زمان خواندن 4 دقیقه
تعلق سازمانی یکی از مهمترین عوامل حفظ نیروهای کاری خوب است. برای اینکه یک نیروی خوب را از دست ندهید، حس تعلق سازمانی را در او تقویت کنید.
احساس تعلق سازمانی مفهومی پیچیده نیست. اکثر ما این ارتباط را در کنار دوستان یا خانواده تجربه کردهایم. همهمان لحظاتی را به یاد داریم که در مکانی آشنا و در کنار کسانی که دوستشان داریم و به آنها اعتماد داریم، احساس آرامش و امنیت کردهایم. تعلق داشتن یکی از نیازهای اساسی انسان است و نبود آن میتواند بر سلامت روانی و جسمی ما تأثیر منفی بگذارد.
همین موضوع در محیط کار نیز صدق میکند. زمانی که کارکنان با احساس اعتماد و امنیت در محل کار حاضر میشوند، میتوانند بهترین عملکرد خود را ارائه دهند. اما اگر افراد از بیان نظرات خود یا نشان دادن هویت واقعیشان بترسند، میزان مشارکت و بهرهوریشان کاهش مییابد.
سالهای سال مدیران شرکتها بیتوجه بودند به اینکه آیا واقعاً با فرهنگ سازمانی هماهنگ میشوند یا نه! اما دیگر نمیتوان اهمیت تعهد و تعلق سازمانی را نادیده گرفت. اما تعلق سازمانی یعنی چه و چطور میتوان این احساس را در بین کارمندان به وجود آورد؟!
تعلق در محیط کار یعنی اینکه فرد احساس کند ویژگیهای منحصربهفردش توسط سازمان و همکارانش پذیرفته و حتی ارزشگذاری میشود. تعلق سازمانی چیزی فراتر از قدردانی به خاطر انجام یک وظیفه است، این احساس در عمق وجود فرد ریشه دارد.
کارکنانی که به عنوان «عضوی از تیم» پذیرفته میشوند و در عین حال میتوانند هویت منحصربهفرد خود را حفظ کنند، سطح بالایی از تعهد و تعلق سازمنی را تجربه خواهد کرد.
یکی از توصیفهای جالب در این زمینه چنین است:
تصور کنید شما به یک مهمانی با حضور آدمهای مختلف دعوت شدید. در این مهمانی از شما درخواست میشود که برقصید و این یعنی پذیرفته شدهاید. تعلق خاطر به این جمع زمانی اتفاق میافتد که شما بدون ترس از قضاوت شدن در آن جمع هر طور که میخواهید برقصید. چون آنقدر احساس آزادی میکنید که خودتان باشید.
احساس تعلق در محیط کار بر مبنای نظریهی «سلسلهمراتب نیازهای مازلو» تعریف میشود. در این نظریه، نیاز به تعلق و عشق در میانهی هرم نیازهای انسانی قرار دارد، بالاتر از نیازهای اولیه، اما پیشنیاز رسیدن به بالاترین سطح یعنی «خودشکوفایی».
وقتی کارکنان بهترین عملکردشان را ارائه دهند، نتایج ملموس و سودآوری به دست میآید. مطالعهی Great Place To Work نشان داده کارکنانی که احساس تعلق دارند:
همهی اینها منجر به افزایش بهرهوری و بهبود نرخ نگهداشت کارکنان میشود.
ایجاد تعهد و تعلق سازمانی به معنای ساختن محیطی است که افراد بتوانند خودِ واقعیشان باشند، نظراتشان را بیان کنند و احساس کنند عضوی از یک تیم هستند. در ادامه، هشت روش کلیدی برای تقویت تعلق آورده شده است:
افراد باید بتوانند نظراتشان را بدون ترس از واکنش منفی یا تمسخر بیان کنند. بدون امنیت روانی، تعلق سازمانی معنایی ندارد. برای احساس تعلق، کارمندان باید احساس کنند که صدایشان شنیده و مورد توجه قرار میگیرد. بدون امنیت روانی، تعلق بیمعنی است. امنیت روانی مثل اکسیژن فرهنگ سازمانی است. این امنیت تعیین میکند که کارمندان چگونه در محل کار حاضر میشوند و کار خود را انجام میدهند.
ایجاد اجتماع نقش بزرگی در ایجاد حس تعلق سازمانی دارد. تلاش کنید تا با کارمندان ارتباط شخصی برقرار کنید و به آنها بفهمانید که عضوی ارزشمند از تیم هستند. کارمندان نیاز دارند به عنوان یک فرد دیده شوند و نه فقط یک چرخدنده در یک ماشین.
