زمان خواندن 5 دقیقه
میدانید ساختار سازمانی چیست؟ ساختار سازمانی یک شرکت سلسله مراتبی از تیمها، رهبران، مدیران و مشارکتکنندگان فردی کسب و کار است.
ساختار سازمانی یک شرکت سلسله مراتبی از تیمها، رهبران، مدیران و مشارکتکنندگان فردی کسبوکار است. این ساختار تعیین میکند که کارکنان چه کاری انجام میدهند، به چه کسانی گزارش میدهند و چگونه تصمیم گیری میکنند. به بیان ساده، ساختار سازمانی مانند نقشه ای است که به سادگی نحوه کار شرکت شما و نحوه سازماندهی نقشهای آن را توضیح میدهد.
ساختار سازمانی به کارمندان کمک میکند وظایف و مسئولیتهایشان را بشناسند، بدانند به چه کسی باید گزارش دهند، چه تصمیماتی باید بگیرند و چطور با افراد و تیمهای مختلف در شرکت تعامل داشته باشند. ساختارهای سازمانی میتوانند متمرکز یا غیرمتمرکز، سلسله مراتبی یا دایرهای، افقی یا عمودی باشند.
خیلی از شرکتها از مدل سنتی ساختار متمرکز استفاده میکنند. این سازمانها یک رهبری متمرکز دارند، زنجیره دستورات و نقش افراد در آنها کاملا مشخص است.
برعکس در ساختار غیرمتمرکز، تیمها اختیارات بیشتری در تصمیمگیریها دارند و ممکن است بین گروهها، همکاری متقابل وجود داشته باشد.
ساختار سلسله مراتبی یک چارت سازمانی هرمی شکل است که یک نقش در راس هرم وجود دارد و زنجیره دستورات از بالا به پایین است.
از آن طرف، چارت سازمانی دایرهای مثل دایرههای متحدالمرکز هستند که رهبر شرکت در مرکز دایره قرار دارد و گردش اطلاعات از حلقهای به حلقه دیگر است.
چارت سازمانی عمودی یک زنجیره دستورات مشخص دارد که گروه کوچکی از رهبران در بالای آن قرار دارند و هر سطح پایینتر، مسئولیت و اختیارات کمتری دارد.
در ساختار سازمانی افقی ممکن است فرد به بیش از یک نفر گزارش دهد و اختیارات و مسئولیتهای بین بخشی وجود داشته باشد.
برای ایجاد یک ساختار سازمانی مناسب باید چند مرحله کلیدی را دنبال کنید تا سازمان بتواند بهطور مؤثر اهداف خود را محقق کند و هماهنگی بین واحدها حفظ شود.
ابتدا مشخص کنید سازمان چه هدفی دارد و چه مأموریتی را دنبال میکند. ساختار سازمانی باید از تحقق این اهداف پشتیبانی کرده و فرآیندها را بهینه کند.
تمام وظایف، مسئولیتها و فرآیندهای کلیدی سازمان را فهرست کنید تا بدانید چه فعالیتهایی باید انجام شوند و هر واحد چه نقشی دارد.
وظایف مشابه را در یک دسته قرار دهید. روشهای رایج شامل گروهبندی براساس عملکرد (مثل بازاریابی، فروش، تولید)، محصول یا منطقه جغرافیایی هستند.
مشخص کنید چه سطوح مدیریتی نیاز دارید، گزارشدهیها چگونه باشد و هر مدیر یا سرپرست چه مسئولیتی دارد. این مرحله شفافیت و هماهنگی را افزایش میدهد.
برای هر موقعیت شغلی شرح وظایف دقیق و مشخصات مسئولیتها را تعریف کنید تا ابهام و تضاد وظایف ایجاد نشود.
نحوه جریان اطلاعات بین واحدها، مدیران و کارکنان را مشخص کنید تا تصمیمگیری سریع و هماهنگی بین تیمها امکانپذیر شود.
پس از پیادهسازی، عملکرد ساختار سازمانی را ارزیابی کنید و در صورت نیاز تغییرات لازم برای افزایش کارایی و انعطافپذیری اعمال نمایید.
در این مقاله 9 نوع معمول از انواع ساختار سازمانی، دلایل استفاده از آنها و مزایا و معایب انواع ساختارها را به طور کامل بررسی میکنیم.
ساختار سلسلهمراتبی یکی از قدیمیترین و رایجترین انواع ساختار سازمانی است که در آن سطوح مدیریتی بهصورت عمودی و طبقهبندیشده از بالا به پایین تنظیم میشوند. در این ساختار، هر کارمند به یک مدیر مستقیم گزارش میدهد و زنجیرهای مشخص از فرمان وجود دارد. تصمیمگیریها معمولاً در سطوح بالاتر انجام میشود و دستورات به تدریج به سطوح پایینتر منتقل میگردد. این ساختار نظم، شفافیت در مسئولیتها و کنترل مدیریتی بالایی ایجاد میکند، اما ممکن است ارتباطات را کند و انعطافپذیری را کاهش دهد، بهویژه در سازمانهای بزرگ و چندسطحی.

