زمان خواندن 4.5 دقیقه
%d9%85%d8%b4%d8%ae%d8%b5%d8%a7%d8%aa-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8%d9%87%d8%a7
تا به حال شده روزهای متوالی بگذرد و احساس کنید، هیچ پیشرفتی نکردهاید؟ زندگی بدون هدفگذاری مشخص مثل جریان آب رودخانه است که شما فقط در آن شناور هستید و نمیدانید به کجا میروید. حتی در محیطی مناسب و شرایطی ایدهآل، انتظار اینکه همه چیز «خودش درست شود»، دیر یا زود باعث استرس و ناامیدی خواهد شد.
یادگیری هدفگذاری و بهرهگیری از روشهای هدفگذاری به شما کمک میکند، مسیر زندگی و کار خود را مشخص کنید. همچنین آشنایی با انواع مدلهای هدف گذاری باعث میشود، برنامهای عملی و واقعی برای رسیدن به اهداف شخصی و کاری خود طراحی کنید.
با هدفگذاری صحیح اولویتهایتان را مشخص کرده، منابع لازم را شناسایی میکنید و گامهای مؤثری در جهت موفقیت در زندگی شخصی و کاریتان، برمیدارید. اما بیایید ببینیم چگونه میتوانیم هدف درستی برای خود تعیین کنیم.
یافتن هدف واقعی، گام نخست موفقیت در زندگی و کسبوکار است. برای این منظور میتوانید از روشهای زیر استفاده کنید:
با دنبال کردن این مراحل، میتوانید به شکل آگاهانه و مؤثر اهداف واقعیتان را مشخص کرده و مسیر رسیدن به آنها را هموار کنید.
هدفگذاری مؤثر نیازمند رعایت اصول مشخص و استفاده از تکنیکهای عملی است. تعیین هدف به معنای مشخص کردن مسیری روشن، برای رسیدن به اهداف و برنامهریزی برای دستیابی به آنهاست.
یکی از شناختهشدهترین روشهای هدفگذاری، تکنیک SMART است که معیارهای زیر را شامل میشود:
روش تعیین اهداف اسمارت به شما کمک میکند، تا اهدافتان واقعبینانه و قابل کنترل باشند و مسیر رسیدن به آنها مشخص شود. به عنوان مثال، به جای نوشتن هدف مبهم مانند «میخواهم بهترین فرد شرکت باشم»، هدف درست SMART میتواند این باشد: “افزایش فروش محصول به میزان ۴۰٪ تا پایان سال جاری”.
هدفگذاری نیازمند کنترل بر اجرا، ملموس بودن نتایج و دسترسی به منابع لازم نیز هست. در واقع هدف باید به گونهای تعریف شود که رسیدن به آن قابل مشاهده و اندازهگیری بوده و فرد بتواند منابع و گامهای مورد نیاز را شناسایی کند.
هدفگذاری در کسبوکارهای کوچک نقش حیاتی دارد و باعث افزایش بهرهوری، رشد پایدار و توسعه بازار میشود.
بدون برنامهریزی و سیستم مشخص، کسبوکارها دچار خطا میشوند و شانس موفقیتشان کاهش مییابد. بنابراین، در کسبوکارهای کوچک باید:
با رعایت این اصول، کسبوکارهای کوچک میتوانند موفقیت بلندمدت را تجربه کنند.
هدفگذاری در سطح سازمانی به همراستایی کارکنان و بخشهای مختلف با استراتژیهای کلان کمک میکند. مدیران میتوانند از مدلهای مدیریتی استفاده کنند و اهداف سازمانی را به صورت قابل اندازهگیری، واقعبینانه و منطبق با منابع سازمان، تعیین کنند. هدفگذاری سازمانی شامل مراحل زیر است:
با انجام این مراحل حرکت سازمان به سمت اهداف، شفاف، هماهنگ و قابل پیگیری میشود و احتمال موفقیت افزایش مییابد.
هدفگذاری در زندگی شخصی باعث افزایش رضایت فردی و ایجاد انگیزه در زندگی میشود.
بدون داشتن اهداف شخصی، انسان ناچار است برای اهداف دیگران کار کند. بنابراین، هر فرد باید:
با رعایت این اصول، انگیزه و رضایت فردی افزایش مییابد و مسیر پیشرفت روشن خواهد شد.
