زمان خواندن 5.5 دقیقه
استاندارد BABOK راهنمای جامع تحلیل کسبوکار است که توسط IIBA تدوین شده است. در اینجا یاد بگیرید چگونه تحلیل کسبوکار را حرفهای انجام دهید.
اولین بار عنوان «بابوک» را از یکی از همکارانم شنیدم. بعد از یک جلسۀ کاری آمد سمت میزم و با لحنی مطمئن گفت: «این پروژه باید طبق استاندارد بابوک تحلیل بشه.» من فقط سرم را تکان دادم، بیآنکه واقعاً بدانم مدل BABOK چیست. اما همان جمله برایم جرقهای شد.
بعدها بهمرور فهمیدم که تحلیل کسبوکار فقط در نوشتن مستندات یا مصاحبه با مدیران خلاصه نمیشود. بلکه نوعی تفکر سیستمی و هنرمندانه است که میتوان در چارچوب مدل تحلیل کسبوکار babok در بهترین شکل ممکن آن را اجرا کرد.
در دنیای پرتحول و رقابتی امروز، کسبوکارها برای حفظ بهرهوری و رشد پایدار، به چارچوبهایی مطمئن نیاز دارند؛ چارچوبهایی که بتوانند مسیر تحلیل، ارزیابی و بهینهسازی فرایندها را واضح و روشن کنند.
در همین راستا «انجمن بینالمللی تحلیل کسبوکار» (IIBA) مجموعهای جامع به نام راهنمای دانش تحلیل کسبوکار (Business Analysis Body of Knowledge – BABOK Guide) تدوین کرده است. مرجعی که در سطح جهانی به عنوان استاندارد طلایی تحلیل کسبوکار شناخته میشود.
این راهنما به سازمانها کمک میکند فرایندها و سیستمهای خود را هدفمندتر، دقیقتر و کارآمدتر طراحی و اصلاح کنند. به بیان دیگر، هر شرکتی که قصد دارد به اهداف راهبردی خود برسد، باید از اصول این راهنما بهره ببرد.
قبل از اینکه به موضوع این مقاله یعنی مدل تحلیل کسبوکار babok بپردازیم، باید به این سوال ساده اما چالشی پاسخ دهیم. چراکه خیلی از مدیران و تحلیلگران، هنوز به درستی پاسخ مشخصی برایش ندارند.
تحلیل یا آنالیز کسبوکار یعنی درک دقیق نیازهای ذینفعان و تبدیل آن نیازها به اهدافی قابل تحقق. همین! این همان چیزی است که در مقالات، Business Analysis نام میگیرد.
تحلیل کسبوکار فرآیندی استراتژیک است که میان افراد، دادهها و اهداف سازمانی یک پل ارتباطی ایجاد میکند. نتیجهی این فرآیند، تصویری روشن از وضعیت کنونی سازمان و نقشهای عملی برای بهبود سازمان در آینده است.
به طور خلاصه، تحلیل کسبوکار شامل مراحل زیر است:
پس هدف از فرایند تحلیل کسبوکار آن است که بین چشمانداز سازمان و نیازهای واقعی بازار و مشتریان، هماهنگی ایجاد کند.
تحلیلگر کسبوکار (Business Analyst) زبان نیازهای کسبوکار را به زبان راهحل ترجمه میکند. این شخص با بررسی دقیق عملکرد درونی سازمان و ارتباط مستمر با ذینفعان، تلاش میکند بهترین مسیر برای دستیابی به اهداف سازمانی را طراحی و پیادهسازی کند.
همانطور که گفتیم، مدل تحلیل کسبوکار BABOK توسط انجمن بینالمللی تحلیل کسبوکار (IIBA) تدوین شده است. این انجمن یک مرجع رسمی و پایهای در حوزه تحلیل کسبوکار محسوب میشود.
استاندارد بابوک چارچوبی جامع ارائه میدهد تا تحلیلگران بتوانند فعالیتهای خود را به شکلی نظاممند، برنامهریزی، مدیریت و ارزیابی کنند. همچنین این راهنما با ایجاد زبانی مشترک بین تمام اعضای سازمان، باعث انسجام، هماهنگی و شفافیت در فرایندهای تحلیلی میشود.
