زمان خواندن 5.5 دقیقه
به کمک چک لیست سیستمسازی، خطاها را کاهش دهید، تصمیمهای دقیقتری بگیرید و عملکرد تیم خود را با دادههای واقعی بهبود ببخشید.
اولین تجربۀ شغلی من در یک شرکت کوچک نرمافزاری بود. اگرچه از آن شرکت خاطرات خوب زیاد دارم، اما یادم هست یک مشکل بزرگ وجود داشت که همیشه با آن دستوپنجه نرم میکردم: کارهای تکراری. مثلاً هر بار که قرار بود نیروی جدیدی استخدام کنیم، همهچیز از صفر شروع میشد.
باید دوباره تصمیم میگرفتیم آگهی استخدام را چطور بنویسیم، مصاحبه را چگونه برگزار کنیم و روز اولِ کاری چه برنامهای بچینیم. این روند، نتیجهای جز سردرگمی، دوبارهکاری و تلفشدن وقت کارمندان نداشت.
از آنجا به بعد فهمیدم سیستمسازی فرایندها (Systematization) فقط برای شرکتهای بزرگ نیست. این رویکرد، حتی در تیمهای کوچک هم میتواند تفاوتی بزرگ ایجاد کند. آن موقع یک چک لیست سیستم سازی برای خودم نوشتم که بعد از ده سال، هنوز به کارم میآید و از آن استفاده میکنم…
در سادهترین تعریف، سیستمسازی به معنای پیروی از یک چارچوب تکرارپذیر در انجام کارهاست. مثلاً وقتی برای اجرای یک فرایند از چک لیست سیستم سازی استفاده میکنیم، در واقع در حال نظاممندکردن آن فرایند هستیم. این رویکرد مزایای متعددی دارد:
بعضی افراد باور دارند برخی از فرایندها، بهویژه کارهای خلاقانه، قابل سیستمسازی نیستند. برای مثال، ممکن است یک طراح گرافیک بگوید: «ایدههای خلاقانه قابل پیشبینی نیستند، پس چطور میشود برایشان چارچوب تعیین کرد؟»
اما تجربه ثابت کرده حتی کارهای خلاقانه هم هدف دارند و معمولاً از یک مسیر مشخص عبور میکنند؛ از تحقیق و ایدهپردازی گرفته تا طراحی نهایی و بازبینی و تحویل به کارفرما.
پس حتی در کارهای خلاقانه هم این مراحلِ کلی قابل تکرار هستند. یعنی میتوان آنها را تا حدی سیستمی کرد.
برای سیستمسازی هر فرایند، مثل سیستم سازی فروش، لازم نیست ساختار پیچیدهای طراحی کنید. چند مرحلۀ ساده و مؤثر وجود دارد که با طی کردن آنها میتوانید به نتایج مطلوبی برسید.
قبل از سیستمسازی جدید، باید بفهمید در حال حاضر فروش چگونه انجام میشود. هدف شما در این مرحله، درک وضعیت موجود، برای اصلاح اساسی آن است.
در این مرحله:
در این مرحله باید مشخص کنید سیستم فروش چه خروجیای باید بدهد. برای این منظور باید شاخصهای قابل اندازهگیری (KPI) برای موفقیت تعیین کنید.
مثلا:
در اینجا باید یک مسیر فروش قابل تکرار و استاندارد بسازید. تا ساختاری یکسان برای تمام اعضای تیم فروش ایجاد کنید.
این مسیر معمولاً شامل مراحل زیر است:
یکی از مهمترین بخشهای سیستمسازی فروش، نرمافزار CRM است تا به کمک آن، دادههای فروش را به بینش قابل اقدام تبدیل کنید.
با CRM میتوانید:
برای کاهش وابستگی به افراد، باید الگوهای گفتوگو، ایمیل و پاسخگویی طراحی کنید تا در ارتباطات خود با مشتریان، یکپارچگی و انسجام را حفظ کنید.
مثلاً:
حتی بهترین سیستم هم بدون آموزش درست، شکست میخورد. باید از اجرای درست سیستم توسط افراد مطمئن شوید.
