زمان خواندن 7 دقیقه
میخواهید یک مدیر موفق باشید؟ این ۱۱ ویژگی ساده را در خودتان پرورش دهید تا دیگر فقط یک رئیس ساده نباشید!
دنیای مدیریت امروز زمین تا آسمان با سبکهای مدیریتی دهههای قبل فرق دارد. امروزه مدیران بیشتر از هر زمان دیگری سعی میکنند در قامت یک رهبر ظاهر شوند و دیگر پشت نقاب ریاست پنهان نشوند.
با وجود نظریههای متناقض در مورد شباهتها و تفاوتهای مدیریت و رهبری، در این مطلب سعی کردیم مهمترین ویژگیهای مدیر موفق را بگوییم، تا با وظایف یک مدیر خوب آشنا شوید و مانند رهبری در قلب انسانها نفوذ کرده و بتوانید اول در قلب نیروهای خود و سپس به قلب بازار محصولتان نفوذ کنید. پس با ما همراه باشید.
اگر بگوییم مدیریت انسانها یکی از سختترین کارهای دنیا است، بیراه نگفتیم! انسانها به عنوان پیچیدهترین پدیدههای موجود در جهان، گاهی خودشان را هم نمیتوانند مدیریت کنند؛ در حالی که شما قصد مدیریت تعداد زیادی از آنها را دارید! برای همین، هیچوقت در مورد مدیریت سادهانگاری نکنید و بدانید این کار نیازمند تخصص، تلاش و مداومت زیاد است. در ادامه این مطلب میگوییم چگونه در مدیریت موفق باشید و انسانها را به خوبی هدایت، کنترل و برنامهریزی کنید.
اصلا ممکن است بدون ارتباط درست برقرار کردن با افراد، آنها را مدیریت کرد؟ شما تا زمانی که نتوانید انسانها را لمس کنید، صحبتهایشان بشنوید و شرایطشان را درک کنید نمیتوانید روی آنها تاثیر بگذارید! وقتی هم تاثیر نگذارید، آنها شما را به اهدافتان نمیرسانند. مدیران موفق درهای اتاق خود را در حد معقول برای پرسنل خود باز میگذارند و با آغوشی باز پذیرای انتقادات و پیشنهادهای آنها هستند. مدیران برتر علاوه بر شنونده خوب بودن، عملکنندههای قدرتمندی هم هستند.
نمیتوان به هر درخواست و نظری جامه عمل پوشاند، برای همین مدیران موفق همیشه چندین «نه» در جیب خود نگه میدارند تا در مواقع لازم مصرف کنند. ولی این «نه»ها همراه توجیه منطقی هستند. مدیر باید بتواند کارمند خود را قانع کند چرا مخالف است و اگر جواب «بله» باشد چه خطراتی سازمان را تهدید میکند.
دروغگو کمحافظه است! این موضوع این روزها بیشتر از ضربالمثل به یک واقعیت اجتنابناپذیر اشاره دارد. شاید بتوانید چند روز با عدم صداقت کار را جلو ببرید ولی این اطمینان را داشته باشید که در بلندمدت ضربههای جبرانناپذیری میبینید. یک ویژگی مدیر خوب همین است که جلوتر از نوک بینیاش را میبیند و به جای گفتن یک دروغ شیرین، واقعیت بعضا تلخ را با توضیحات لازم میگوید. او میداند که پرسنلش نیز انسان هستند و او را درک میکنند.
یکی از تاثیرات بسیار مثبت وجود صداقت در مدیران، تزریق این ویژگی در فرهنگ سازمان است؛ چرا که این مدیران هستند که در بلندمدت معماران فرهنگ سازمانشان اند. اگر دروغ گفتن در سازمانتان به یک ضدارزش و راستگویی به ارزش تبدیل شد، یعنی کارتان را درست انجام دادهاید.
قابل درک است که در برخی شرایط خیلی خاص، نمیتوانید راستِ چیزی را بگویید؛ ولی بعدا دلیل این اتفاق را به همکاران خود توضیح دهید تا به چوپان دروغگوی سازمان تبدیل نشوید که صداقتتان را هم باور نمیکنند.