برنامههای کوچینگ و حمایتگری تاثیر بسیاز زیادی در ایجاد احساس تعلث سازمانی دارد. تجربه نشان داده افرادی که کمتر مورد توجه قرار میگیرند، گاهی اوقات احساس میکنند یکی از معدود افراد گروه هویتی خود در محل کار هستند. همراه کردن این کارمندان با مربیان میتواند ارتباطات معناداری را ایجاد کند که باعث میشود آنها احساس تعهد و تعلق سازمانی کنند.
اگر متوجه شدید که کسی چه عمدی و چه غیرعمدی از تیم کنار گذاشته شده است، اقدامی انجام دهید تا احساس کند که در جمع حضور دارد. به عنوان مثال، اگر کسی در طول جلسه حرفی برای گفتن ندارد، لحظهای وقت بگذارید و از او نظرخواهی کنید. یا اگر متوجه شدید که کسی از ناهار تیمی کنار گذاشته شده است، حتماً او را به جلسه دعوت کنید.
طرفداری از یک شخص یا یک گروه، میتواند به سرعت فرهنگ شرکت را از بین ببرد و باعث شود افراد احساس کنند که به جمع تعلق ندارند. مطمئن شوید که با همه با احترام و عدالت رفتار میشود، تا همه کارمندان احساس ارزشمندی کنند.
وقتی کارمندان در مورد نحوه عملکرد کسب و کار نظر میدهند، سهم بیشتری در موفقیت شرکت دارند. آنها احساس مالکیت نسبت به نتایج به دست میآورند و در محل کار احساس هدفگرایی واقعی میکنند.
رازداری یا عدم صداقت میتواند باعث شود افراد احساس طرد شدن یا بیخبری کنند. وقتی افراد از اطلاعاتی که تصمیمات و اقدامات را شکل میدهد آگاه باشند، برای مشارکت معنادار در بحثها آمادگی بیشتری خواهند داشت. در نتیجه، احساس مشارکت و تعلق بیشتری میکنند.
برای شروع صحیح کارها، بسیار مهم است که از همان روز اول، کارمندان جدید احساس کنند که مورد استقبال و توجه قرار گرفتهاند. داشتن یک سیستم آنبوردینگ قوی میتواند کمک کند که کارمندان از همان ابتدا با همکاران خود آشنا شوند، نقش خود را درک کنند و احساس کنند که برای مشارکت، توانمند هستند.
اول اینکه معیار سنجش تعلق سازمانی چیست. معیار احساس تعلق چیزی بسیار شخصی و حساس است. اگر افراد حس امنیت نداشته باشند، نمیتوانند بازخورد صادقانه بدهند. اندازه گیری میزان تعلق و تعهد سازمانی باید با دادههای دقیق و قابل اطمینان انجام شود، صرفاً نظرات کیفی کافی نیست.
استفاده از نظرسنجیهای محرمانه از کارمند میتواند باعث شود کارکنان با آسودگی خاطر نظرشان را بیان کنند. مدیران اغلب اوقات نتایج کیفی را قبول ندارند. استفاده از دادههای کمی حمایت مدیران را هم جلب میکند.
احساس تعلق سازمانی، مفهومی کلیدی اما گاه نادیده گرفتهشده در موفقیت سازمانهاست. در دنیای امروز که کارکنان بیشتر از همیشه به دنبال معنا، امنیت و پذیرش هستند، ساختن محیطی که در آن هر فرد بتواند خودش باشد، هم یک نیاز انسانی است و هم بهنوعی یک مزیت رقابتی برای سازمانها به حساب میآید. تعلق خاطر سازمانی نهتنها بهرهوری و نوآوری را افزایش میدهد، بلکه منجر به ماندگاری کارکنان، ارتقای همکاری و شکلگیری فرهنگی سالمتر میشود. از همین رو، رهبران سازمانی باید ایجاد این فضا را نه یک گزینه، بلکه یک مسئولیت استراتژیک بدانند.
تعلق سازمانی به چه معناست؟
احساس تعلق یعنی فرد در محل کار خود پذیرفته شده، ارزشمند دانسته شده و میتواند بدون ترس، خودِ واقعیاش باشد.
چرا احساس تعلق در محیط کار اهمیت دارد؟
چون باعث افزایش مشارکت، بهرهوری، شادی کارکنان، رفتار برابر و کاهش ترک شغل میشود.
چه تفاوتی بین قدردانی از کار و احساس تعلق وجود دارد؟
قدردانی ممکن است فقط به عملکرد شغلی مربوط باشد، در حالی که تعلق سازمانی در سطح عمیقتری به پذیرش هویت فردی مربوط است.