ساختار عملکردی یکی از رایجترین مدلهای سازمانی است که در آن کارکنان بر اساس نوع وظیفه یا تخصصشان در بخشهای مختلف گروهبندی میشوند؛ مانند بازاریابی، فروش، مالی، منابع انسانی و تولید. هر بخش توسط مدیری که در آن حوزه تخصص دارد، هدایت میشود و به مدیر ارشد گزارش میدهد. این ساختار باعث افزایش کارایی، تمرکز تخصصی و هماهنگی درونواحدی میشود. با این حال، ممکن است ارتباط بین بخشها ضعیف شده و همکاری میانوظیفهای کاهش یابد. این نوع ساختار معمولاً برای سازمانهایی با فعالیتهای پایدار و محیطهای کاری نسبتاً ثابت مناسب است.

ساختار افقی یا مسطح نوعی ساختار سازمانی است که در آن سطوح مدیریتی بسیار کم و فاصله میان مدیران و کارکنان حداقل است. این ساختار معمولاً در سازمانهای کوچک یا استارتاپها استفاده میشود تا ارتباطات مستقیمتر و تصمیمگیری سریعتر انجام شود. در ساختار افقی، تمرکز بر همکاری، خلاقیت و مسئولیتپذیری فردی است و کارکنان آزادی بیشتری برای ابراز نظر و مشارکت در تصمیمگیری دارند. مزیت اصلی آن، انعطافپذیری و انگیزه بالای کارکنان است، اما در سازمانهای بزرگ ممکن است باعث ابهام در نقشها و دشواری در هماهنگی شود.

ساختار بخشی زمانی به کار میرود که سازمان بزرگ است و فعالیتهای متنوعی دارد. در این نوع ساختار، شرکت بر اساس محصول، منطقه جغرافیایی یا بازار به بخشهای جداگانه تقسیم میشود. هر بخش مانند یک واحد مستقل عمل کرده و دارای تیمهای مخصوص خود در زمینه بازاریابی، فروش، مالی و تولید است. این ساختار باعث تمرکز بهتر بر نیازهای بازار و پاسخگویی سریعتر به تغییرات میشود. با این حال، ممکن است منجر به افزایش هزینهها و تکرار وظایف مشابه در بخشهای مختلف شود. ساختار بخشی برای شرکتهای بزرگ چندمحصولی یا چندملیتی مناسب است.
چارت سازمانی تقسیمی، انواع گوناگونی دارد:
تقسیمبندیها بر اساس نوع بازار، صنعت یا مشتری انجام میشود. یک شرکت بزرگ کالاهای مصرفی (مانند Target یا Walmart)، ممکن است کالاهای بادوام خود (پوشاک، لوازم الکترونیکی، مبلمان و غیره) را از بخشهای غذایی یا تدارکات جدا کند.
بخشها بر اساس خط تولید جدا میشوند. به عنوان مثال، یک شرکت فناوری ممکن است بخشی را برای ارائه خدمات ابری خود اختصاص دهد، درحالیکه بقیه بخشها بر روی نرمافزارهای مختلف تمرکز میکنند. به عنوان مثال میتوان Adobe و زیرمجموعه خلاقانه آن یعنی Illustrator، Photoshop و InDesign را نام برد.

