زمان خواندن 4.5 دقیقه
فرآیند کوچینگ با چالشهایی همراه است. چالشهای کوچینگ شامل تعریف مفهوم کوچینگ، تعیین مرزها و … است که در مقاله راجع به آنها صحبت میکنیم.
آیا تا به حال این جمله را از منتور کوچ خود یا کوچ دیگری شنیدهاید که بگوید: «این چیزی است که دیر یا زود با آن روبهرو خواهی شد؛ پس آماده باش»؟! در قلمرو کوچینگ فردی و تیمی، چالشهای رایج و متداولی وجود دارد که فرقی نمیکند یک کوچ تازهکار باشید یا حرفهای، مطمئناً شما هم آنها را تجربه خواهید کرد. سوال اینجاست که چگونه باید با چالشهای کوچینگ روبهرو شد؟!
با توجه به اهمیت این موضوع، این مقاله از بلاگ دیدار را به بررسی جامع چالشهای کوچینگ اختصاص دادهایم. اگر شما هم به دنبال آن هستید که چیز جدیدی به کوچینگ خود اضافه کنید، حتماً تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید.
اولین چیزی که یک کوچ به خوبی میداند این است که نمیتوان پیشبینی کرد در اتاق کوچینگ چه اتفاقی در انتظار آنهاست! حتی باتجربهترین کوچها هم گاهی خود را در میان سناریوهای غیرمنتظرهای میبینند. اگر آموزش کوچینگ دیده باشید، احتمالاً به برخی از ابزارها مجهز هستید؛ اما این ابزارها کافی نیستند، بلکه کار مداوم بر رشد شخصی خود همراه با یک منتور کوچ یا ناظر و تجربه طولانی در زمینه کوچینگ است که میتواند به شما اعتماد به نفس خوبی بدهد تا بدون توجه به شرایط، بتوانید با هر چیزی که ممکن است پیش آید، کنار بیایید.
در ادامه رایجترین چالشهای کوچینگ که حاصل سالها تجربه در این زمینه است را با شما در میان میگذاریم تا بخش مهمی از مسیر را طی کنید.
یکی از چالشهایی کوچینگ که بسیاری از کوچها با آن روبهرو هستند، توضیح درباره مفهوم کوچینگ (Coaching) است. توضیحی که باید به نحوی انجام شود تا کوچ در دام ارائه راهحلها نیفتد. برخی از افراد همچنان به دنبال یافتن راهحل هستند و ممکن است شما را به ارائه نظر در مورد موضوعی دعوت کنند. اگر رابطه کوچینگ ادامه پیدا کند، در حالی که این چیزی نیست که آنها نیاز دارند، ممکن است چندین بار خود را در موقعیت دعوت به ارائه نظر ببینند.
شاید در چنین مواردی لازم باشد بررسی کنید که آیا آنها به نوع دیگری از حمایت نیاز دارند یا خیر. این چالش به دلیل این انتظار که کوچینگ راهحلهای فوری ارائه خواهد داد، رخ میدهد. این در حالیست که اصل اساسی کوچینگ، هدایت مراجعان برای یافتن پاسخهای خودشان است؛ چیزی که زمان بیشتری را برای رسیدن به نتیجه دلخواه میطلبد.
این مورد که یکی از رایجترین چالشهای کوچینگ است، راهحل سادهای دارد. غلبه بر آن نیازمند برقراری ارتباطی شفاف، تعیین انتظارات درست و اطمینان از آمادگی شخص مقابل برای انجام کار است.
چالش دیگر به تعیین مرزها در رابطه کوچینگ مربوط میشود. رابطه شما زمانی که یکسری قوانین پایه را پذیرفتهاید و این قوانین به هر دوی شما اجازه میدهد تا راحت و در فاصله مناسب از هم باشید، چگونه خواهد بود؟! شما باید به عنوان یک کوچ مشخص کنید که چه کارهایی را انجام خواهید داد و چه چیزهایی را رد خواهید کرد.
روشن شدن این موضوع که رابطه سالم در کوچینگ از نظر شما چیست و درخواست از آنها برای انجام همین کار، نقطه شروع بسیار خوبی خواهد بود. عدم تعیین مرزهای مشخص ممکن است انتظارات برآورده نشده و مشکلات دیگری را به بار آورد. برای غلبه بر این چالش، باید با آگاهی، نیازهای خود را تعریف و بیان کنیم تا فضایی امن و محترمانه برای هر دو طرف فراهم شود.
