زمان خواندن 4.5 دقیقه
شاخصهای برند کارفرمایی، معیارهایی هستند که نشان میدهند آیا فعالیتهای برندینگ کسبوکار تاثیرگذار است یا نه.
ساختن برند کارفرما بدون پیگیری معیارهای مرتبط با برند به پختن کیک بدون نگاه کردن به ساعت میماند!
عدم توجه به شاخصهای برند کارفرمایی موجب اتلاف وقت و انرژی از یکسو و افزایش ریسک خراب شدن کارها از سوی دیگر خواهد شد. با توجه به اهمیت این موضوع، این مقاله از بلاگ دیدار را به بررسی جامع شاخصهای برند کارفرمایی اختصاص دادهایم که متخصصان منابع انسانی باید به آن توجه کنند؛ پس با ما همراه باشید.
برند کارفرما همان چیزی است که افراد به هنگام مواجهه با پرسش سوال «به نظر شما کار کردن برای آن شرکت چگونه است؟» توصیف میکنند. به عبارتی برند کارفرمایی یک مزیت رقابتی برای کسبوکارهاست که به جذب افراد با استعداد و همچنین حفظ کارمندان فعلی شرکت کمک میکند.
شاخصهای برند کارفرمایی نقاط دادهای مهمی هستند که سازمانها و منابع انسانی برای ارزیابی عملکرد تلاشها و فعالیتهای برندسازی خود از آنها استفاده میکنند. به یاد داشته باشید، بهرهگیری حداکثری از برند کارفرما نیازمند نظارت، اندازهگیری و اصلاح مداوم است.
در یک کلام، شاخصهای برند کارفرما مسیر روشنی را در اختیار تیم منابع انسانی قرار میدهد تا نتایج را پیگیری، سرمایهگذاریها را توجیه و استراتژی برندسازی کارفرمای خود را بهبود بخشند.
هیچ معیار و شاخص واحدی وجود ندارد که قادر باشد تأثیر کامل برندسازی کارفرما را نشان دهد و نمیتوان برای کلیه سازمانها نسخهای واحد درباره شاخصهای برند کارفرمایی پیچید. نکته کلیدی ماجرا اینجاست که سازمان و شرکت باید ترکیب مناسبی از معیارها را بیابد که این ترکیب با اهداف و استراتژی آن مطابقت داشته باشد.
چنین رویکردی، بینشی درباره عملکرد برند کارفرما و نقاطی که نیاز به کار بیشتر دارند، در اختیار شما قرار خواهد داد. در ادامه به بررسی جامع شاخصهای برند کارفرمایی میپردازیم که ارزش پیگیری کردن را دارند.
شاخص Candidate NPS یک شیوه رایج برای ارزیابی تجربه داوطلبان استخدام از روند جذب نیرو در شرکت شماست. این شاخص از شاخصهای برند کارفرمایی به شما کمک میکند تا متوجه شوید افراد چقدر از فرآیند استخدام راضی هستند و آیا حاضرند که شما را به دیگران معرفی کنند یا خیر.
روند کار با پرسیدن سوال زیر آغاز میشود:
«از صفر تا 10 چه میزان احتمال دارد که شرکت ما را برای درخواست کار به دوستان یا همکاران خود پیشنهاد دهید؟»
در قدم بعدی اشخاص پاسخدهنده به 3 دسته ترویجکنندهها، خنثیها و منتقدان تقسیم میشوند:
حالا از فرمول زیر باید این شاخص را اندازهگیری کنید:
100 × تعداد کل پاسخدهندگان ÷ (تعداد منتقدان – تعداد ترویجدهندهها)
امتیاز نهایی در این فرمول بین منفی 100 تا مثبت 100 خواهد بود که اعداد مثبت نشانگر شرایط مناسب بوده و امتیاز بین 30 تا 70 برای وضعیت عالی و امتیاز بالای 70 به معنای شرایط ایدهآل خواهد بود.
