پرسش
پاسخ
نحوه سازگاری تیمها با خواستههای مشتریان
نحوه برخورد مدیر با کارمندان خاطی
پرسش
پاسخ
مدیر عامل
منابع انسانی
کارمندان
پرسش
پاسخ
فرهنگ یادگیری
فرهنگ نتیجه محور
فرهنگ روشمند
پرسش
پاسخ
پرسش
پاسخ
اعتماد
قدردانی
کار گروهی
زمان خواندن 10 دقیقه
آیا میدانید فرهنگ سازمانی چیست و چه اهمیتی برای کسبوکارتان دارد؟ در اینجا با فرهنگ سازمانی، نحوه اجرا و معیارهای سنجش آن آشنا میشوید.
فرهنگ سازمانی مناسب، لازمه موفقیت در تجارت است. تحقیقات نشان میدهند، شرکتهایی که فرهنگ سازمانی مناسبی را اتخاذ کردهاند، نرخ رشد 15 درصدی سوددهی و رشد 2.5 برابری ارزش سهام خود بودهاند. بااینوجود، تنها 31 درصد از مدیران منابع انسانی، معتقدند که فرهنگ مناسبی را برای پیشبرد اهداف شرکت خود در نظر گرفتهاند. بهعلاوه 85 درصد از سازمانها در تغییر فرهنگ سازمانی خود شکست خوردهاند.
برای آشنایی با مفهوم فرهنگ سازمانی مناسب، نحوهی ایجاد و اهمیت آن با ما در این مقاله همراه باشید.
فرهنگ سازمانی مجموعهای از ارزشها، انتظارات و شیوههایی است که اقدامات اعضای یک تیم را هدایت میکند. در واقع فرهنگ سازمانی، مجموعهای از ویژگیهایی است که شرکت شما را شکل داده است. در واقع فرهنگ سازمانی است که باعث تمایز بین سازمان شما با سازمان دیگر میشود. فرهنگ سازمانی مثبت و کارآمد، منجر به بهبود عملکرد میشود و فرهنگ ناکارآمد، موفقترین شرکتها را با مشکل مواجه میکند.
توجه داشته باشید که فرهنگ سازمانی را با بیانیه مأموریت اشتباه نگیرید. درست است که هردوی این مفاهیم به تعریف فرهنگ سازمانی کمک میکنند، اما یک فرهنگ از طریق رفتارهای ثابت و معتبر ایجاد میشود؛ نه با انتشار مطبوعات یا اسناد سیاستهای شرکت.
فرهنگ سازمانی شرکت را میتوانید در شرایط زیر مشاهده کنید:
اتخاذ هر کدام از انواع فرهنگ سازمانی، نقشهای متفاوتی را برای سطوح سازمانی ایجاد میکند. از مدیران ارشد تا کارمندان عضو تیمهای مختلف در یک شرکت باید بتوانند از عهده نقششان در پیشبرد و تغییر فرهنگ سازمانی بربیایند. منظورمان از توزیع این نقشها در فرهنگ سازمانی چیست؟
بیایید نقشهای مختلف را بررسی کنیم.
تعریف و توسعه فرهنگ مورد نظر را هدایت میکنند. باید بررسی کنند که آیا فرهنگ سازمانی مورد نظر با اهداف تجاری همسو هست؟! آیا نیاز همه ذینفعان برآورده میشود؟!
مدیر عامل یا در شرکتهای بزرگتر، تیم مدیریت ارشد باید فرهنگ مورد نظر را تعریف کند و آن را از طریق اقدامات رهبری از جمله تعیین اهداف، طراحی استراتژیها و نتایج کلیدی که فرهنگ سازی را در اولویت قرار میدهد، تقویت کند. همینطور ساختار کلی سازمان و فرآیندهای عملیاتی آن را برای حمایت و پیشبرد اهداف و ارزشهای اصلی شرکت طراحی کند.
اگر در بخش منابع انسانی هستید باید تجارب کارکنان را طراحی کنید که فرهنگ مورد نظر را تفسیر و تقویت کند. همچنین، استراتژیها و برنامههایی را اجرا کنید که بقیه سازمان را قادر میسازد تا مسئولیتهای فرهنگی خود را انجام دهند. کارهایی مانند ارائه برنامههای آموزشی که ظرفیت رهبری را برای فرهنگسازی و مشارکت کارکنان توسعه میدهد. بخش منابع انسانی باید بتواند مطالعه منابع مربوط به فرهنگ سازمانی را ترویج کند. همینطور فرایندهایی مانند مدیریت عملکرد را طراحی کند. علاوه براین طراحی سیستمهای پاداش هم به پرورش فرهنگ سازمانی کمک میکند.
