زمان خواندن 4.5 دقیقه
تحلیل کسبوکار نیاز به یک چک لیست دارد که بفهمیم نقاط ضعف یا قوتمان دقیقا چیست. اما یک چک لیست تحلیل کسبوکار چه ویژگیهایی دارد؟!
هیچ دو کسبوکاری کاملاً شبیه هم نیستند. هر شرکتی اهداف، افراد، زمانبندی، بودجه و ریسکهای خاص خودش را دارند. حتی اگر بخواهید جزئیتر نگاه کنید، هر ایده یا پروژهای هم شرایط و چالشهای خودش را دارد و باید متناسب با آن عمل کرد. همین موضوع باعث میشود تحلیلگران کسبوکار با چالشهای مختلفی برخورد کنند و خیلی زود از کارشان خسته شوند. قطعاً در چنین شرایطی، وجود یک چک لیست تحلیل کسب و کار میتواند خیلی از دردها را دوا کند!
طبق تعریف استانداردهای بینالمللی، وقتی سعی میکنیم با شناسایی نیازها و پیشنهاد راهحلهایی ارزشمند برای رفع آن نیازها در یک سازمان ارزش ایجاد کنیم، در حال تحلیل کسب و کار هستیم. تحلیلگر کسبوکار ابتدا مشکلات، فرصتها و اهداف سازمان را بررسی میکند، سپس با توجه به شرایط محیطی و منابع موجود، راهحلهایی عملی و مؤثر ارائه میدهد.
پس هدف نهایی چک لیست تحلیل کسب و کار این است که با تصمیمگیریهای آگاهانه و مبتنی بر داده، مسیر رشد و بهبود عملکرد سازمان هموار کند. البته تحلیل کسبوکار فقط به دانستن ابزارها و تکنیکها خلاصه نمیشود. تحلیلگر واقعی کسی است که بتواند با درک شرایط هر پروژه، مسیر و روش کار خود را تنظیم کند.
یک تحلیلگر ممکن است از چک لیست خودش در هر عملیات تحلیلی استفاده کند. مثلاً ممکن است برای آنالیز یک ایده استخدام شود. یا از او درخواست شود که صرفاً یک پروژۀ خاص را تحلیل کند. بنابراین وقتی میگوییم تحلیل کسب و کار، منظورمان هر پروژهای است که میتواند در یک شرکت بازرگانی اجرا شود؛ از کلیّتِ کسب و کار گرفته تا کوچکترین پروژهها.
در ضمن، این را هم بگویم که تحلیل کسبوکار فقط مخصوص پروژههای بزرگ نیست؛ هر کسبوکاری، حتی کوچکترینها، میتواند با تحلیل درست مسیر رشد خود را روشنتر کند. در شروع تحلیل هر پروژه (یا کسب و کار)، تحلیلگر باید چند سؤال کلیدی بپرسد:
وقتی این موارد مشخص شود، تحلیلگر میتواند فعالیتهای خود را طوری برنامهریزی کند که بیشترین ارزش را برای پروژه ایجاد کند. مهم نیست به عنوان یک تحلیلگر تازهکار باشید یا باتجربه، با مدرک رسمی کار کنید یا صرفاً تجربه عملی داشته باشید؛ اگر بتوانید شرایط پروژه را درست درک کنید، میتوانید تحلیلی انجام دهید که کسب و کار را در مسیر درست قرار دهد.
تا اینجای مقاله سعی کردیم مواردی را عنوان کنیم که به کمک آنها کارتان را در بهترین حالت ممکن شروع کنید. تجربه ثابت کرده اگر بتوانید با برنامهای شفاف و منسجم کار را شروع کنید، شانس موفقیت آنالیز شما چند برابر میشود.
در ادامه سراغ چک لیست تحلیل کسب و کار میرویم. این چکلیست در واقع مجموعهای از پرسشهای کلیدی است که تحلیلگر باید از خودش یا از اعضای تیم بپرسد تا تصویری کامل از وضعیت کسبوکار به دست آورد.
اولین گام، شناخت مسیر کلی در فرآیند مدیریت پروژه است. سوالاتی که در این گام باید در چک لیست شما باشد و لازم است پاسخشان را پیدا کنید اینها هستند:
پاسخ به این سؤالها به شما کمک میکند نقش خود را در چرخه عمر پروژه بهتر درک کنید و بدانید تحلیلهای شما دقیقاً در چه زمان و برای چه هدفی باید آماده باشند.