یکی از جنبههای مهم در زمینه کوچینگ، برقراری ارتباطی صادقانه و مبتنی بر اعتماد با فردی است که پیش از این هرگز او را از نزدیک ندیدهایم. در واقع، این چالش به این موضوع اشاره دارد که چگونه میتوانیم کاری کنیم افراد با وجود این که قبلا با ما کار نکردهاند، به ما اعتماد کنند؟!
این یک واقعیت است که اگر اعتمادی در میان نباشد، گفتوگوها سطحی بوده و به مسائل واقعی پرداخته نخواهد شد. به بیان بهتر، وجود اعتماد اثربخشی کوچینگ را تقویت کرده و نبود آن موجب تخریب اثربخشی کوچینگ است. به یاد داشته باشید که اعتمادسازی فراتر از یک ارتباط سطحی است و نیاز به زمان، گوش دادن فعال، همدلی و تعهد به ایجاد فضایی بدون قضاوت دارد.
بدون اعتماد، حتی بهترین راهبردها و بینشها نیز بیاثر باقی خواهد ماند؛ بنابراین حل مسئله اعتمادسازی را باید یکی از رایجترین چالشهای کوچینگ به شمار آورد.
مدیریت آن دسته از مراجعهکنندگانی که بسیار پرحرف هستند و میخواهند از این طریق خود را تخلیه احساساتی کنند، یکی از چالشهای مهم کوچینگ است. این چالش در صورتی که به درستی مدیریت نشود، میتواند تأثیرات مخربی بر رابطه کوچینگ برجای بگذارد. البته باید دانست که گاهی تخلیه احساسات مفید است و باعث میشود تا ذهن مراجعهکنندگان قبل از شروع کار واقعی خالی شده و بهتر تمرکز کنند.
اما اگر این موضوع به الگویی مداوم تبدیل شود، میتواند روند کوچینگ را از مسیر خود خارج کند. برای حل این مشکل بهتر است بازه زمانی مشخصی برای بیان احساسات تعیین شود. با این راهکار، کوچ قادر خواهد بود بین همدلی و پیشرفت، تعادل خوبی برقرار کند تا گفتوگویی حامیانه و ثمربخش داشته باشد.
تمرکز بر فرد و نه بر مشکل، جنبهای کلیدی و گاهاً دشوار در کوچینگ موفق است. کوچهای مبتدی اصولاً گفتوگویی از این جنس که «چه کاری باید انجام دهید» دارند؛ این رویکرد با وجود نیت مثبت، غالباً در زمینه ایجاد تحول عمیق، ناکام باقی میماند! کوچهای حرفهای رویکرد خود را متمرکز بر «چه کسی بودن» پیش میبرند و درباره این بحث میکنند که شخص چگونه باید متفاوت باشد تا موفق شود.
این کوچها بر روی احساسات مراجعهکننده، شیوه بودن آنها و آنچه موجب چالشی شدن وضعیت او شده، تمرکز میکنند. در یک کلام، با تغییر تمرکز از مشکل به خود فرد، تحولات عمیقتری ایجاد میکنند. این رویکرد موجب میشود تا مراجعهکننده در سطحی عمیقتر وارد گفتوگو شود.
کوچها در برخی مواقع با پاسخ نمیدانم مواجه میشوند و احساس میکنند باید سکوت ایجاد شده را سریعاً پر کنند. اما کوچهای حرفهای در بسیاری از مواقع این پاسخ نمیدانم را باور نمیکنند و با مکث بیشتر، فضای تأملی به شخص مقابل میدهند تا مراجعهکننده خود رأساً ادامه دهد. این فرآیندِ واگذار کردن کار به آنها، بسیار مهم بوده و موجب خوداندیشی و رشد شخصی میشود.
به یاد داشته باشید که مسئولیت انجام کار بر عهده آنهاست و یک کوچ ماهر باید صبور باشد.