مدیران میانی باید تجربیات کارمندان را جهت بدهند به گونهای که فرهنگ سازمانی را تفسیر و تقویت کند. همچنین اجرای راهبردهای فرهنگ سازی، پرورش تعامل کارکنان با فرهنگ مطلوب و ایفای مسئولیتهای فرهنگ سازی کارکنان، کارهایی است که بر عهده مدیران میانی در توسعه فرهنگ سازمانی قرار دارد.
اما کارمندان که بیشترین نقش را در توسعه فرهنگ سازمانی دارند. چرا؟ کارمندان باید بتوانند به مدیران میانی یا ارشد گزارشهایی در خصوص اینکه چقدر فرهنگ سازمانی تعریف شده با فرهنگ واقعی، دیدگاههای مشتریان و نیازها و انتظارات آنها همسویی دارد، ارائه بدهند. این کارکنان هستند که باید در مورد نحوه اجرای فرهنگ سازمانی و ایدههای جدید به مدیران بازخورد بدهند. ایجاد، پایبندی و اجرای هنجارهای فرهنگی تعریف شده به عهده کارمندان است.
عموما انواع فرهنگ سازمانی را به 8 دسته تقسیم میکنند که توصیف آنها یک مقاله مفصل میطلبد. اما به توضیح مختصری از هر کدام برای آشنایی بیشتر شما با آنها اشاره میکنیم.
فضای کاری مراقبتی: که مشارکتی و استقبالکننده است. دراین نوع فرهنگ سازمانی بر اعتماد متقابل و ایجاد رابطه بین هم تیمیها تمرکز میکنند.
فرهنگ هدف محور: محیطهای کاری که بر هدف تاکید دارند، نوع دوستی و رفتارهای کمککننده در این فرهنگ زیاد به چشم میخورد.
فرهنگ یادگیری: فرهنگهایی که برای یادگیری ارزش قائل هستند و تمرکز بالایی بر خلاقیت، نوآوری و اکتشاف دارند.
محیط کاری بازیگوش: روحیه بالا، مشارکت کارکنان و تفریح و سرگرمی در این محیط کاری کاملا مشهود است.
فرهنگ نتیجه محور: این فرهنگ بر نتایج عملکرد کارکنان و برندهشدن تمرکز زیادی دارد.
فرهنگ های اقتدار گرا: فرهنگهای اقتدارگرا معمولاً مدیر موفق یک رهبر قوی و مطمئن به خود است. در این نوع محیط کاری، رهبران بر اعتماد به نفس، جسارت و قاطعیت تاکید دارند.
فرهنگهای ایمنی و آگاهی به ریسک: شرکتهای آگاه به ریسک، ایمنی را در راس فرهنگ خود قرار میدهند. این شرکتها برای برنامه ریزی، آمادگی و احتیاط ارزش زیادی قائل هستند.
محیط های کاری ساختاریافته و روشمند: در نهایت، برخی از انواع فرهنگها نظم و ساختار را در اولویت قرار میدهند. در این محیطهای کاری، کارمندان به خاطر پیروی از قوانین و پایبندی به هنجارهای مشترک شرکت پاداش دریافت میکنند.
وقتی کارکنان به جای رقابت به همکاری و مشارکت با هم روی بیاورند، نتیجه کارشان بسیار مطلوب خواهد بود، چون همه خودشان را در قبال نتیجهی کار مسئول میدانند.
محیط کاری که در آن فرهنگ سازمانی مشارکتی جاری باشد، موجب همکاری گسترده و مشارکت فعال کارکنان میشود. این میزان مشارکت، سطح بالایی از همکاری و تعهد کارکنان را رواج میدهد که میتوانند به اهداف شرکت دست پیدا کنند و درنتیجه بیشترین احساس مسئولیت را خواهند داشت.
فرهنگ سازمانی بر همه جنبههای تجارت شما تأثیرگذار است. از شرایط قرارداد گرفته تا وقتشناسی و لحن کارکنان و اعطای مزایا و امتیازات ویژه به آنها. زمانیکه فرهنگ محیط کار با علایق و شرایط کارکنان هماهنگ باشد، آنها احساس راحتی، حمایت و ارزش بیشتری کرده و عملکرد خود را بهبود میبخشند. همچنین شرکتهایی که ایجاد و مدیریت فرهنگ سازمانی را در اولویت قرار میدهند، میتوانند بحرانهای کاری و تغییرات را بهخوبی پشت سر گذاشته و قویتر عمل کنند.