هدفگذاری بدون مدل و ساختار مناسب، نامنظم خواهد بود. برای نظم در هدفگذاری چهار مدل اصلی وجود دارد که عبارتند از:
این مدل توسط چارلز چرچمن و راسل آکوف در سال ۱۹۵۷ توسعه یافت. در مدل درخت اهداف، هدف اصلی در بالای ساختار درختی قرار میگیرد. سپس اهداف درجه اول، دوم و زیرهدفها به ترتیب در ادامه مشخص شده و منابع مورد نیاز هر هدف نیز تعیین میشوند. این مدل باعث شفافیت مسیر حرکت و مشخص شدن ارتباط میان اهداف و وظایف مرتبط، میشود.
همانطور که گفتیم، روش SMART شامل پنج معیار است: مشخص، قابل اندازهگیری، دستیافتنی، مرتبط و زمانبندیشده. به عنوان مثال، هدف «افزایش فروش محصول به میزان ۴۰٪ تا پایان سال» یک هدف SMART است. این روش مسیر رسیدن به هدف را روشن کرده و انگیزه را افزایش میدهد.
این روش شامل نوشتن ۱۰ هدف سالانه به صورت جملاتی است که انگار تحقق یافتهاند. سپس اهدافی که انگیزه بیشتری ایجاد میکنند، در بالای لیست قرار گرفته و با استفاده از مدل SMART بررسی میشوند. این روش به اولویتبندی اهداف، کمک شایانی میکند.
مدل چرخ تعادل حوزههای اصلی زندگی مانند خانواده، سلامت، کار و تفریح را در نظر میگیرد. میزان موفقیت هر حوزه در مقیاس ۱۰ نمره ارزیابی میشود. سپس نقاط ضعفی که نیاز به رشد دارند، شناسایی میشوند. این مدل باعث هدفگذاری متعادل، در زندگی شخصی و کاری میشود.
چنین مدلهایی کمک میکنند اهداف ساختارمند، واضح و قابل اجرا باشند و مسیر دستیابی به آنها روشن شود.
فرآیند هدفگذاری و برنامهریزی، طولانی و پیچیده است و با تعیین اهداف به پایان نمیرسد. در مسیر تحقق اهداف، مشکلات و چالشهایی به وجود میآیند که نیازمند اصلاح هستند. بهرهگیری از مشاورات روانشناسان و استفاده از فناوریها و تکنیکهای هدفگذاری، به کاهش مشکلات احتمالی و بهبود این فرآیند کمک میکنند.
برای هدفگذاری در مدیریت و زندگی شخصی، بیش از ۳۰ تکنیک مختلف وجود دارد که بسته به وظیفه، موضوع، حوزه آموزشی و مدیریتی انتخاب شده و به کار گرفته میشوند.
در این دستهبندی، مدلها و تکنیکهای عملیاتی مشخص میشوند:
استفاده از این تکنیکها باعث میشود، مسیر دستیابی به اهداف سریعتر و مؤثرتر باشد و احتمال وقوع مشکلات احتمالی کاهش یابد.
هدفگذاری در زندگی و محیط کار به شما کمک میکند، مسیر پیشرفت را بهتر ببینید و تصمیمهای خود را با اطمینان بیشتری اتخاذ کنید. وقتی اهداف مشخصی داشته باشید و برای رسیدن به آنها برنامهریزی کنید، انگیزه و تمرکز شما افزایش خواهد یافت. استفاده از مدلها و روشهای هدفگذاری، دستیابی به اهداف را سادهتر و ملموستر میکند. در نتیجه با پیگیری منظم و ایجاد انعطاف در برنامهها، موفقیت در زندگی شخصی و کاریتان دستیافتنی خواهد شد.
چگونه هدف خود را پیدا کنیم؟
با تحلیل علائق، تواناییها و نیازها و استفاده از روشهای خودکاوی، مشاوره و تجربه مستقیم، میتوان هدف واقعی را یافت.
هدف گذاری در کسب و کارهای کوچک چگونه انجام میشود؟
با تعیین اهداف واقعبینانه، برنامهریزی مرحلهای و تمرکز بر اولویتها، کسبوکارهای کوچک میتوانند به رشد و موفقیت دست یابند.