زمان خواندن 5 دقیقه
استراتژی رهبری هزینه یکی از بهترین روشهای رقابتی در بازار است که میتواند نفوذ در بازار شما را به شدت افزایش دهد. به شرط آنکه با محصول یا خدمات شما سازگاری داشته باشد. ببینیم این استراتژی رقابتی پورتر چیست و چطور عملی میشود.
چند روز پیش که برای خرید لباس راحتری به یک فروشگاه سرزدم، قیمتهایش برایم باور نکردنی بود. با وجود این تورم و گرانی باز هم قیمتهای فوقالعاده به صرفهای داشت. همان ابتدای کار شک کردم که نکند کیفیت لباسها پایین باشد؛ اما نه واقعا کیفیت هم به نسبت منطقی بود. اما دلیل این قیمت پایین و کیفیت مناسب چه بود؟ چطور میتوانند با وجود قیمت بالای مواد اولیه، همچنان قیمت فروش محصولشان را پایین نگه دارند؟! جواب در استراتژی رهبری هزینه است.
یکی از استراتژیهای رقابتی برای رشد کسب و کار، ارائه محصولات با کمترین هزینه ممکن است. وقتی یک شرکت بتواند محصولات خود را با قیمت پایینتری عرضه کند، مزیت رقابتی بیشتری خواهد داشت. برای دستیابی به این هدف، یک سازمان باید استراتژی رهبری هزینه داشته باشد. در این مقاله، مفهوم رهبری هزینه را بررسی کرده و نحوه تدوین یک استراتژی مؤثر را توضیح خواهیم داد.
رهبری هزینه زمانی رخ میدهد که یک شرکت در بازار کاری خود، در ارائه قیمتهای پایین پیشرو باشد. برای دستیابی موفق به این جایگاه، بدون اینکه درآمد مجموعه افت شدیدی داشته باشد، شرکت باید هزینههای خود را در بخشهای مختلف از جمله بازاریابی، توزیع و بسته بندی کاهش دهد. استراتژی کاهش هزینه، در واقع یکی از انواع استراتژیهای پورتر است که یک شرکت برای تبدیل شدن به رهبر هزینه در بازار خود طراحی میکند.
انتخاب استراتژی رهبری هزینه میتواند مزایای مختلفی برای یک شرکت به همراه داشته باشد. از جمله:
شرکتهای پیشرو در مدیریت هزینه میتوانند محصولات خود را با کمترین قیمت به فروش برسانند و همچنان سودآور باقی بمانند. در مقابل، سایر رقبا ممکن است مجبور شوند محصولات خود را با ضرر بفروشند تا با قیمتهای این شرکتها رقابت کنند.
شرکتهایی که در استراتژی رهبری هزینه موفق هستند، معمولاً در شرایط رکود اقتصادی بهتر از سایر رقبا عمل میکنند. به این دلیل که تجربه آنها در جذب مشتریانی که بودجه محدودی دارند، بیشتر است. همچنین، شرکتهایی که هزینههای عملیاتی پایینی دارند، میتوانند مدت بیشتری بدون رسیدن به اهداف فروش خود دوام بیاورند.
یکی از مزایای مهم شرکتهای پیشرو در استراتژی کاهش هزینه، انعطاف پذیری بیشتر آنها است. این شرکتها به دلیل پایین بودن هزینههایشان، میتوانند در قیمتهای خود بیشتر تخفیف دهند یا محصولات جدیدی را آزمایش کنند که سایر رقبا قادر به ارائه آنها نیستند. این انعطاف پذیری به جذب مشتریان بیشتر کمک میکند.
در کنار مزایای متعدد، استراتژی رهبری هزینه میتواند ریسکهایی نیز داشته باشد. شرکتهایی که این استراتژی را انتخاب میکنند، معمولاً بر کاهش هزینهها تمرکز دارند و نه برتری محصول یا جذابیت برند. بنابراین، اگر شرکت دومی بتواند هزینههای خود را حتی بیشتر از شرکت اول کاهش دهد، میتواند تهدیدی جدی برای مشتریان آن باشد.
گاهی اوقات، مفاهیم رهبری هزینه و رهبری قیمت با همدیگر اشتباه گرفته میشوند، اما این دو مفهوم یکسان نیستند.
اغلب شرکتهایی که از استراتژی رهبری هزینه استفاده میکنند، در رهبری قیمت نیز به شکل موفقی عمل میکنند. اما در برخی موارد، یک شرکت برای حفظ قیمتهای پایین خود، حتی با وجود ضرردهی، ممکن است استراتژی رهبری قیمت را اتخاذ کند بدون اینکه رهبر هزینه باشد. به عنوان مثال، برخی از شرکتهای بزرگ آنلاین، کالاهایی را با حاشیه سود بسیار کم یا حتی با ضرر میفروشند تا سهم بازار بیشتری به دست آورند. این شرکتها رهبر قیمت هستند، اما لزوماً رهبر هزینه محسوب نمیشوند.