شرکتهایی که از فرهنگ سازمانی مناسب برخوردارند، کارمندان بااستعدادی را جذب کرده و باعث ارتقای عملکرد تیم خود میشوند. تحقیقات نشان داده است که 77 درصد از کارمندان، قبل از درخواست استخدام در هر شرکتی، ابتدا فرهنگ سازمانی آن را در نظر میگیرند (منبع). همچنین تقریباً نیمی از کارکنان مورد مطالعه، حاضر بودند که شغل فعلی خود را برای استخدام در سازمانی با فرهنگ بهتر ترک کنند. به عبارت دیگر، فرهنگ سازمانی مناسب، یکی از شاخصهای برتر رضایت کارکنان و یکی از مهمترین دلایل حفظ موقعیت شغلی فعلی است.
مهمترین مولفههای فرهنگ سازمانی عبارتند از:
این ارزشهای اصلی سازمان هستند که نحوه فعالیت کارکنان را شکل میدهند. ارزشهای سازمان نباید به دستورالعملی برای کارکنان محدود باشد که آن را به تازهواردها میدهید.
رهبران سازمان باید بتوانند ارزشهای فرهنگی اصلی سازمان را در تمام سطوح منعکس کنند تا فرهنگ سازمانی که مدنظرشان است، شکل دهند.
رهبری خوب، از واجبات هر سازمان است. اما متاسفانه خیلی از سازمانها آن را اشتباه میگیرند. یک رهبر خوب باید حامی کارمندان باشد و به آنها انگیزه بدهد. رهبر خوب، رهبری است که هر وقت کارکنان بخواهند، بتوانند با او تماس بگیرند و ارزشهای اصلی سازمان را نشان دهد.
داشتنِ یک هدف مشترک، لازمهی یک محیط کاری پربازده است. همه کارکنان در تمام سطوح سازمان باید هدف یکسانی داشته باشند و برای آن تلاش کنند. این هدف باید افراد مختلف را به هم مرتبط کرده و به آنها انگیزه بدهد تا عملکرد بهتری داشته باشند.
در یک فرهنگ سازمانی ایدهآل، تمام اعضای تیم در عین حال که در یک راستا و برای رسیدن به یک هدف مشترک کار میکنند، اما مستقل از یکدیگر هستند.
مسئولیت دادن به کارکنان و آنها را متعهد کردن، از جمله مولفههای مهم یک فرهنگ سازمانی خوب است.
به جای اینکه فقط در مراسم خاصی به تقدیر و تشکر از کارکنان برجسته بپردازید، بهتر است این عنصر را جزئی از فرهنگ سازمانی خودتان قرار دهید. اگر به درستی از کارکنان خود قدردانی کنید، احتمال مشارکت و همکاری آنها بیشتر میشود. وقتی کارمند میبیند که مافوقش زحماتش را میبیند، انگیزهاش بیشتر شده و تلاش میکند تا عملکردش را بهبود بخشد.
افراد، سبکها و روشهای ارتباطی متفاوتی دارند. با درک این تفاوتها بهتر میتوانید با هر کدام از اعضا ارتباط برقرار کرده و تنشها را کاهش دهید. پس یادگیری نحوه ارتباط موثر با افراد، از ضروریات هر فرهنگ سازمانی است؛ به اضافه اینکه ارتباط سالم، میتواند به ایجاد یک محیط کاری پویا، کمک زیادی بکند.
یک محیط کاری سالم، نه تنها شامل محل کار فیزیکی میشود، بلکه شرایط اجتماعی و ذهنی افراد را هم در بر میگیرد.
در یک فرهنگ سازمانی مناسب، باید محیطی ایجاد کنید که سلسله مراتب قدرت در آن مشاهده نمیشود و همهی اعضا خودشان را عضو یک تیم میبینند و برای رسیدن به یک هدف مشترک تلاش میکنند.