در حال حاضر خیلی از سازمانهای جهان از بابوک بهعنوان مرجعی کارآمد برای موارد زیر استفاده میکنند:
یکی از ارزشمندترین ویژگیهای راهنمای بابوک، فراهمکردن بستری است برای انجام تحلیلهای کسبوکار مطابق با استانداردهای جهانی و بهترین روشهای حرفهای.
این راهنما مجموعهای از ابزارها و الگوها را در اختیار تحلیلگران قرار میدهد تا بتوانند راهبردهایی مؤثر را در عمل بهکار گیرند و دانش خود را در این حوزه افزایش دهند. ساختار بابوک با دقت و نظم خیلی بالایی طراحی شده تا اطمینان حاصل شود که تحلیلگر میتواند وظایف خود را بر اساس بالاترین معیارهای حرفهای و اخلاقی صنعتِ خود انجام دهد.
به بیان دیگر، این راهنما نهتنها دانش کاربردی تحلیل را ارائه میکند، بلکه با نگاهی جامع، مسیر یادگیری و رشد حرفهای تحلیلگران را نیز هموار میسازد.
مدل تحلیل کسبوکار BABOK از 6 حوزه دانشی اصلی تشکیل شده است که هرکدام شامل مجموعهای از فعالیتها و وظایف مشخص هستند. این شش حوزه، قلب محتوای بابوک را شکل میدهند و چارچوبی استاندارد برای انجام تحلیل در پروژههای گوناگون فراهم میآورند. در ادامهی مقاله به اختصار هر یک از این حوزهها را معرفی میکنیم.
در این بخش، تحلیلگر باید جریان کار پروژه را سازماندهی کند، روشهای مناسب را برای اجرای پروژه انتخاب کرده، زمانبندی دقیقی برای فعالیتها ارائه دهد و در طول مسیر، پیشرفت کار را بهصورت مستمر ارزیابی کند.
این مرحله شامل جمعآوری دادهها از افراد درگیر در پروژه، از جمله مشتریان، متخصصان یا ذینفعان است. مصاحبهها، نظرسنجیها و جلسات گروهی از ابزارهای رایج در این بخش از مدل بابوک هستند.
در هر پروژه، از مرحله شناسایی تا اجرا، نیازهایی وجود دارد که باید بهدقت پیگیری شوند. تحلیلگری که از مدل بابوک استفاده میکند، باید مطمئن شود که در هر تغییر یا بهروزرسانی، نیازهای اصلی از مسیر خارج نمیشوند و هماهنگی میان بخشها حفظ میشود.
در این بخش، تحلیلگر با نگاهی گسترده، وضعیت فعلی کسبوکار را ارزیابی و مسیر حرکت به سمت اهداف آینده را مشخص میکند. این تحلیل به شناسایی نقاط ضعف و فرصتهای رشد کمک میکند.
در این مرحله، تحلیلگر جزئیات نیازها و اهداف پروژه را شفاف میسازد، راهحلهای ممکن را بررسی میکند و در نهایت، طرحی جامع برای اجرای پروژه ارائه میدهد.
آخرین گام، ارزیابی اثربخشی راهحل است. تحلیلگر بررسی میکند که آیا راهحل نهایی با اهداف تعیینشده همخوانی دارد یا نه. در صورت لزوم، تحلیلگر باید پیشنهاد اصلاح دهد یا مسیری جایگزین ارائه کند.
استاندارد بابوک فقط مجموعهای از اصول تئوریک نیست؛ بلکه ابزارها و روشهای کاربردی زیادی دارد که تحلیلگران کسبوکار میتوانند در پروژههای واقعی از آنها بهره ببرند.
جالب است بدانید این راهنما ۵۰ تکنیک مختلف را معرفی و بررسی میکند. تکنیکهایی که به تحلیلگران در سراسر جهان کمک میکند اطلاعات را بهدرستی جمعآوری، تحلیل و انتقال دهند.
از میان این تکنیکها میتوان به مواردی مانند طوفان فکری (Brainstorming)، تحلیل مستندات (Document Analysis)، نمونهسازی (Prototyping) و مدلسازی داده (Data Modeling) اشاره کرد.