شرکتهایی که قصد دارند با استفاده از این استراتژی رهبر هزینه شوند، معمولاً ترکیبی از چندین روش را برای کاهش هزینههای عملیاتی خود به کار میگیرند. در ادامه، برخی از مهمترین راهکارهای دستیابی به این هدف آورده شده است:
یکی از راههای کلیدی برای تبدیل شدن به یک رهبر هزینه، افزایش مقیاس تولید است. هرچه یک شرکت بتواند حجم تولید خود را افزایش دهد، هزینههای هر واحد کاهش پیدا میکند. به عنوان مثال، اگر یک شرکت به جای خرید مقدار محدود پارچه، حجم زیادی از آن را خریداری کند، میتواند هزینه هر متر پارچه را کاهش دهد. این استراتژی همچنین به شرکتها قدرت بیشتری در برابر تأمین کنندگان میدهد، زیرا سفارشهای بزرگتر میتوانند بر شرایط خرید و قیمتها تأثیر بگذارند.
سرمایه گذاری روی فناوریهای نوآورانه میتواند به کاهش هزینهها کمک کند. شرکتها میتوانند از فناوریهایی استفاده کنند که سرعت تولید را افزایش میدهد، تعداد کارکنان مورد نیاز را کمتر میکند و فرآیندهای تولید را بهینه میکند و با این کار هزینههای عملیاتی خود را کاهش دهند.
ثبت اختراع برای فناوریهای منحصر به فرد، میتواند یک مزیت رقابتی ایجاد نموده و حتی امکان فروش این فناوری به شرکتهای دیگر را فراهم کند.
علاوه بر توسعه فناوریهای جدید، استفاده از نرم افزارهای موجود نیز میتواند به صرفه جویی در هزینهها کمک کند. نرمافزارهایی که باعث کاهش تعداد کارکنان مورد نیاز در فرآیندهای عملیاتی یا کاهش خطاهای تولید میشوند، میتوانند ارزش سرمایهگذاری داشته باشند. علاوه بر این سیستم سازی فروش با انواع نرمافزارها مانند CRM تاثیر فوق العاده زیادی در کاهش هزینههای عملیاتی دارد. در همین راستا پیشنهاد میکنم حتما یکبار مقاله «CRM چیست» را مطالعه کنید.
یکی دیگر از روشهای کاهش هزینه، تأمین مستقیم مواد اولیه و کاهش وابستگی به تأمین کنندگان شخص ثالث است. خرید مستقیم مواد اولیه، به شرکت این امکان را میدهد که هزینههای خود را کاهش داده و حتی در صورت داشتن مازاد، آن را به سایر تولیدکنندگان بفروشد و درآمد بیشتری کسب کند.
افزایش بهره وری میتواند به کاهش هزینههای عملیاتی منجر شود. به عنوان مثال، استفاده از نرمافزارهای مدیریت منابع انسانی میتواند نیاز به نیروی کار را کاهش دهد و در نتیجه، هزینههای پرداخت حقوق را کمتر کند. همچنین، بهبود سرعت تولید و کاهش زمان لازم برای تکمیل سفارشهای سفارشی، میتواند سودآوری شرکت را افزایش دهد.
محدود کردن دامنه محصولات و خدمات نیز میتواند یک استراتژی موفق برای کاهش هزینهها باشد. تمرکز بر تعداد کمتری از محصولات پرفروش و پرسود، باعث میشود یک شرکت بتواند فرآیندهای تولید را بهینهتر کند، مواد اولیه را با قیمت پایینتری خریداری کند و بهره وری خود را افزایش دهد.
توسعه یک استراتژی کاهش هزینه مؤثر نیاز به زمان، تحقیق و پشتکار دارد. مدیران یک شرکت باید به طور منظم این استراتژی را به روزرسانی کنند تا بتوانند افزایش قیمت مواد اولیه و نیروی کار، تغییرات بازار و ورود رقبا را در نظر بگیرند. در ادامه، راهنمایی گامبهگام برای ایجاد یک استراتژی رهبری هزینه ارائه شده است:
در اولین مرحله، یک شرکت باید عملیات فعلی خود را بررسی کند. لازم است تمامی هزینههای مواد اولیه، نیروی کار، مدیریت و نرم افزارهای مورد استفاده در فرآیند تولید محصولات یا خدمات مشخص شود. این هزینهها ممکن است شامل مواردی باشند که اغلب نادیده گرفته میشوند. شناخت دقیق این هزینهها به یک شرکت کمک میکند تا زمینههای کاهش هزینه جذب مشتری را شناسایی کند.