شرکتهای Microsoft و Salesforce را در نظر بگیرید. این دو شرکت (که فعالیت هر دوی آنها مبتنی بر فناوری است)، در سطح جهانی شناخته شده و از اعتبار و امتیاز بالایی برخوردارند. اگر به استراتژی و ساختار فعالیتهای این دو شرکت توجه کنید، به سرعت میتوانید وجود یک فرهنگ سازمانی قوی را تشخیص دهید. مایکروسافت شرکت بیرقیبی است. تحولات این شرکت در سال 2014 و توسط ساتیا نادلا آغاز شد. او برنامهای را برای اصلاح فرهنگ سازمانی شرکت آغاز کرد و با ایجاد فرآیند یادگیری، علاوه بر تشویق کارکنان به پیشرفت، سطح کیفی عملکرد آنها را نیز بهبود بخشید. شرکت مایکروسافت امروزه به ارزش بازار 1 تریلیون دلار رسیده و به عنوان یکی از باارزشترین شرکتهای جهان، با ابرقدرتهایی مانند اپل و آمازون رقابت میکند.
شرکت Salesforce هم با اولویت قرار دادن فرهنگ سازمانی، پیشرفت باورنکردنی و چشمگیری را داشته است. مارک بنیوف، بنیانگذار و مدیرعامل Salesforce، در دو دهه گذشته، فرهنگ نیکوکاری و انجام اقدامات بشردوستانه را در میان تیم خود ترویج داد. بهعنوانمثال، تمامی کارمندان جدید این شرکت، بخشی از روز اول کاری خود را به فعالیتهای داوطلبانه میپردازند و برای انجام امور بشردوستانه، سالانه 56 ساعت مرخصی با حقوق دریافت میکنند. این فرهنگ سازمانی، استعدادهای بینظیری را به این شرکت کشاند و سبب شد تا قیمت سهام Salesforce، سالیانه بهطور میانگین بیش از 26 درصد افزایش یابد.
فرهنگ سازمانی هر شرکتی منحصربهفرد است و به هیچ شرکت دیگری شباهت ندارد. پس مهم است که ویژگیهای منحصربهفرد شرکت خود را حفظ کنید. اما برای توسعه فرهنگ سازمانی خود باید بتوانید انواع موفق آن را بشناسید. با شناخت فرهنگ سازمانهای موفق، میتوانید ویژگیهای خاص این سازمانها را شناسایی کرده و آنها را در تیم خود پرورش دهید.
در یک سازمان، زمانی اتفاق میافتد که اهداف شرکت و انگیزه کارکنان، همسو شده و در جهت مشخصی حرکت کنند. سازمانهای موفق بهطور مستمر برای ایجاد هماهنگی میان اهداف، آرزوها و چشماندازهای شرکت و اعضای تیم، تلاش میکنند.
میتواند اشکال مختلفی داشته باشد: تقدیر عمومی، یادداشت تشکر و یا اعطای پاداش. فرهنگ قدردانی، فرهنگی است که بین همه اعضای تیم به رسمیت شناخته شده و از مشارکت آنها، تشکر و قدردانی میکند.
برای یک سازمان حیاتی است. با فرهنگ اعتماد، اعضای تیم میتوانند تواناییهای خود را آزادانه ابراز کرده و موردحمایت دیگران قرار گیرند.
عملکرد قوی یکی از مهمترین روشهای توسعه تجارت شرکتهای موفق است. این شرکتها با تقویت استعداد اعضای تیم خود، کارایی آنها را بهبود و سرعت بخشیده و درنتیجه سودآوری و بهرهوری بیشتری را برای شرکت خود به ارمغان میآورند.
مقاومت و صبوری یکی از ویژگیهای کلیدی لازم برای کار در محیطهای پویا و متغیر است. این فرهنگ نحوه واکنش صحیح با چالشها و تغییرات را به رهبران آموزش میدهد.
همکاری، ارتباط و احترام بین اعضای تیم را تقویت میکند. وقتی همهی اعضای تیم از یکدیگر حمایت کنند، کارایی آنها بهمراتب افزایشیافته و از حضور در محیط کار و انجام وظایف خود احساس رضایت و خشنودی میکنند.
صداقت هم مانند اعتماد، برای همه سازمانها حیاتی است. زیرا همهی اعضای تیم در زمان تصمیمگیری، تفسیر نتایج و مشارکت گروهی به یکدیگر متکی هستند. بنابراین صداقت و شفافیت یکی از اجزای مهم فرهنگ سازمانی محسوب میشود.
نوآوری باعث میشود سازمانها از فناوریها، منابع و بازارهای موجود بیشترین بهره را ببرند. فرهنگ نوآوری بدین معناست که شما تفکر خلاقانه را در تمام جنبههای کسبوکار خود، (حتی ابتکارات فرهنگی) اعمال میکنید.