در این بخش از چک لیست تحلیل کسب و کار باید بررسی کنید که چه مقدار زمان و منابع برای انجام تحلیل در نظر گرفته شده است. اینکه آیا این زمان و منابع با حجم واقعی کار مطابقت دارند؟ اگر احساس میکنید تخمینها خیلی با واقعیت فاصله دارند، باید به دنبال راهحلی باشید که از طریق آن بتوان فعالیتها و پیشبینیها را تنظیم کرد.
به زبان سادهتر، هدف این مرحله حفظ تعادل میان کیفیت کار و محدودیتهاست. تحلیلگر موفق کسی است که بتواند مدیریت زمان بهینهای داشته باشد. در عین پایبندی به مهلتها و بودجه، بیشترین ارزش را از دادهها و تلاش خود استخراج کند.
هیچ پروژهای بدون شناخت درست از افراد درگیر در آن به موفقیت نمیرسد. در این بخش باید مشخص کنید چه کسانی نقش کلیدی در پروژه دارند و ارتباطشان با یکدیگر چگونه است. سؤالات کلیدی این بخش اینها هستند:
تحلیلگر باید از همان ابتدا نقشهای شفاف از روابط انسانی و مسئولیتها ترسیم کند. در واقع، موفقیت چک لیست تحلیل کسب و کار فقط به مستندات و دادهها بستگی ندارد؛ بلکه تا حد زیادی به توانایی تحلیلگر در ایجاد اعتماد و ارتباط مؤثر با افراد گره خورده است.
جمعآوری اطلاعات، قلب فرایند تحلیل است. در این مرحله باید مشخص شود از چه روشهایی برای گردآوری دادهها و اعتبارسنجی استفاده میکنید:
در نهایت، این پرسش را از خودتان بپرسید: با توجه به روابط کاری، ابزارهای موجود و مهارتهای شخصی من، کدام روشهای جمعآوری اطلاعات برای این پروژه مناسبترند؟
هیچ تحلیلگری در خلأ کار نمیکند. در بیشتر سازمانها، ابزارها، مستندات، الگوها و تجربههای ارزشمندی وجود دارد که میتواند کار تحلیل را سریعتر و دقیقتر کند. بنابراین بهتر است این موارد را به دقت بررسی کنید:
استفاده از این منابع و مدلهایی مانند چارچوب تحلیل بیزینس BABOK به شما کمک میکند بهجای شروع از صفر، از تجربههای قبلی سازمان بهره ببرید و مسیر تحلیل را کوتاهتر و مؤثرتر کنید.
در این مرحله باید بررسی کنید چه کسی در تیم چه چیزی میداند و هر فرد در چه زمینهای قویتر است. این کار به شما کمک میکند تصمیم بگیرید چه افرادی برای گردآوری اطلاعات یا تأیید نتایج مناسبتر هستند. سؤالات کلیدی این مرحله اینها هستند:
پاسخ به این پرسشها باعث میشود همافزایی واقعی در تیم شکل بگیرد. پیشنهاد میکنیم حتماً در پایان، لحظهای مکث کنید و از خودتان بپرسید:
یادتان باشد تحلیل کسبوکار یک فعالیت فردی نیست. برای ایجاد تعادل و هماهنگی و در نهایت موفقیت کل پروژه، قطعاً به تعامل و گفتوگو نیاز خواهید داشت.
همانطور که حتماً متوجه شدهاید، استفاده از چک لیست تحلیل کسب و کار، یعنی دیدن تصویر بزرگتر. یعنی قبل از اینکه وارد عمل شویم، بفهمیم دقیقاً چه مشکلی در پروژه وجود دارد و بهترین راهحل چیست. در واقع تحلیلگر کسبوکار مثل یک مترجم بین نیازهای سازمان و راهحلهای فنی عمل میکند. اگر این مرحله، یعنی آنالیز کسبوکار بهدرستی انجام شود، همۀ پروژهها با دقت، سرعت و هماهنگی بیشتری پیش میروند.
تحلیل کسبوکار دقیقاً به چه معناست؟
تحلیل کسبوکار فرآیندیست برای شناخت نیازها، مشکلات و فرصتهای سازمان و پیدا کردن بهترین راهحل برای آنها.
چه کسی مسئول انجام تحلیل کسبوکار است؟
معمولاً شخصی به نام «تحلیلگر کسبوکار» (Business Analyst) این کار را انجام میدهد، اما در شرکتهای کوچک ممکن است مدیر پروژه یا مدیر محصول هم این نقش را بر عهده بگیرد.
چرا چک لیست تحلیل کسب و کار مهم است؟
چون بدون این سند، تصمیمگیریها بر پایه حدس و گمان انجام میشوند. وجود چک لیست باعث میشود تحلیلگر سردرگم نباشد و منابع سازمان در مسیر درستی استفاده شوند.