تقسیمبندیها بر اساس منطقه، قلمرو یا ناحیه انجام میشود تا بومیسازی و تدارکات مؤثرتری ارائه دهد. ممکن است شرکتها دفاتر زیرمجموعه خود را در سراسر کشور یا جهان تأسیس کنند تا به مشتریان خود نزدیک شوند.
ساختار ماتریسی شبیه شبکهای است که در آن کارکنان با مهارتهای مشابه در یک گروه قرار میگیرند و به چند مدیر گزارش میدهند. این مدیران اغلب شامل یک مدیر وظیفهای میشود که بر پروژه و پیشرفت آن نظارت دارد و یک مدیر محصول که مسئول استراتژی شرکت و موفقیت ارائه محصول است. سازمانهای چند ملیتی بزرگ معمولا از ساختار سازمانی ماتریسی استفاده کرده و افراد را ترغیب میکنند تا مهارتها و دانش خود را در بخشها به اشتراک بگذارند تا به اهدافشان برسند.

ساختار مبتنی بر تیم نوعی سازماندهی است که تمرکز اصلی آن بر کار گروهی و همکاری بین اعضاست تا اهداف مشخصی را محقق کنند. در این ساختار، سازمان به جای سلسلهمراتب سخت، تیمهای چندوظیفهای تشکیل میدهد که خودگردان بوده و مسئول تصمیمگیری در حوزه فعالیت خود هستند. این مدل باعث افزایش انگیزه، خلاقیت و انعطافپذیری میشود و ارتباطات داخلی سریعتر و شفافتر است. با این حال، نیاز به فرهنگ سازمانی قوی، اعتماد متقابل و هماهنگی دقیق دارد تا تعارضات کاهش یافته و عملکرد تیمها به حداکثر برسد. در مورد متدولوژی اسکرام و تیم های تایگر بیشتر مطالعه کنید تا بتوانید ساختار مبتنی بر تیم بهتری شکل دهید.
ساختار شبکهای مدلی از سازمان است که بخش زیادی از فعالیتها و عملیات خود را به شرکای خارجی، پیمانکاران یا تأمینکنندگان برونسپاری میکند و تمرکز داخلی خود را روی مدیریت، هماهنگی و استراتژی میگذارد. این ساختار باعث انعطافپذیری بالا، کاهش هزینهها و دسترسی سریع به منابع تخصصی میشود. سازمانهای شبکهای میتوانند به سرعت با تغییرات بازار سازگار شوند و مقیاس عملیات خود را گسترش دهند. با این حال، مدیریت ارتباطات و اطمینان از کیفیت کار شرکا چالش اصلی این سازمانهاست و نیازمند اعتماد، قراردادهای دقیق و سیستمهای کنترل مؤثر است.

ساختار فرآیندی، سازمان را حول فرآیندهای کلیدی و جریانهای کاری سازماندهی میکند، نه بر اساس بخشها یا عملکردهای سنتی. در این مدل، تیمها و واحدها مسئول اجرای کامل یک فرآیند از ابتدا تا انتها هستند، مانند سفارشگیری، تولید یا خدمات مشتری. این ساختار باعث تمرکز بر بهبود کارایی، کاهش دوبارهکاری و افزایش رضایت مشتری میشود، زیرا فرآیندها بهصورت بهینه و هماهنگ اجرا میشوند. با این حال، نیاز به آموزش دقیق کارکنان و هماهنگی بین واحدها دارد و ممکن است در سازمانهای بزرگ، طراحی و مدیریت فرآیندها پیچیده باشد.
ساختار دایرهای مانند ساختارهای سازمانی سلسله مراتبی است، اما دایرهای هستند چون کارکنان سطح بالاتر و مدیران را در مرکز سازمان قرار میدهد و پستهای پایینتر و کارمندان معمولی به ترتیب مانند دایرههای متمرکز در اطراف آن قرار میگیرند. هدف این نوع ساختار سازمانی، تشویق ارتباط باز و آزاد و ایجاد همکاری بین کارمندان در سطوح مختلف است. در حالی که بسیاری از انواع ساختارهای سازمانی دیگر، بخشهای مختلفی دارند که به صورت مستقل و با اهداف فردی کار میکنند، اما در این نوع ساختار از آن جداسازی خبری نیست. ساختار دایرهای به تصویر بزرگتر نگاه میکند که تمام دپارتمانها بخشی از یک کل هستند.