ایمنی روانی قدرت ریسکپذیری و عملکرد صادقانهی کارکنان را تضمین میکند. به یاد داشته باشید که ایمنی روانشناختی از سطح تیمی شروع میشود، نه از سطح فردی. بنابراین مدیران باید در ایجاد یک محیط ایمن برای تیم خود پیشرو بوده و فضایی آرام و راحت را برای آنها ایجاد کنند.
ایجاد یک فرهنگ سازمانی مناسب، مستلزم توسعه و اجرای برنامههای هدفمند است. 8 مرحلهی زیر میتواند به عنوان یک راهنما در ایجاد یک فرهنگ مناسب و همینطور تغییر فرهنگ سازمانی به سوی یک فرهنگ موفق به شما کمک کند. همچنین انجام این مراحل، مزایای بلندمدتی را برای شرکت شما به ارمغان خواهد آورد.
مشارکت مؤثر اعضای یک شرکت، تأثیر گسترده و مثبتی را بر فرهنگ سازمانی دارد. چرا که مشارکت آنها، یک کل (تیم) را به وجود آورده و پیشبرد اهداف سازمان را میسر میکند. بنابراین در جهت تغییر فرهنگ سازمانی باید توجه داشته باشید که ایجاد انگیزه و قدردانی از کارکنان، تأثیر مستقیمی بر روی کیفیت کارایی سازمان خواهد داشت. فردی که تازه کارش را شروع میکند (حتی اگر بیانگیزه باشد)، بیشترین تلاشش را برای انجام وظایف خود به کار میگیرد. اما اگر از کارمندانتان قدردانی نکنید، از انجام کار دلزده شده و حتی ممکن است شرکت را ترک کنند.
تحقیقات به عمل آمده نشان میدهد که 76 درصد از کارکنان، حس قدردانی را در محل کار تجربه نمیکنند. به عقیدهی کارشناسان، اگر قدردانی از کارمندان را به عنوان بخشی از فرهنگ سازمانی قرار دهید و به آن توجه کنید، معیارهای مهم زیر هم بهخودی خود اتفاق میافتند:
تشکر و قدردانی نباید به رویدادهای خاص، مناسبتها و سالگردها محدود شود. بلکه باید به عنوان یک روتین صورت گیرد.
شما باید به عنوان رهبر تیم، علاوه بر تشویق مالی کارکنان خود، آنها را از امتیازات و مزایای اجتماعی نیز برخوردار سازید. به رسمیت شناختن جایگاه اجتماعی کارمندان، تأثیر قابل توجهی در تجارت شما خواهد داشت. شرکتهایی که بر روی ارتقای سطح اجتماعی کارکنان خود سرمایهگذاری میکنند، شاهد افزایش چهار برابری قیمت سهام خود، افزایش دو برابری NPS و افزایش دو برابری کارایی و عملکردهای فردی هر یک از اعضای تیمشان خواهند بود.
همانطور که اشاره شد، علاوه بر توجه به نیازهای اجتماعی کارکنان، به حقوق مالی آنها نیز توجه کنید. یک برنامه مبتنی بر امتیاز و نمره دهی را برای تشویق کارمندان در نظر بگیرید. در ازای هر عملکرد قوی و منظم، امتیازی را به نفع کارمندان ثبت کرده و در نهایت پاداش مالی متناسب با جمع امتیازات را به آنها تقدیم کنید. بهجای ایدههای قدیمی (مانند لیوانهای شرکتی که فقط روی قفسه خاک میخورند)، چیز باارزشی به کارمندان بدهید.
برای تقویت سایر ویژگیهای فرهنگی یک سازمان باید فعالیتها و حقوق کارکنان را به رسمیت بشناسید. بر طبق تحقیقات صورت گرفته، 92 درصد از کارکنان، اگر برای انجام یک اقدام خاص تشویق شوند، آن را تکرار خواهند کرد. در پایان لازم به یادآوری است که رهبران، فرهنگسازان شرکتها و سازمانها هستند. بنابراین آنها نقش مهمی را در ارتقا و بهبود سطح فرهنگی شرکت ایفا میکنند.
احترام به نظرات کارکنان و شنیدن مشکلات آنها مهم و ضروری است. عدم انجام این کار میتواند منجر به از دست رفتن انگیزه و ضعف عملکرد آنها شده و درآمد شرکت را به طرز چشمگیری کاهش دهد.
به منظور دستیابی به این هدف، ابتدا باید ابزاری مناسب را برای ثبت نظرات کارکنان در نظر بگیرید. بهتر است از برنامههایی استفاده کنید که بتوانند احساسات خود را در لحظه به ثبت برسانند. مانند نرمافزارهای نظرسنجی کارکنان و یا ربات چتهای محل کار.