پس تیم فروش باید بداند:
سیستم فروش باید دائماً ارزیابی و اصلاح شود و با گرفتن بازخورد واقعی و بر اساس دادههای معتبر، بتوانید سیستم را بهینهسازی کنید.
پس باید به طور منظم از موارد زیر گزارش بگیرید:
در مراحل بعد، بخشهایی از فروش را میتوانید خودکار کنید تا هم در زمان و انرژی صرفهجویی کرده و هم اینکه خطاهای انسانی را حذف کنید و بهرهوری افراد را افزایش دهید.
در سیستمسازی فروش، میتوانید کارهای زیر را خودکارسازی کنید:
یک سیستم فروش مؤثر باید با سایر بخشها هماهنگ و متصل باشد تا جریان داده یکپارچه بین بخشها جاری باشد.
مثلاً:
تمام فرآیندها، نقشها، دستورالعملها و شاخصها باید مکتوب و ذخیره شوند تا در صورت تغییر نیروی انسانی، سیستم همچنان پایدار بماند.
حالا چطور باید سیستمسازی را ارزیابی کنیم؟ من از وقتی با مفهوم «ارزیابی سیستمی» (Systematic Review) در کسبوکار آشنا شدم، دیدگاهم به چک لیستها و فرایندها کاملاً تغییر کرد. چون یاد گرفتم هر سیستم کاری را مثل یک پژوهش دقیق به کمک یک چک لیست معتبر، بررسی کنم تا مطمئن شوم واقعاً مؤثر است. برای این ارزیابی، سه سؤال کلیدی باید پرسیده شود:
در هر بخش، سؤالاتی جزئیتر هم مطرح میشود که کمک میکند با دقت و نظم بیشتری کیفیت سیستمهای کاریتان را بسنجید.
همانطور که بالاتر گفتیم، اولین قدم برای ارزیابی، اطمینان از اعتبار و صحت سیستم است. اگر سیستم شما روی پایههای درستی ساخته نشده باشد، نتایجش هم قابل اعتماد نخواهد بود. برای اعتبارسنجی درست، این سوالات را از خودتان بپرسید:
هر سیستم باید برای پاسخ به یک مسئلهی روشن طراحی شده باشد. دقیقاً باید بدانید که:
یادتان باشد سیستمی که هدفش مبهم باشد، هرگز عملکرد قابل سنجشی نخواهد داشت.
طراحی چک لیست سیستم سازی هم باید بر اساس منابع معتبر باشد. برای مثال، اگر هدف شما بهبود تجربه مشتری است، باید از دادههای واقعیِ نرم افزار CRM استفاده کنید، نه از حدس و برداشتهای شخصی. سیستمی که بر پایهی فرضیات ناقص ساخته شود، دیر یا زود از کار میافتد.
متاسفانه گاهی سیستمسازی فقط با نگاه به بخشی از دادهها انجام میشود؛ مثل تمرکز روی گزارش فروش. در این حالت، بازخورد مشتریان یا عملکرد تیم پشتیبانی نادیده گرفته میشود. در ارزیابی سیستم، باید مطمئن شوید که تمام منابع مرتبط بررسی شدهاند:
نادیده گرفتن هرکدام از این منابع، باعث میشود ارزیابی شما ناقص یا جهتدار باشد.
حتی اگر تمام دادهها جمعآوری شده باشند، باید دید چقدر دقیقاند. اگر دادهها غلط، قدیمی یا ناقص باشند، نتیجهی سیستم هم گمراهکننده خواهد بود. در این مرحله، لازم است معیارهایی برای سنجش دقت اطلاعات تعریف شود؛ مثلاً تاریخ بهروزرسانی دادهها یا منبع جمعآوری آنها.
در خیلی از سازمانها، سیستمها بهصورت جداگانه ساخته میشوند (مثل سیستم فروش، سیستم منابع انسانی یا سیستم مالی). اما مشکل اینجاست که بهدرستی با هم هماهنگ نیستند. اگر این سیستمها با یکدیگر سازگار نباشند، ترکیب دادههایشان مثل مقایسهی «سیب و پرتقال» خواهد بود.