گاهی اوقات افراد نمیتوانند رفتارهایی که آنها را عقب نگه داشته ببینند یا اگر میبینند، ممکن است در برابر تغییر آنها مقاومت کنند. کوچینگ مؤثر نیازمند ظرافت در انعکاس این رفتارها به آنها بوده، بی آن که حالت قضاوتی یا انتقادی به خود بگیرد. مثلا ممکن است یک کوچ حرفهای با جمله زیر کار را ادامه دهد:
«چند لحظه پیش اشاره کردید که نمیخواهید دیگران را تحت فشار قرار دهید. اما همچنین اضافه کردید که میخواهید قاطعتر باشید. آیا به نظر شما ممکن است میان این دو تناقضی وجود داشته باشد؟!»
طرح اینگونه سوالات موجب خودآگاهی و خوداندیشی بیشتر خواهد شد. به بیان بهتر، کوچ باید مثل یک آینه باشد تا مراجعهکننده بتواند خود را در آن ببیند. رفتارهای که مانع پیشرفت هستند، تنها زمانی تغییر میکنند که خود فرد بخواهد.
از دیگر چالشهای کوچینگ میتوان به موردی اشاره کرد که در آن مراجعهکننده دقیقاً در زمان پایان جلسه، موضوعی جدید و عمیق مطرح میکند. در این لحظات، کوچ باید تصمیم بگیرد که آیا وقت کافی برای پرداختن به این موضوع وجود دارد یا خیر. رویکرد یک کوچ حرفهای این است که با جمله زیر بحث را پایان دهد:
«متشکرم که این موضوع را مطرح کردید و به نظر موضوع بسیار مهمی است. آیا موافق هستید که جلسه بعدی را با همین موضوع شروع کنیم تا به شکلی عمیقتر بتوانیم به آن بپردازیم؟»
با این رویکرد نه تنها مراجعهکننده احساس بدی پیدا نمیکند، بلکه مرزهای زمانی و حرفهای رابطه هم حفظ میشود.
در دنیای امروز، کوچینگ آنلاین رایج شده اما گاهی ارتباط غیرحضوری میتواند بر صمیمت و اعتماد اثر بگذارد. برای حل این چالش کوچینگ، میتوانید از راهکارهایی مثل متعادل سازی فضا و توجه عمیق استفاده کنید.
کوچینگ، فرآیندی ساده و در عین حال پیچیده است! به بیان بهتر، گاهی مانند همراهی در یک گفتوگویی دوستانه بوده و گاهی به راه رفتن بر روی لبه تیغ شباهت دارد. یادگیری نحوه مواجهه با رایجترین چالشهای کوچینگ و برخورداری از حمایت یک منتور، به شما کمک میکند تا به کوچ حرفهای تبدیل شوید.
در یک کلام، یک کوچ هیچگاه کاملاً نمیداند که در جلسه بعدی چه چیزی در انتظار اوست. اما میتواند برای مواجهه با هر چالشی، آمادگی ذهنی لازم را داشته باشد. حالا به نظر شما چه چالشهای دیگری را میتوان به لیست رایجترین چالش های کوچینگ اضافه کرد؟ نظرات خود را برای ما بنویسید.
راهنمای جامع آموزش بیزینس کوچینگ
(صفحه اصلی)
معرفی انواع مدلهای کوچینگ
مدل grow در کوچینگ چیست؟
کوچینگ رهبری برای هر مدیری ضروری است
کوچینگ سازمانی چیست؟ | تفاوت کوچینگ سازمانی و بیزینس کوچینگ
نقش رول پلی در بیزینس کوچینگ
شناخت استاندارد فدراسیون بینالمللی کوچینگ (ICF) برای هر کوچ ضروری است
چالشهای رایج در کوچینگ و نحوه مدیریت آن
چند نمونه از رایجترین چالشهای کوچینگ را بگویید.
در این مقاله به چند چالش مهم در کوچینگ اشاره کردیم؛ از جمله تعیین مرزها در رابطه کوچینگ، طرح موضوع جدید در پایان جلسه و یا تمرکز بر مشکل.
چرا کوچینگ را میتوان هم ساده و هم پیچیده دانست؟
چون از یک سو، فرآیندی شبیه گفتوگوی دوستانه است، اما از سوی دیگر نیازمند مهارتهایی مثل مدیریت احساسات، تفکر سیستمی و انعطاف ذهنی بالا است که آن را پیچیده میکند.