پس از فراهم کردن ابزاری مناسب و در دسترس برای کارکنان، وقت تجزیهوتحلیل نتایج به دست آمده است. با بررسی دقیق، نقاط مثبت و منفی عملکرد خود را پیدا کرده و در صورت لزوم اصلاحات و تغییرات مناسب را انجام دهید. تا زمان حل نشدن مشکل، دست از تلاش نکشیده و حس اعتماد را در کارکنان خود ایجاد کنید. انجام این عمل، نه تنها فرهنگ شما را تقویت میکند، بلکه رضایت بیشتر کارکنان و سودآوری بیشتر شرکت را هم به دنبال دارد.
بر اساس نظرسنجیهای صورت گرفته، 68 درصد از کارکنانی که بهطور منظم بازخوردهای مناسبی را دریافت کردهاند، احساس ارزشمندی بیشتری کرده و وظایف خود را بهتر انجام میدهند (منبع). همچنین بر طبق تشخیص گالپ (آمارگر آمریکایی)، سازمانهای که نقاط قوت و ضعف خود را از نگاه کارکنان بررسی و اصلاحات لازم را انجام دادهاند، 8.9 درصد سودآوری بیشتری را برای شرکت خود به ارمغان آوردهاند (منبع).
علاوه بر جمعآوری نظرات کارکنان، به اظهارات غیرمستقیم آنها نیز توجه کنید. وجود علائم و نشانههایی در رفتار کارکنان، میتواند نقایص فرهنگ سازمانی را آشکار کند. بهعنوانمثال، به زبان بدن آنها توجه کنید. اغلب، رفتار و واکنشهای کارکنان، بیانگر نکاتی است که شاید هرگز درباره آن صحبت نکنند. بنابراین حتی اگر با یک تیم از راه دور کار میکنید، کنفرانسهای ویدئویی ترتیب داده و از این طریق، امکان ایجاد کانالهای ارتباطی غیرکلامی را فراهم کنید. همچنین مدیران باید تمام جلسات خود با کارکنانشان را فرصتی برای جمعآوری و ثبت بازخورد و نظرات آنها تلقی کنند و همواره به عنوان یک مربی قابلاعتماد در کنار آنها قرار گیرند.
برای توسعه فرهنگ سازمانی موفق باید بتوانید با کارمندان خود ارتباط درستی برقرار کنید.
مسئولیت ایجاد فرهنگ مناسب در هر سازمانی، بر عهده رهبران تیم و مدیران است. بنابراین، این افراد نقش مهمی را در پیشبرد اهداف سازمان ایفا میکنند. بهعنوانمثال اگر شرکتی، رسیدگی به ارزش خاصی را در اولویت خود قرار داده باشد و تیم رهبری آنها را نادیده بگیرد (یا برخلاف آن عمل کند)، تلاش سایر کارکنان تضعیفشده و اهداف شرکت با شکست روبرو میشود.
اعضای تیم بهراحتی تناقض میان حرف و عمل (ارزشهای بیانشده و رفتارهای واقعی) را تشخیص میدهند. آنها حتی ممکن است رفتارهای منفی را تقلید کنند؛ چرا که حس میکنند این رفتارها مورد تحسین مدیر تیم هستند.
مدیران و رهبران تیم، باید از طریق تعیین اولویتهای فرهنگ سازمانی خود، رفتار و منش کارکنان را جهت داده و از تلاش آنها برای بهکارگیری این اولویتها حمایت کنند. همچنین باید دائماً با آنها درباره ارزشها و فرهنگهای سازمان، بهطور واضح و شفاف صحبت کرده و بازخورد کارکنان را در تصمیمات خود لحاظ کنند. دیدگاه کارکنان لازمهی تشخیص فرهنگ مناسب است.
76 درصد از مدیران معتقدند که سازمان آنها دارای یک سیستم ارزشی مناسب است درحالیکه تنها 31 درصد از کارکنان این ادعا را تائید میکنند (منبع).
به عنوان رهبر یک تیم یا مدیر سازمان توجه داشته باشید که هنگام طراحی بوم کسب و کارتان باید فرهنگ سازمانی را هم در نظر داشته باشید.