به گونهای باشید که بتوان به شما تکیه کرد! چه مدیران بالاسرتان و چه پرسنلی که مدیریتشان میکنید، باید بتوانند روی شما حساب کنند. همچنین وقتی کارمندانتان این روحیه را در شما میبینند، خودشان نیز سعی در مسئولیتپذیری وظایفشان میکنند. اوضاع همیشه خوب پیش نمیرود! ممکن است زمانی مجبور باشید برای عمل به قولتان تا پاسی از شب در شرکت بمانید تا کارها به خوبی جلو برود.
مهمترین ماموریت هر کسبوکار این است که به خوبی برنامههایش را اجرا کند و به اهداف سازمان برسد. چه زمانی برنامهها به خوبی اجرا میشود؟ زمانی که مسئولیتپذیری وجود داشته باشد و بتوان به مدیران یک کسبوکار اتکا کرد.
اگر میخواهید کارها به شکل یکپارچه و درست و سریع انجام شود، در تیم خود همدلی ایجاد کنید. دیگر دورانی که مدیران در اتاق دربسته مینشستند و دستورات خود را به کارمندانش ابلاغ میکردند گذشته است. تا وقتی که مدیر و پرسنلش همدل و همراه و رفیق هم نباشند رسیدن به اهداف سازمان سرابی بیش نیست.
یکی از راههای ایجاد همدلی، پرسیدن نظرات پرسنل برای انجام کارها است. از ویژگیهای مدیر موفق این است که در جلسات طوفان فکری، نظرات همه را میپرسد و سپس تصمیمگیری میکند. با این کار هم به جای یک مغز، چندین مغز از چندین زاویه مختلف به یک موضوع نگاه میکنند و در نتیجه میتوان نگاه عمیقتر و دقیقتری به موضوعات داشت. همچنین چون همه در یک تصمیمگیری دخیل هستند، احساس همدلی با آن تصمیم میکنند و آن را برای خودشان میدانند.
بدون برنامه تیم شما راه را از بیراهه تشخیص نمیدهد و بادی به هر جهت میشود. برای همین برنامهریزی کردن جزئی از کلیدیترین ویژگیهای مدیر خوب است. برنامهریزی باید واقعبینانه و با توجه استراتژی سازمانتان باشد. برنامه به خودی خود فقط یک نوشته روی کاغذ است! برای همین تا اجرا نشود هیچ ارزشی ندارد و شما را به جایی نمیرساند. برای همین باید پرسنل خود را قانع کنید که آن را اجرا کنند و همچنین برنامه خود را با توجه به توان نیروی انسانی خود بچینید.
مدیریت پر از درد است؛ این موضوع را نمیتوان کتمان کرد. کسانی میتوانند از پَسِ یک درد بربیایند که صبر و شکیبایی زیادی دارند. مدیران موفق سعی میکنند در برابر تمام مشکلات سازمان خود صبوری کنند و امید را به تیمشان تزریق کنند. اگر یک مدیر کمطاقت باشد، بیشک تیمی شکننده خواهد داشت که با کوچکترین مشکل از هم میپاشد. برای همین مدیریت برای افراد کمظرفیت اصلا مناسب نیست.
مدیران موفق همگی برای تمام قسمتهای کار خود هدف دارند. اهدافی که واقعی هستند. اهداف مدیران موفق چندین فاکتور مهم دارد. اول این که باید اهداف مشخص باشند؛ مثلا رسیدن به 40 مشتری در روز یک هدف مشخص و رسیدن به مشتریان زیاد یک هدف مجهول و غیرمشخص است. مورد بعدی قابل اندازهگیری بودن اهداف است. مثلا میزان ورودی یک سایت در روز قابل اندازهگیری است ولی فروش راضیکننده را نمیتوان اندازهگیری کرد.