شاخص حجم جستجوی برند در میان شاخصهای برند کارفرمایی به این موضوع اشاره دارد که چه تعداد از کاربران در فضای اینترنت اسم شرکت شما را جستجو میکنند (بهویژه زمانی که به دنبال فرصتهای شغلی هستند). به بیان بهتر، اگر بعد از این که یک کمپین برند کارفرمایی مثل تبلیغات، میزان جستجوی عباراتی مثل استخدام در (نام شرکت)، تجربه کار در (نام شرکت) یا فرصتهای شغلی (نام شرکت) روند صعودی به خود گرفت، بدان معناست که کمپین تأثیرگذار بوده است.
برای پیگیری این دادهها نیز میتوان از ابزارهای سئو نظیر Google Search Console، SEMrush یا Google Trends استفاده کرد. توصیه میکنیم به شکل ماهانه روند جستجوها را بررسی کنید تا متوجه شوید که قبل و بعد از هر کمپین یا رویداد، سطح علاقه مخاطبان به برند شما چه میزان تغییر یافته است.
نرخ معرفی کارمندان به این نکته اشاره دارد که چند درصد از نیروهای تازه استخدام شده در شرکت، توسط کارمندان فعلی معرفی شدهاند. تجربه ثابت کرده که کارمندان معمولاً زمانی فردی را برای کار در شرکت معرفی میکنند که از محیط کار راضی بوده، شخص موردنظر سازگاری خوبی با روند کارها در شرکت داشته و حضور او میتواند مؤثر واقع شود.
برای اندازهگیری این شاخص از شاخص های برند کارفرمایی با فرمول زیر سروکار خواهیم داشت:
100 × (کل استخدامها ÷ تعداد استخدامهایی که از طریق معرفی انجام شدهاند)
فرض کنید یک شرکت دارای 60 کارمند بوده که 15 نفر از آنها با معرفی کارمندان به مجموعه پیوستهاند، در این حالت نرخ معرفی کارمندان به شرح زیر خواهد بود:
25 = 100 × (60 ÷ 15)
به یاد داشته باشید که این معرفیها نشان از اعتماد کارمندان به شرکت بوده و روند استخدام نیروی موردنیاز را نیز راحتتر میکنند. زمانی که کارمندان شما را به دیگران معرفی و آنها نیز این پیشنهاد را قبول میکنند، به این معناست که برند کارفرمایی هم در درون شرکت و هم در بیرون از آن عملکرد مثبتی داشته است.
جاب ویژن یک وبسایت فعال در حوزه کاریابی و اشتراکگذاری تجربیات کاری افراد در شرکتهاست که کاربران میتوانند در آن درباره شرکتها نظر داده و اطلاعاتی درباره مصاحبه، شرایط کاری و حقوق به دست آورند. تجربه ثابت کرده بسیاری از افرادی که به دنبال کار هستند، در قدم اول به سراغ بررسی نظرات و امتیازات شرکت موردنظر میروند.
شرکتها میتوانند این شاخص از شاخص های برند کارفرمایی را با استفاده از ابزارهای مختلف جمعآوری، دستهبندی و تحلیل کنند تا متوجه شوند تصویر موجود از شرکت در نگاه کارمندان و متقاضیان کار به چه صورت است.
معیار CPH به این موضوع اشاره دارد که کل میزان پول خرج شده برای پر کردن یک موقعیت شغلی چه میزان بوده است؟ این هزینه شامل مواردی مثل پول آگهی استخدام، زمان و حقوق کارکنان فعال در فرآیند استخدام (مثل مصاحبهکنندهها) و دستمزد شرکتهای استخدامی میشود. این شاخص را باید یکی از مهمترین شاخصهای منابع انسانی معرفی کنیم که نشان میدهد فرآیند استخدام شرکت شما تا چه میزان کارآمد بوده و برند کارفرمایی چه تأثیری بر سرعت و هزینه جذب نیرو داشته است.
