زمان خواندن 5 دقیقه
محرکهای احساسی از آن دسته عوامل روانشناسی فروش است که شناختشان به کسبوکارها کمک میکند بهتر بتوانند محصول/خدمتشان را به مشتری معرفی کنند.
چندوقت پیش یکی از همکارانمان در دیدار داشت درباره خریدهایش صحبت میکرد. این همکار ما فکر میکرد که وقتی تصمیم به خرید میگیرد، کاملاً منطقی پیش میرود تا اینکه در لحظه آخر با یک تصمیم احساسی همه چیز تغییر میکند. در آن لحظه همه ما به این فکر کردیم که چطور احساسات سهم بزرگی در خیلی از تصمیمگیریهای ما دارد. خیلی وقتها فکر میکنیم که منطقی هستیم ولی در واقع داریم خودمان را گول میزنیم! در همان لحظه هم تحت تاثیر احساساتمان قرار داریم! خب اگر احساسات تا این حد مهم هستند چرا نتوانیم برای فروش بیشتر کسبوکارمان از تکنیکهای روانشناسی فروش کمک بگیریم؟! در این مقاله میخواهیم درباره احساسات و ارتباط آنها با فروش صحبت کنیم. با ما همراه باشید.
اگر از کارکنان یک شرکت B2B بپرسیم که خریدهای شما منطقی هستند یا احساسی، به احتمال خیلی زیاد میگویند: منطقی! اما همانطور که روانشناسها میگویند ما انسانها میتوانیم خودمان را گول بزنیم و فکر کنیم منطقیتر از آن چیزی هستیم که واقعاً هستیم!
پیتر نوئل موری در مقالهای مینویسد:
احساسات یک عنصر ضروری برای بیشتر تصمیمگیریهای ما هستند. (منبع)
وقتی با یک موقعیت تصمیمگیری مواجه میشویم احساساتی که از تجربیات قبلی سرچشمه میگیرند، به عنوان چند گزینه در کنار بقیه گزینهها قرار میگیرند. این احساسات برای ما ترجیحاتی ایجاد میکند که در نهایت روی تصمیمگیری ما تأثیر میگذارد.
در این زمینه یک تئوری جالب وجود دارد که اسم آن نظریه ناهماهنگی شناختی است. براساس این نظریه انسانها تمایل دارند در شناخت خودشان هیچ ناهماهنگی و تعارضی وجود نداشته باشد. (منبع)
بنابراین انسانها وقتی دچار تنشهای ذهنی میشوند، با روشهای مختلف مثل رد کردن، توضیح دادن یا اجتناب از دریافت اطلاعات جدید سعی میکنند این تنش را از بین ببرند. به عنوان مثال، شما یک خرید احساسی انجام میدهید و کمی بعد پشیمان میشوید. در این لحظه یک تنش برای شما اتفاق افتاده است. از آنجایی که دلتان نمیخواهد شناخت شما از خودتان خدشهدار شود، میگویید: «خب من همیشه یک آدم مستقل و منطقی هستم! حالا شاید چندبار هم اشتباه کردم!» این پروسه ذهنی ادامه پیدا میکند تا وقتی که شما بالاخره خودتان را قانع میکنید که خریدتان بیهوده نبوده است! به همین راحتی!
پس اصلا چیز عجیبی نیست که مشتریهای شما صرفاً براساس احساسات خرید کنند و بعداً آن را به عنوان یک تصمیم عقلانی توجیه کنند. دقیقا به همین دلیل است احساسات باید برای فروشندگان از اهمیت بالایی برخوردار باشد. اگر بتوانید محرکهای احساسی مشتریها را کمی دستکاری کنید میزان فروش شما به شکل چشمگیری افزایش پیدا میکند.
براساس نظریههای فروش، تصمیمگیری در مورد خرید به ترکیبی از شش احساس زیر بستگی دارد:
انتخاب اینکه روی کدام یکی از این احساسات تمرکز کنید به پرسونای مشتریهای شما بستگی دارد. پس قدم اول این است سعی کنید پرسونای مشتریهای خودتان را بهتر بشناسید. وقتی این کار را انجام دادید میتوانید تصمیم بگیرید روی کدام اهرم احساسی تمرکز کنید. در ادامه مقاله نکتههایی میگوییم که به شما کمک میکند بهتر بتوانید اهرمهای احساسی مشتریها را فعال کنید.
برخلاف اینکه همه ما تصور میکنیم طمع یک احساس شرورانه است، باید گفت این احساس در وجود هر انسانی وجود دارد. همه ما به پول و پاداش علاقه داریم. آیا این ما را به موجودی شرور تبدیل میکند؟ نه! طمع بخشی از ماهیت وجود انسان است و خیلی از داراییهایی که امروز داریم را به همین احساس مدیونیم!