ارزشها پایه و اساس فرهنگ شرکت شما هستند. در واقع برای رسیدن به موفقیت، باید با ارزشهای شرکت خود زندگی کنید. یعنی، کارتان را با تهیه یک بیانیه مأموریت شروع و با بهکارگیری مداوم ارزشهای شرکت در همهی جنبههای کسبوکارتان ادامه دهید. تیم پشتیبانی، سیاستهای منابع انسانی، مزایا و امتیازات کارکنان و حتی ابتکارات خارج از برنامه (مانند انجام اقدامات داوطلبانه) را جز این دسته قرار دهید.
اگر به ارزشهای شرکت خود پایبند باشید و آنها را در برنامه روزانه خود بهصورت مداوم بکار گیرید، کارکنان، شرکا و مشتریانتان هم آن را تشخیص داده و از شما پشتیبانی خواهند کرد. همچنین میتوانید کارکنانی را که به ارزشهای شرکت پایبند هستند و هرروزه در مسیر آن تلاش میکنند، شناسایی کرده و تشویق نمایید. این روش به شما در توسعه فرهنگ سازمانی مبتنی بر ارزش مناسب شرکتتان کمک خواهد کرد.
ایجاد فرهنگ سازمانی متناسب با محیط کاری، مستلزم برقراری ارتباط مؤثر میان اعضای تیم است. هرچند که ایجاد این نوع رابطه میتواند تا حدودی چالشبرانگیز باشد، اما با بهکارگیری روشهای زیر میتوانید به هدفتان برسید:
اگر تیم شما از افرادی با سنین متفاوت تشکیل شده است، به منظور جلوگیری از مشکلات احتمالی باید آنها را به یکدیگر نزدیک کرده و انگیزههای مشترکی را در آنها به وجود آورید. ایجاد ارتباط قوی میان اعضای تیم، قدرت درک و همدلی آنها را افزایش داده و درنتیجه افزایش خلاقیت و بهبود کارایی سازمان را برای شرکت شما به ارمغان خواهد آورد.
یک فرهنگ سازمانی ایدهآل، با یادگیری دائمی کارمندان و سرمایهگذاری شرکت روی توسعه دانش آنها شکل میگیرد. ابتکارات آموزشی، مربیگری و تفویض مسئولیتهای جدید به کارکنان، همگی روشهای فوقالعادهای برای اثبات موفقیت شما در مدیریت تیم است.
همچنین فرهنگ یادگیری تأثیر قابل توجهی در تجارت دارد. بر طبق جدیدترین مطالعات انجام شده توسط کالجFind Courses، شرکتهای موفق، 5/1 برابر بیشتر از سایر شرکتها، به آموزش کارکنان و توسعه آنها اهمیت میدهند. همینطور شرکتهایی که در سال گذشته رشد درآمد بالایی داشتهاند، دو برابر بیشتر از فناوریهای یادگیری استفاده کرده و سه برابر بیشتر بودجه یادگیری و توسعه خود را افزایش دادهاند (منبع).
وقتی عقاید و دیدگاه یک کارمند با فرهنگ سازمانی شرکت شما مطابقت نداشته باشد، احتمالاً تیمتان با مشکل مواجه شده و اختلافات داخلی صورت میگیرد. بنابراین، سازمانها باید معیارهای خاصی را برای استخدام کارکنان خود در نظر بگیرند. همچنین پس از استخدام، بهتر است تا مدتی عملکرد کارکنان را پیگیری کرده و در صورت لزوم، روشهای مناسب را به آنها آموزش دهند.
هنگام استخدام، سوالاتی بپرسید که به شما در تشخیص میزان هماهنگی عقاید نامزدها با فرهنگ سازمانیتان کمک کند. بهعنوانمثال:
ازآنجاییکه فرهنگ سازمانی مدام تغییر میکند، تنها به پرسیدن این سؤالات اکتفا نکنید. بهترین شرکتها همواره به دنبال بینشهای جدید هستند تا فرهنگ سازمانی جدید و به روزی داشته باشند.
به فرایند آنبوردینگ مشتری هم دقت کنید. ایجاد ارتباط اجتماعی را در راس اولویتهای آنبوردینگ قرار دهید تا کارمندان با فرهنگ و محیط شرکتتان آشنا شوند. این ارتباطات تا زمانی که کارمندان در شرکت مشغول به کار هستند باقی خواهد ماند.
کارکنان شما به عنوان مصرفکنندگان مدرن، انتظار تجربیات شخصیسازیشده را دارند. بنابراین برای آشنایی آنها با فرهنگ سازمانی، باید بر روی روشهای متفاوت و مناسب با روحیات هر یک از آنها، متمرکز شوید. بهعنوانمثال، با استفاده از ابزارهای نظرسنجی و پیگیری سفر کارکنان میتوانید ارزشهای کارکنان و فرهنگ سازمانی ایدهآل آنها را شناسایی کرده و آنها را راهنمایی کنید.