معمولا سازمانها به گونهای قابل پیشبینی و سازگار رشد میکنند. شناخت مراحل رشد برای انتخاب ساختار سازمانی مناسب بسیار مهم است. همانطور که در مراحل مختلف رشد حرکت میکنید، باید به مشکلات مختلفی هم رسیدگی کنید. این فرآیند نیاز به ساختار، مهارتهای مدیریتی و اولویت بندی دارد. به همین خاطر چهار مرحله توسعه در چرخه حیات سازمان را نام میبریم که با یک ساختار سازمانی خاص باید هماهنگ شود.
مرحله ابتدایی توسعه با نرخ رشد ناسازگار، ساختار ساده و سیستمهای غیررسمی مشخص میشود. در این مرحله سازمان معمولاً بسیار متمرکز است. شرکتهای «دات کام» نمونه خوبی از شرکتهای نوپا هستند.
مرحله توسعه با رشد سریع و مثبت و همینطور ظهور سیستمهای رسمی قابل شناسایی است. سازمانها در این مرحله معمولاً بر تمرکز با تفویض اختیارات محدود تمرکز میکنند.
مرحله ادغام با رشد آهستهتر، بخشبندی، سیستمهای رسمی و تمرکز متوسط مشخص میشود.
مرحله تنوع زمانی رخ می دهد که سازمانهای قدیمی تر و بزرگتر رشد سریع، بوروکراسی و تمرکززدایی را تجربه کنند.
همانطور که یک سازمان رشد میکند یا از یک مرحله توسعه به مرحله دیگر میرود، ممکن است برای به حداکثر رساندن اثربخشی، نیاز داشته باشد که تغییرات با برنامه ریزی دقیق و در شیوههای اجرایی و استراتژیها ایجاد کند. هیچ تضمینی وجود ندارد که یک سازمان از یک مرحله به مرحله بعدی برسد. در واقع، این وظیفه مدیریت سازمان است که شاخصهایی را شناسایی کند که نشان میدهند یک سازمان در مرحله مخاطره یا ناسالم قرار دارد و تعدیلهای ساختاری مناسب را انجام میدهد.
مطالب علمی بسیاری بر اساس نحوه بهینه سازی و بهترین ساختار سازمانی برای ایجاد بیشترین تاثیر و بازدهی وجود دارد. بهترین نوع ساختار سازمانی برای کسبوکارهای مختلف، فرق میکند و تا حد زیادی به اندازه تیم، نوع شرکت و محصول بستگی دارد. رهبران ارشد باید قبل از تصمیم گیری در مورد اینکه کدامیک از انواع ساختار سازمانی برای کسبوکارشان بهتر است، عوامل مختلفی از جمله اهداف تجاری، صنعت و فرهنگ شرکت را در نظر بگیرند.
در نهایت توصیه میکنیم که ساختار سازمانی خود را بر اساس نیازهای سازمان و فرهنگ شرکت انتخاب کنید.
انواع ساختار سازمانی کدام اند؟
تعریفهای مختلفی از انواع ساختار سازمانی وجود دارد. در یک مورد انواع ساختار سازمانی را به 9 دسته تقسیم میکند:
ساختار سازمانی سلسله مراتبی، ساختار سازمانی عملکردی، ساختار سازمانی افقی یا مسطح، ساختار سازمانی بخشی یا تقسیمی، ساختار سازمانی ماتریسی، ساختار سازمانی مبتنی بر تیم، ساختار سازمانی شبکهای، ساختار سازمانی دایرهای و ساختار فرآیندی
بهترین ساختار سازمانی چیست؟
نمیتوان دقیقا مشخص کرد که کدام نوع از ساختار سازمانی بهترین است چراکه براساس مولفههای مختلفی باید یک ساختار مناسب برای یک کسبوکار انتخاب شود. اما یک ساختار سازمانی سنتی واقعاً مکانی برای شروع برای اکثر شرکت ها است، به خصوص شرکت های کوچکتر که لزوماً تعداد زیادی از بخش ها را شامل نمی شوند یا به تعداد زیادی از پیوندها در زنجیره فرماندهی و ارتباط نیاز ندارند.

انتخاب ساختار سازمانی باید با اهداف استراتژیک و نیازهای سازمان همراستا باشد تا بتواند منابع را بهطور مؤثر مدیریت کرده و سرعت پاسخگویی به تغییرات محیطی را افزایش دهد.