بنابراین در ارزیابی چک لیست سیستم سازی باید دید آیا سیستمها با هم همراستا هستند و دادههایشان بهدرستی ترکیب میشوند یا نه.
بعد از اطمینان از اعتبار سیستم، باید ببینیم خروجی آن دقیقاً چه میگوید. در واقع هدف این بخش، بررسی وضوح و قابلاعتماد بودن نتایج است. برای بررسی نتایج سیستم، لازم است سوالات زیر را بپرسید و پاسخ دهید.
در هر سیستم باید بتوان به روشنی فهمید که خروجی اصلی چیست. بهعنوان مثال:
نتایج باید بهصورت عددی، تحلیلی یا گزارش عملکرد مشخص شوند تا بتوانید از آنها نتیجهگیری کنید. اینجا نباید فقط اعداد خشک و خالی استخراج کنید، باید بررسی کنید «پیام اصلی سیستم» واضح و قابل درک باشد.
نتایج باید پایدار و قابل تکرار باشند. اگر همین چک لیست را دوباره اجرا کنید، آیا به همان نتایج میرسید؟ اگر پاسخ مثبت است، سیستم قابل اعتماد است. در غیر این صورت، یعنی بخشی از چک لیست نیاز به بازنگری دارد.
حتی دقیقترین سیستم هم اگر در محیط واقعی قابل اجرا نباشد، بیفایده است. پس با پرسیدن سوالات زیر باید دید آیا نتایج سیستم با شرایط واقعی سازمان هماهنگ هستند یا نه.
ممکن است از یک شرکت موفق دیگر الگو گرفته باشید، اما شرایط شما متفاوت باشد. شرایطی مثل اندازه تیم، فرهنگ سازمانی، بودجه یا ابزارها. بنابراین باید بررسی شود که آیا این سیستم واقعاً برای محیط شما قابل پیادهسازی است یا خیر.
گاهی سیستمسازی فقط روی بخشی از اهداف تمرکز دارد؛ مثلاً افزایش فروش. در چنین حالتی، پیامدهای جانبی مثل فشار کاری تیم یا رضایت کارکنان نادیده گرفته میشود. بنابراین در ارزیابی سیستم سازی خود باید ببینید آیا تمام جنبههای مهم، از جمله اثرات جانبی، بررسی شدهاند؟ اگر پاسخ منفی باشد، سیستم نیاز به تکمیل و اصلاح دارد.
آخرین و شاید مهمترین مرحله این است که ببینیم آیا نتایج سیستمی که طراحی کردید، واقعاً ارزش زمان، انرژی و منابع صرفشده را دارند یا خیر.
ممکن است یک سیستم خیلی کارآمد باشد، اما پیادهسازیاش آنقدر پر هزینه باشد که در عمل صرفۀ اقتصادی نداشته باشد. پس در پایان، باید نسبت میان هزینه و ارزشی که خلق شده را بررسی کنید.
در این مقاله دیدیم که چطور میتوانید فرایندهای سازمانی را با طراحی چک لیستها و الگوهای تکرارپذیر، کارآمدتر کنید. پیشنهاد میکنیم اگر واقعاً به دنبال کاهش خطا، افزایش شفافیت و تصمیمگیری آگاهانه در شرکت خود هستید، هر چه زودتر چک لیست سیستم سازی خود را بنویسید و با روش گفتهشده، آن را ارزیابی کنید.
هدف اصلی از سیستمسازی فرآیندها چیست؟
ایجاد چارچوب تکرارپذیر برای انجام کارها با دقت، سرعت و کیفیت بیشتر.
چرا سیستمسازی فرایندها در کسبوکار یا پژوهش اهمیت دارد؟
چون باعث کاهش خطا، صرفهجویی در زمان، افزایش شفافیت و تصمیمگیری آگاهانه میشود.
نخستین گام در سیستمسازی فرآیند فروش چیست؟
تحلیل و مستندسازی فرآیند فعلی فروش برای شناخت نقاط ضعف و قوت.