در اینجا چند ایده برای استفاده از حس طمع آوردهایم:
به طور کلی اعداد و اطلاعات هنگام کار با مشتریها برای انگیخته شدن احساس طمع آنها بسیار موثر است. پس سعی کنید همیشه اطلاعات آماری مناسبی داشته باشید یا دست کم یک ماشین حساب کنار دستتان بگذارید!
ترس یک محرک بسیار قوی است. براساس تحقیقات، مقالاتی با عنوانهای منفی بازدید بهتری نسبت به مقالاتی با عناوین مثبت میگیرند. (منبع)
در اینجا نحوه استفاده از ترس برای افزایش فروش را توضیح دادهایم:
کمپانی TOMS یک تولیدکننده کفشهای راحتی است در یکی از کمپینهای تبلیغاتیاش تصمیم گرفت در ازای خرید یک جفت کفش، یک جفت هم به افراد نیازمند هدیه دهد.پس در واقع استفاده از حس نوعدوستی افراد برای افزایش فروش خود کمک گرفت. این کار باعث شد مشتریها احساس کنند از نظر اخلاقی دارند یک انتخاب مسئولانه انجام میدهند. در مدت کوتاهی این کمپین باعث شد فروش تامس سر به فلک بکشد! البته در کسبوکارهای B2B اجرا کردن کمپینهای نوعدوستانه چندان هم راحت نیست. اما میتوان چند مورد را امتحان کرد:
اگر کسبوکاری حس رقابت کردن نداشته باشد، مدت زیادی دوام نمیآورد. پس حس حسادت یک احساس مهم برای کسبوکار است. میتوانید از این حس به نفع خودتان استفاده کنید. در ادامه چند نکته برای برانگیختن حس حسادت مشتریها آوردهایم:
غرور بیشتر از هرچیزی که فکر کنید میتواند به افزایش فروش کمک کند. براساس تحقیقات، مشتریانی که ارزش هویتی یک برند را درک میشناسند، به احتمال زیاد از آن برند حمایت خواهند کرد. (منبع)
اما ارزش هویتی اصلا چیست؟ ارزش هویتی در واقع مجموعه روشهایی است که به کارکنان یاد میدهند چطور با ایجاد حس اعتماد به نفس و غرور در مشتریها، به افزایش ارزش برند کمک کنند. در اینجا چند نکته درباره ایجاد حس غرور آوردهایم:
خب این یکی کمی با بقیه متفاوت است. چون هیچکس احساس خجالت و شرم را دوست ندارد. پس باید در این حوزه کمی با احتیاط عمل کنید. مشتریها از کسبوکارهایی که به آنها احساس حماقت میدهند خرید نمیکنند. در اینجا چند نکته برای روشن شدن این موضوع آوردهایم:
هوش عاطفی در تمام مراحل فرآیند فروش نقش آفرینی میکند:
برای استفاده از احساسات در افزایش فروش، مهم است که هر مرحله از فرآیند فروش را با ذهنیت و احساسات مشتری مطابقت داده و بر آن اساس پیش ببرید تا زودتر به نتیجه برسید.
همانطور که گفتیم چه بخواهیم چه نخواهیم احساسات نقش مهمی در تصمیمگیریهای ما بازی میکنند. اگر بتوانیم احساسات را به خوبی بشناسیم و بفهمیم، میتوانیم در جهت مثبت از آنها استفاده کنیم. اما ترفندهای شما در این زمینه چیست؟ برای ما بگویید چطور میتوانید احساسات مشتریها را مدیریت کنید؟ در قسمت نظرات پیشنهادات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
کدام احساسات مشتریها در فرآیند خرید کردن نقش دارند؟
به طور کلی گفته میشود ترکیبی از شش احساس در خرید کردن افراد نقش دارد: ترس، خجالت، غرور، طمع، حسادت و نوعدوستی
چطور باید احساسات مشتریها را مدیریت کنیم؟
به طور کلی اینکه روی کدام یک از احساسات مشتریها باید کار کنید، به پرسونا و شخصیت مشتریهای کسبوکار شما بستگی دارد. پس ابتدا با پرسونای مشتریهایتان را بشناسید. سپس با احساسات متناسب با پرسونای آنها آشنا شوید. در این مقاله درباره هر کدام از احساسات صحبت کردهایم.
عالی ممنون از این که این آگاهی رو به اشتراک میزارید.
هر چه کنی به خود کنی ,,گر همه نیک و بد کنی
سلام
خوشحالیم که براتون مفید بوده و از مطالب رضایت دارید.
رسالت دیدار همیشه این بوده که به افراد کمک کنه بیشتر بفروشن تا چراغ خانههای بیشتری توی ایران روشن بمونه