گام بعدی، بررسی رقبا است. شرکتها باید تا حد امکان اطلاعات دقیقی درباره فرآیندها و هزینههای سایر کسب و کارهای مشابه جمع آوری کنند. این تحقیق به شناسایی رقبای اصلی کمک کرده و همچنین فرصتهایی برای بهینه سازی هزینهها و فرآیندهای شرکت فراهم میکند. حتی اگر یک کسب و کار به رهبر هزینه تبدیل نشود، بررسی رقبا میتواند به کاهش هزینهها و افزایش کارایی کمک کند.
در این مرحله، شرکتها باید راهکارهای کاهش هزینه را مشخص کنند و برنامههای عملی برای پیادهسازی آنها تدوین نمایند. این راهکارها ممکن است شامل مواردی مانند مذاکره مجدد با تأمین کنندگان، افزایش حجم سفارشهای مواد اولیه و سرمایه گذاری در فناوریهای جدید برای بهینه سازی فرآیندهای تولید باشد.
پس از اجرای استراتژی رهبری هزینه، مدیران شرکت باید روشهایی را برای اندازه گیری و نظارت بر پیشرفت آن تعریف کنند. رهبری هزینه یک فرآیند مداوم است و شرکتها باید به طور منظم این مراحل را تکرار کرده و بر اساس شرایط جدید بازار، تغییرات لازم را در استراتژی خود اعمال کنند.
برخی از شرکتهای بزرگ جهانی در اجرای استراتژی رهبری هزینه بسیار موفق بوده اند. در ادامه، سه نمونه از این شرکتها معرفی شدهاند:
والمارت یکی از شناخته شدهترین شرکتها در زمینه رهبری هزینه در صنعت خرده فروشی است. این شرکت با استفاده از مدیریت کارآمد زنجیره تأمین و مذاکره با تأمین کنندگان برای دریافت قیمتهای بهتر، توانسته است محصولات خود را با قیمتهای رقابتی عرضه کند. این استراتژی به والمارت کمک کرده تا سهم قابل توجهی از بازار را به دست آورد و موقعیت خود را بهعنوان یک رهبر صنعت حفظ کند.
مک دونالد یکی دیگر از رهبران هزینه در صنعت فست فود محسوب میشود. این شرکت با بهینه سازی هزینههای تولید، استفاده از منوهای استاندارد و مدیریت کارآمد زنجیره تأمین، توانسته به مزایای اقتصادی مقیاس دست یابد. این رویکرد، امکان ارائه محصولات باکیفیت ثابت و قیمتهای مقرونبهصرفه را برای مشتریان فراهم کرده است.
رایانایر یک نمونه موفق از اجرای استراتژی رهبری هزینه در صنعت هواپیمایی است. این شرکت با تمرکز بر کاهش هزینههای عملیاتی، ارائه خدمات بدون امکانات اضافی (no-frills) و به حداقل رساندن هزینههای سربار، توانسته گزینههای پرواز ارزانقیمت را در سراسر اروپا ارائه دهد.
استراتژی رهبری هزینه یکی از مؤثرترین روشهای رقابت در بازار است که به شرکتها اجازه میدهد محصولات و خدمات خود را با قیمت پایینتر از رقبا عرضه کنند و همچنان سودآور باقی بمانند. این استراتژی به کسب و کارها کمک میکند تا سهم بیشتری از بازار را تصاحب کرده و در شرایط اقتصادی نامناسب نیز مقاومت بیشتری داشته باشند.
برای دستیابی به رهبری هزینه، شرکتها باید عملیات خود را تجزیه و تحلیل کنند، رقبا را بهدقت بررسی نمایند، راهکارهای کاهش هزینه را شناسایی کرده و بهطور مستمر پیشرفت خود را ارزیابی کنند. نمونههای موفق مانند والمارت، مکدونالد و رایانایر نشان میدهند که اجرای صحیح این استراتژی میتواند به موفقیت بلندمدت منجر شود.
استراتژی رهبری هزینه چیست؟
استراتژی رهبری هزینه به معنای کاهش هزینههای عملیاتی در بخشهای مختلف برای ارائه محصولات با قیمت پایینتر و کسب مزیت رقابتی است.
مزایای استفاده از استراتژی رهبری هزینه چیست؟
افزایش سودآوری، مقاومت بیشتر در برابر رکود اقتصادی و انعطافپذیری در قیمتگذاری از مهمترین مزایای این استراتژی هستند.