اهداف مدیران موفق قابل دسترسی است؛ چشمانداز و هدف با هم متفاوت هستند و آن چشمانداز است که اهدافی در دوردست برای آن تعریف میکنند. رسیدن به رهبری بازار فروش اینترنتی برای یک شرکت کوچک نمیتواند هدف باشد، ولی رسیدن به 1000 فروش در یک محله تهران را میتوان هدف تلقی کرد. در انتها نیز اهداف باید متناسب سمت وسوی فعالیتهای ما و دارای محدوده زمانی باشند. مثلا رسیدن به 10 هزار بازدید روزانه بعد از شش ماه برای سایتی که در حالت فعلی 5هزار بازدید دارد، یک هدف خوب و منطقی حساب میشود.
مدیری که بعد از حرف زدن نتواند سلولی در همکاران خود تکان دهد، موفق نیست. قبول داریم که جذابیت و تاثیرگذاری در عدهای از اول وجود دارد، ولی مهارتی نیست که نتوان آن را به شکل اکتسابی به دست آورد. وقتی پرسنل شما ببینند به تمام حرفهای خود عمل میکنید و همچنین اگر نکات شما را رعایت کنند روی نتایجشان تاثیر مثبت دارد، به مرور تاثیرگذاری کلام و حتی زبان بدن شما بیشتر میشود.
کسی که نتواند به خود اعتماد کند، دیگران نیز او را جدی نمیگیرند. برای همین مدیران موفق سعی میکنند هم از درون و هم با استفاده از تجربههای موفقشان، اعتماد به نفس بالایی داشته باشند. مدیران موفق همانقدر که در بسیاری از موارد برخوردی نرم و منعطف دارند، در مواردی که نیاز است، برخورد قاطع و همراه با اعتماد به نفس از خود نشان میدهند.
اعتماد به نفس یک شمشیر دولبه است و باید بدانید اعتماد به نفس بیش از حد مدیران را به سمت توهم و دیکتاتوری سوق میدهد و این موضوع باعث سقوط خودشان و سازمانشان میشود.
پرورش یک جو خلاقانه در محیط کار برای مقابله با چالشها، از ویژگیهای یک مدیر خوب است. یک مدیر موفق علاوه بر اینکه خودش خلاقیت نشان میدهد، شرایط حل مساله خلاقانه را برای کارکنانش هم فراهم میکند. این امر از طریق آموزش و پاداش دادن به نوآوری و خلاقیت اعضا میسر است.
خودآگاهی یکی دیگر از ویژگیهای یک مدیر خوب است که به معنای تفکر و تامل در تواناییهای خود و شناسایی زمینههای رشد و پیشرفت است. اگر نقاط قوت خودتان را بشناسید، میتوانید روی کارهایی تمرکز کنید که اجازه میدهند وظایفتان را به بهترین شکل انجام دهید. به علاوه، شناسایی نقاط ضعف هم کمک میکند بدانید کدام مهارتهایتان را باید تقویت کنید.
وظایف یک مدیر خوب در سازمان بسیار گسترده است. در اینجا به چند مورد از مهمترین وظایف آنها اشاره میکنیم.
یک مدیر باید بتواند پولی که در اختیار دارد را به بهینهترین حالت ممکن خرج کرده و بیشترین خروجی را داشته باشد. گذراندن دورههای مدیریت مالی برای تبدیل شدن به مدیری موفق راهگشا است.
تفویض اختیار یکی از مهمترین وظایف مدیران موفق است. آنها در تیم خود نیروهایی تربیت کردهاند که از حسن انجام کار آنها مطمئن هستند و با خاطری آسوده، مسئولیت و تصمیمگیری مواردی که لازم است را به آنها میسپارند. وقت یک مدیر محدود بوده و با حجیم شدن میزان کارها، نمیتواند مسئولیت همه آنها را بر عهده بگیرد.
حل مساله از مهمترین وظایف یک مدیر خوب است که شما را از مدیران عادی متمایز میکند. یک مدیر موفق، در هنگام تصمیمگیری، خلاق و قاطع است. برای حل مساله، لازم نیست به تنهایی عمل کنید، میتوانید از کارکنان و همکارانتان هم ایده بگیرید.