وجود این مجموعه گسترده از روشها، انعطافپذیری بالایی به تحلیلگران میدهد تا بتوانند بسته به نوع پروژه، پیچیدگی کار و نیازهای ذینفعان، بهترین رویکرد را انتخاب کنند. در واقع، تکنیکها در مدل تحلیل کسبوکار BABOK همان ابزارهای اجرایی هستند که تحلیلگر را از مرحله ایده تا پیادهسازی یاری میدهند.
یکی از بخشهای کلیدی راهنمای بابوک، مدل مفهومی اصلی تحلیل کسبوکار (Business Analysis Core Concept Model – BACCM) است.
این مدل شش مفهوم بنیادین را معرفی میکند که زیربنای تمام فعالیتهای تحلیل کسبوکار به شمار میروند و در هر یک از حوزههای دانشی بابوک حضور دارند. در ادامه، شش مفهوم اصلی BACCM در مدل بابوک را مرور میکنیم:
تحلیلگران کسبوکار وظیفه دارند سازمان را در مسیر سازگاری با تغییرات و دستیابی به اهداف جدید یاری کنند. یادتان باشد که هر پروژهی تحلیل، در نهایت تلاشی برای ایجاد تغییر در سازمان است.
هر تحلیل از یک نیاز آغاز میشود. تحلیلگر مشکلات یا فرصتهایی را شناسایی میکند که سازمان میخواهد به آنها پاسخ دهد و بر اساس آن، پایهی راهحلها را بنا میگذارد.
هر فرد یا گروهی که تحتتأثیر پروژه قرار میگیرد، ذینفع محسوب میشود. تحلیلگر با آنها همکاری میکند تا مطمئن شود تمام نیازها و خواستههایشان در نظر گرفته شدهاند.
هر راهحل باید برای سازمان یا مشتری ارزش مشخصی ایجاد کند. ارزشهایی مثل افزایش سود، صرفهجویی در زمان، یا رضایت مشتری و…. تحلیلگر میکوشد این ارزش را به حداکثر برساند.
راهحل میتواند یک محصول، خدمت یا فرآیند جدید باشد که نیازهای شناساییشده را برآورده میکند. تحلیلگر در طراحی، ارزیابی و بهبود این راهحل نقشی کلیدی دارد.
هیچ تحلیل و راهحلی در خلأ انجام نمیشود. تحلیلگر باید شرایط محیطی، فرهنگی، اقتصادی و فنی هر پروژه را در نظر بگیرد تا راهکارها واقعبینانه و قابلاجرا باشند.
همانطور که دیدیم، مدل تحلیل کسبوکار BABOK استانداردی فراتر از یک کتاب مرجع است. این راهنما به دلیل قدرت بالایی که در آنالیز کسبوکار دارد، هماکنون در بسیاری از شرکتهای بزرگ جهانی استفاده میشود. شک نکنید با بهرهگیری از اصول، تکنیکها و مدلهای ارائهشده در بابوک، تحلیلگران شما میتوانند فرایندهای سازمان را بهینهسازی کنند و در نهایت، ارزشی واقعی برای سازمان و مشتریان خلق نمایند.
مدل تحلیل کسبوکار BABOK چیست؟
مدل BABOK (Business Analysis Body of Knowledge) راهنمایی جامع است که توسط انجمن بینالمللی تحلیل کسبوکار (IIBA) تدوین شده و بهعنوان استاندارد جهانی تحلیل کسبوکار شناخته میشود. این مدل چارچوبی نظاممند برای برنامهریزی، تحلیل، طراحی و ارزیابی راهحلهای سازمانی فراهم میکند.
چند حوزه دانشی در BABOK تعریف شده است؟
شش حوزه دانشی شامل: برنامهریزی و پایش تحلیل، استخراج و همکاری، مدیریت چرخه عمر نیازمندیها، تحلیل راهبردی، تحلیل نیازمندیها و طراحی، و ارزیابی راهحل.
چرا استاندارد BABOK برای سازمانها اهمیت دارد؟
زیرا این استاندارد زبانی مشترک میان اعضای سازمان ایجاد میکند، باعث هماهنگی تیمها میشود، نقشها و مسئولیتها را شفاف میسازد و امکان اجرای پروژههای تحلیلی را بهصورت ساختارمند و قابل اندازهگیری فراهم میکند.