زمان خواندن 4.5 دقیقه
اهمال کاری دقیقا همان چیزی است که باعث میشود شما نتوانید پیشرفت کنید. اگر ریشه اهمال کاری را پیدا کنید، آنوقت دیگر خودتان را مقصر نمیدانید.
هرگاه که نام «اهمال کاری» را میشنوم یاد دوران دانشجوییام میافتم. هیچوقت آن صحنه را فراموش نمیکنم. یکی از دوستانم در دوران دانشجویی درست یک ساعت مانده به ددلاین تحویل پروژه، هنوز پشت لپتاپش نشسته بود و بهجای نوشتن، داشت برای صدمین بار عکسهای سفر ماه قبلش به ترکیه را نگاه میکرد!
استرس مثل خوره افتاده بود به جانش اما انگار قدرت حرکت نداشت. ترجیح میداد به جای کار کردن، در گالری موبایلش بچرخد.
این صحنه برای خیلی از ما آشناست. مخصوصاً در جهان امروزی، اهمال کاری دیگر یک عادت مخرب نیست؛ بلکه یک سبک زندگیست که داریم با آن بزرگ میشویم. این مقاله تلاشی است برای پاسخ به این سوال که علت اهمال کاری چیست و چطور میتوان با آن مقابله کرد.
اهمالکاری، تعلل یا همان Procrastination یعنی بهعقبانداختن آگاهانهی انجام یک کار مهم و ارزشمند. افرادی که اهمال کار هستند، معمولاً انجام کارهای ضروریشان را تا زمانی که دیگر راهی جز انجامش باقی نماند، عقب میاندازند.
اگر دانشجو بودهاید (یا هستید)، احتمالاً با این مشکل خیلی خوب آشنا هستید. بر اساس تحقیقات، تقریباً همهی دانشجویان گاهی اهمالکار میشوند و حدود ۷۵ درصد از آنها میگویند اهمال کاری برایشان تبدیل به یک عادت شده است!
اما این مشکل فقط مختص درس و دانشگاه نیست؛ حتی کارمندان و افرادی که ظاهراً برنامهریز و متعهد هستند نیز بارها موقع کار خود را درگیر فعالیتهایی بیاهمیت دیدهاند: تماشای ویدئوهای اکسپلور، گشتوگذار در وبسایتهای خبری، خرید آنلاین یا حتی تمیز کردن کشوی اتاق! همهاش برای فرار از انجام یک کار واقعی و مهم…
این مشکل در بین کارشناسان فروش هم شیوع بالایی دارد. در واقع تجربه ما ثابت کرده که گاهی یک فروشنده اهمال کار میشود. وقت از آنها میپرسیم که دلیل طفره رفتنشان از کار چیست، بهانههایی میآورند که نمیتوان آن را باور کرد. پس برای ما هم مهم شد که دنبال علل اصلی و واقعی اهمال کاری کارمندان باشیم.
بیایید برگردیم به یکی از آن روزهایی که با خودتان گفتید: «الان حوصله ندارم، بعداً انجامش میدم.» شک ندارم زمانی که این جمله را با خود گفتید همین امروز یا دیروز بوده. یکی از دلایل اهمال کاری این است که این اختلال رفتاری، با لباسی دلنشین و فریبنده ظاهر میشود. مثلاً در قالب این جمله: «حالا بذار یه قهوه بخورم انرژی بگیرم؛ بعد انجامش میدم.» یا مثلاً خطای ذهنی: «الان حسش نیست!»
یکی از بزرگترین توجیههای ذهنی ما برای تعلل در کارها، این باور اشتباه است که برای انجام کارها باید حس و حالش را داشته باشیم. ولی واقعیت این است که برای خیلی از کارها بهخصوص کارهای ارزشمندی که برایمان جذاب نیستند، آن حس خوب هیچوقت از راه نمیرسد. در نتیجه، آن کار هم هیچوقت انجام نمیشود.
رفتارهای انسانها ناشی از انواع تیپ شخصیتی آنهاست. اما زمانی که مشکلی در کار یا رفتار شخصی یک فرد مخصوصا فروشنده (که برای ما خیلی مهم است) پیش میآید باید به دنبال ریشههای روانشناسی آن باشیم. در ادامه میخواهیم 4 ریشه اهمال کاری را بررسی کنیم و ببینم این مشکل، معمولاً از کجاها سر در میآورد…
شما همین الان حاضرید یک قسمت از سریال محبوبتان را ببینید، اما برای نوشتن یک گزارش ضروری، روزها طفره میروید. این اتفاق بیدلیل نیست. یکی از دلایل اهمال کاری برمیگردد به سوگیری شناختی و پدیدهای در روانشناسی به نام “سوگیری زمان حال” (Present Bias).
سوگیری زمان حال یعنی انسانها معمولاً به پاداشهای فوری بیشتر از پاداشهای بلندمدت اهمیت میدهند. بههمین دلیل، ماندن در رختخواب و دیدن فیلمهای دلخواه، برای مغز ما جذابتر از تمام کردن یک مقاله دانشگاهی یا شروع پروژه کاری است.