معمولا مدیران مسئول آموزش دادن به کارکنان جدید و کارمندانی هستند که پست جدیدی گرفتهاند. همچنین باید فرآیندها و روشهای جدید را به تیمشان آموزش دهند. مدیران خوب، آنهایی هستند که راهی پیدا می کنند تا در کل مسیر کار، به کارکنان خود آموزش دهند.
یکی از وظایف مدیران خوب، سازماندهی محیط کار و بالا بردن کارایی اعضای تیمشان است. آنها برنامه کاری کارکنان را تنظیم کرده، برنامه آموزشی را میچینند، اهداف را به درستی تعیین میکنند، ابزارها و منابع موردنیاز را دراختیار کارکنان قرار میدهند و نظم را در تمام امور سازمان برقرار میکنند.
اگر ویژگیهای مدیر موفق را در خود تقویت کنید، تاثیر زیادی در پیشرفت شغلیتان دارد؛ مخصوصا وقتی که برای یک شغل جدید درخواست میدهید.
سه تا از بهترین مهارتهای نرم خود را انتخاب کرده و در رزومه به آنها اشاره کنید. بعد از هر مورد هم توضیح مختصری ارائه دهید تا نشان دهید که این مهارتها را چگونه به محیط کار خود انتقال میدهید.
از آنجاییکه رزومه به شدت روی تجربه حرفهای شما متمرکز است، پس بهتر است به طور دقیقتر درباره ویژگیها و مهارتهای خود صحبت کنید. در اینجا بر مهمترین و باارزشترین ویژگیهای رهبری خود تاکید کنید و توضیح دهید که چرا این ویژگیها برای شغل آینده شما مهم هستند.
حالا که به مرحله مصاحبه رسیدهاید، این شانس را دارید تا درباره ویژگیهای رهبری خود با کارفرما صحبت کنید. میتوانید به فهرست ویژگیهای ضروری برای این پست اشاره کنید. سپس به چند موقعیت اشاره کنید که از این ویژگیها در آنها استفاده کردهاید. نکات مهم را حفظ کنید و با بهترین مثالهای ممکن به آنها اشاره کنید.
امیدواریم این 11 مورد از ویژگیهای یک مدیر خوب بتواند شما را به یک مدیر موفق تبدیل کند تا بتوانید سازمانتان را به اهدافش برسانید. به نظر شما مدیران موفق، ویژگیهای دیگری دارند؟ لطفا آن را در کامنتهای زیر این مطلب بنویسید.
رهبر موثر کیست؟
رهبران مؤثر با ارزشهای منحصربه فردی زندگی میکنند که تصمیمات و رفتارهای آنها را هدایت میکند. آنها حق را از نادرست می شناسند و در تعامل با دیگران صادق هستند. خلاقیت دارند. رهبران موثر خارج از چارچوب فکر می کنند تا راه حل های نوآورانه ای برای مشکلات کسب و کار و راه های خلاقانه ای برای رسیدن به اهداف کسب و کار ارائه دهند.
مهم ترین مهارت یک مدیر موفق چیست؟
اگر میخواهید جز رهبران موفق باشید تمامی ویژگیهایی که در این مقاله آوردیم را در نظر داشته باشید، علاوه بر آن توسعه فردی، توسعه تیمی و تفکر استراتژیک را هم در نظر بگیرید.
علاوه بر فروتنی مدیران موفق باید بتونن انتقاد پذیر باشن به نظرم. این نکته خیلی مهمی هست.
سلام . بله همینطور هست که شما می فرمایید. یکی از ویژگی های مدیران موفق توانایی آنها در گرفتن بازخورد از همکارانشون هست. باید به عنوان یک رهبر در محیط کار نظر زیردشتانتون رو هم بپرسید.
با سلام مدیر موفق مدیری می باشد که علاوه بر رهبری تیم مسئولیت درستی به افراد تحت رهبری خود بدهد و هر فرد را در جایگاه صحیح استفاده نماید و به طور منظم بازخورد انجام دهد
سلام اقای مرادی
درست میفرمایید قطعا همینطوره
بسیار عالی.
و درود بر همه ی شما خوبان.
یکشنبه نامههای دیدار