اگر برند کارفرمایی قوی داشته باشید، نیازی به تبلیغات زیاد نبوده و افراد به صورت داوطلبانه به سمت شرکت شما خواهند آمد و هزینه کلی استخدام نیز بسیار پایین خواهد بود. از طرفی تحقیقات Harvard Business Review ثابت کرده شرکتهای دارای شهرت منفی برای جذب کارمندان مجبور به پرداخت حقوق بیشتر هستند.
در شاخص Media Mentions از شاخصهای برند کارفرمایی با این مسئله سروکار داریم که نام شرکت شما چندبار و در چه موقعیتهایی (محل کار خوب یاد بد) در رسانهها ذکر شده است. در صورتی که رسانهها و شبکههای اجتماعی به شکل مثبت درباره شرکت شما صحبت کنند، اعتبار شما به عنوان کارفرما افزایش مییابد و متقاضیان کار نیز اعتماد بیشتری به شرکتتان خواهند داشت.
پست اینفلوئنسرها درباره محل کار شما، بررسی شرکت شما از سوی پادکستها یا ویدئوهای یوتیوب، حضور در فهرست بهترین کارفرماها و مواردی از این دست میتواند تأثیر خوبی بر برندینگ کارفرمایی شما داشته باشد.
شاخص Source of Hire به این موضوع اشاره دارد که نیروهای جدید شرکت چطور با شرکت شما آشنا شدهاند. سایتهای کاریابی مثل جاب ویژن، شبکههای اجتماعی مثل لینکدین، معرفی توسط کارمندان فعلی، صفحه فرصتهای شغلی در وبسایت شرکت و نتیجه فعالیتهای برند کارفرمایی در کانالهای مذکور نمونهای از منابعی هستند که میتواند به عنوان منبع استخدام معرفی شود. این شاخص موجب میشود تا درک کنید کدام کانال اثرگذاری بیشتری داشته و در آینده برای استخدامهای بعدی باید بر روی چه روشهایی متمرکز شوید.
فرض کنید که در سه ماهه اول سال 10 نفر نیروی فروش استخدام کردهاید و منابع استخدام آنها به شرح زیر بوده است:
معرفی شده توسط کارمندان | 4 |
از طریق شبکههای اجتماعی | 2 |
از سایت کاریابی | 2 |
از صفحه فرصتهای شغلی سایت شرکت | 2 |
به لحاظ درصدی سهم استخدام از هر یک از کانال شبکههای اجتماعی، سایت کاریابی و صفحه فرصت شغلی سایت برابر با 20 درصد خواهد بود؛ اما باتوجه به فرمول معرفی شده برای نرخ معرفی کارمندان، سهم این شیوه 40 درصد برآورد شده است:
40 = 100 × (10 ÷ 4)
در نتیجه بیشترین تأثیر را نیز معرفی کارمندان داشته است.
برند کارفرمایی را باید یکی از مهمترین عوامل در جذب و حفظ استعدادهای کلیدی در سازمانها به شمار آورد. البته ارزیابی سطح اثربخشی برند کارفرمایی فقط با تکیه بر برداشتهای فردی کافی نبوده و باید از شاخصهای دقیقی همچون امتیاز NPS داوطلبان، منبع استخدام و هزینه جذب نیرو برای ترسیم تصویر واقعی از برند کارفرما استفاده کرد. تیمهای منابع انسانی با رصد شاخصهای برند کارفرمایی معرفی شده در این مقاله میتوانند تصمیمات آگاهانهتری بگیرند؛ اما به نظر شما کدام شاخص کاربرد بیشتری دارد؟ نظرات خود را برای ما بنویسید.
شاخصهای برند کارفرمایی چیست؟
شاخصهای برند کارفرما، دادههای مهمی هستند که شرکتها برای ارزیابی عملکرد فعالیت برندسازی خود از آنها استفاده میکنند.
چرا توجه به شاخصهای برند کارفرمایی ضروری است؟
چون بدون رصد شاخصها، امکان بهبود برند کارفرمایی وجود ندارد و تلاشها ممکن است بینتیجه یا ناکارآمد باشند.