ما پاداشهای آنی را خیلی واقعیتر و نزدیکتر حس میکنیم، در حالی که دستاوردهای آینده، دور و ناملموس بهنظر میرسند. حتی اگر خیلی معنادار و ارزشمند باشند.
یکی از دوستانم را یادم هست که برای شروع یک کار ساده مثل مرتبکردن میز کارش، باید با کوهی از بیحوصلگی، خستگی ذهنی و احساس بیارزشی میجنگید. به نظرم در اینجا مشکل فقط اهمالکاری نبود؛ بلکه کوهی از افسردگی پشت این رفتار پنهان شده بود.
از منظر علم روانشناسی افراد افسرده اغلب دچار احساس بیفایده بودن، تردید نسبت به تواناییهایشان و کاهش شدید انرژی میشوند. همین هم باعث میشود کارهایی که برای دیگران ساده به نظر میرسند، برای آنها طاقتفرسا باشد و خیلی زود اهمال کاری سراغشان بیاید.
در نگاه اول، ممکن است افرادی که از OCD رنج میبرند، بسیار دقیق و سختکوش به نظر برسند، اما واقعیت این است که کمالگراییِ افراطی آنها میتواند باعث فلج ذهن و بدنشان شود! اما چرا OCD را به عنوان ریشه اهمال کاری میشناسند؟ چون افرادی که از اختلال وسواس رنج میبرند، ویژگیهای زیر را دارند:
برای این افراد، شروع یک کار تازه، به معنای باز شدن درِ اضطراب است. بههمین دلیل، گاهی تصمیم میگیرند اصلاً کاری نکنند تا دچار اشتباه و به دنبال آن اضطراب نشوند.
اگر از ADHD رنج میبرید یا کسی را میشناسید که این اختلال را دارد، احتمالاً میدانید تمرکز روی یک وظیفه خاص میتواند برایشان چقدر سخت باشد. ذهن این افراد مدام بین افکار و محرکهای بیرونی پرسه میزند و برای شروع یا ادامهی یک کار مهم، نیاز به تلاش مضاعف دارند. اهمال کاری در افراد دارای ADHD بیشتر زمانی دیده میشود که:
تا اینجای مقاله متوجه شدیم که اهمال کاری دلایل متعددی دارد؛ از افسردگی گرفته تا سوگیریهای شناختی. اما جالب است بدانید که روانشناسان، افراد اهمالکار را به تیپهای مختلف شخصیتی هم دستهبندی کردهاند.
در واقع، پشت این رفتار مشترک، انگیزهها و ویژگیهای متفاوتی پنهان است. محققان ابتدا اهمال کاران را به دو گروه اصلی تقسیم کردند:
اما این تقسیمبندی فقط آغاز راه است. گروهی دیگر از پژوهشگران، بر اساس سبک رفتاری و شناختی، شش تیپ اصلی از اهمالکاران را شناسایی کردهاند:
شناخت تیپ شخصیتی افراد از میان دستهبندی فوق، قدم اول برای غلبه بر اهمال کاری است.
اهمالکاری در ظاهر ممکن است بیضرر بهنظر برسد، اما وقتی سر فرصت یک گوشه بنشینید و به زندگی خود فکر کنید، میفهمید چه تأثیرات گستردهای بر جنبههای مختلف زندگیتان داشته است. مهمترین تاثیرات منفی اهمالکاری در سطح مزمن و شدید آن عبارتند از:
خبر خوب این است که اهمال کاری قابل درمان است؛ اما نه با یک روش جادویی که یکشبه همهچیز را درست کند. اگر اهمال کار هستید، برای درمان آن نیاز به تمرین، خودآگاهی و ایجاد عادتهای تازه دارید. اینجا چند راهکار علمی و کاربردی را پیشنهاد دادهام که در صورت تکرار و تمرین، حتماً موثر واقع میشوند:
و صدالبته، این را بدانید که درمان اهمال کاری در سطوح پیشرفته، نیاز به مشورت با یک روانشناس دارد.
اهمال کاری بیشتر از آنکه نشانه تنبلی باشد، نتیجه مجموعهای از خطاهای ذهنی و عادتهای ناپسند است که در طی زندگی مدام تکرارشان کردهایم. اما خوشبختانه با شناخت دقیق ریشههای اهمال کاری میتوانید ابزار درستی برای مقابله با آن پیدا کنید و کمکم برطرفش کنید.
اهمالکاری دقیقاً چیست؟
اهمالکاری یعنی به تعویق انداختن آگاهانهی انجام یک کار مهم، حتی وقتی میدانیم باید انجامش دهیم.
چطور بفهمم چه نوع اهمالکاری دارم؟
با بررسی الگوهای رفتاریتان میتوانید تشخیص دهید. مثلاً اگر همیشه دنبال بینقص انجام شدن یک پروژه هستید، ممکن است کمالگرا باشید.
آیا راهی عملی برای ترک اهمال کاری وجود دارد؟
بله. تهیه لیست کارها، شکستن پروژهها به مراحل کوچک، شناخت عوامل حواسپرتی و تشویق خود پس از انجام وظایف، میتوانند بسیار کمککننده باشند.