کنند.
کوچینگ چه فرقی با مشاوره دارد؟
انگیزۀ افراد از ورود به فرایند مشاوره، این است که برای دور شدن از درد یا ناراحتی خود به دنبال راهکار یا نصیحت باشند. اما شخصی که وارد فرایند کوچینگ میشود، به دنبال شکوفا کردن تواناییاش برای رسیدن به اهداف است.