بنابراین، قبل از هر اقدامی بهتر است ابتدا برنامههای ضروری برای شخصیسازی شدن تجربه کارکنان را تنظیم کرده و آموزشهای لازم را به آنها ارائه دهید. وقتی به کارمندان هم به اندازهی مشتریان توجه کنید، خشنودی و رضایت آنها را ایجاد کرده و به آنها انگیزه میبخشید.
حفظ فرهنگ سازمانی خوب، یک سرمایهگذاری بلند مدت با مزایای بسیاری است. پس مهم است که معیارهای مهم سنجش آن را بررسی کنید. معیارهایی مثل:
نرخ حفظ کارکنان و ارجاعات میتواند معیار مهمی برای سنجش معیار سازمانیتان باشد. وقتی کارکنان تجربه مثبتی داشته باشند، مدت زیادی در آنجا خواهند ماند و حتی دیگران را هم تشویق میکنند به آنجا بیایند.
این مورد، دقیقا عکس ارجاعات و نرخ حفظ کارکنان است. به بیان ساده، اکثر کارکنان دوست ندارند کارشان را عوض کنند.
وقتی میبینید کارکنان مدام در حال جابجایی و تغییر شغل هستند، یعنی مشکلی در روند کاری وجود دارد. مثلا فرهنگ سازمانی منفی و نامناسب.
همه چیز، از ارتباطات روزمره گرفته تا همکاری در پروژهها و رقابت بین کارکنان، میتواند بیانگر فرهنگ سازمانی سالم شما باشد.
هر چقدر کارکنان راحتتر با هم ارتباط برقرار کنند، نشاندهنده فرهنگ سازمانی سالمتر است.
در یک فرهنگ سازمانی مثبت که تلاش افراد قدردانی میشود، کارکنان ترغیب میشوند عملکرد خود را هر چه بیشتر ارتقا دهند.
این مساله منجر به بهبود قابلتوجهی در نوآوری و نرخ بهرهوری میشود و میتوانید با استفاده از این معیار، فرهنگ سازمانی خود را بسنجید.
حتی اگر برای ایجاد فرهنگ سازمانی در شرکت خود هیچ تلاشی نکنید، این فرهنگ بهصورت خودکار شکل خواهد گرفت. اما مسلم است که بدون راهنما و استراتژیهای فرهنگ سازمانی، فرهنگ مناسبی ایجاد نخواهد شد.
هنگام توسعه فرهنگ شرکت خود، سه تکنیک اساسی را در نظر داشته باشید: ارتباط، تقدیر و اقدام. با پیروی از این سه راهنما، میتوانید علاوه بر بهبود ارتباط خود با کارکنانتان و تقدیر از آنها، مطمئن شوید که همهی اعضای تیم برای پیشبرد اهداف شرکت از هیچ تلاشی دریغ نخواهند کرد.
منابع:
فرهنگ سازمانی چیست؟
به اصول رفتاریِ درونسازمانی یک شرکت، فرهنگ سازمانی میگویند. فرهنگ سازمانی از اعتقادات و ارزشهایی تشکیل میشود که بهوسیلهی رهبران تعیین شده و سپس از روشهای مختلف به کارمندان منتقل میشوند. این فرهنگ سازمانی بینش، رفتار و درک کارمندان را شکل میدهد و شبیه به موتوری است که سوخت لازم برای حرکت به سمت اهداف را فراهم میکند.
دلایل اهمیت فرهنگ سازمانی چیست؟
با فرهنگ سازمانی، گردش کاری کسبوکارتان را بهبود بخشیده و فرایند تصمیمگیری را تسهیل میکنید. به علاوه، با ایجاد فرهنگ سازمانی، ساختار مشخص و واضحی را شکل داده و از بروز ابهام و تناقض در محیط کاری جلوگیری میکنید. اینگونه کارمندانتان هم بهصورت تیمی کار کرده و برای رسیدن به یک هدف مشخص تلاش میکنند.
فرهنگ سازمانی از چه مولفههایی تشکیل شده است؟
همانطور که در مقاله هم گفتیم، مهمترین مولفههای فرهنگ سازمانی عبارت است از: ارزشهای اصلی، رهبری، هدف مشترک، مسئولیت پذیری، تقدیر و تشکر، ارتباطات و محیط کاری