زمان خواندن 7.5 دقیقه
همان طور که میدانید زبان و لحنی که از آن برای برقراری ارتباط با مشتریهایتان استفاده میکنید، بر میزان اشتیاق مشتری و احتمال بستن قرارداد و نهایی کردن فروش تأثیر میگذارد. با ما همراه باشید تا در این مقاله با کلمات و جملات فروش تاثیرگذار آشنا شوید.
اگر محتوی شنیدنی را ترجیح میدهید، فایل صوتی مقاله را گوش کنید:
زبان و لحنی که از آن برای برقراری ارتباط با مشتریهایتان استفاده میکنید، بر میزان اشتیاق مشتری و احتمال بستن قرارداد و نهایی کردن فروش تأثیر میگذارد. بسته به کلماتی که استفاده میکنید، میتوانید رفتارهای مردم را پیش بینی کنید. هر کلمهای که استفاده میکنید نوعی احساس خاص را برانگیخته میکند و این وظیفهی شماست که برای افزایش تأثیر کلامتان، عبارات را به دقت انتخاب کنید و از کلمات تاثیرگذار در فروش نهایت استفاده را ببرید.
شما با برقراری ارتباط با آدم ها فروش را انجام میدهید و برای این ارتباط نیاز به کلمات و جملات دارید. در این مقاله ۱۴ کلمه که میتواند استفاده از آنها جملات شما را معجزه گر کند مورد بررسی قرار میگیرد.
فروشندگانی که روانشناسی فروش، ارتباطات و علوم زبانی را درک میکنند، میدانند که با تغییر واژگان (کلمات و عبارات) میتوانند تعامل مثبت ایجاد کنند و از آنجا که زبان ابزار بسیار قدرتمندی است، شما هم میتوانید تنها با استفاده از واژگان و جملات فروش مناسب نرخ بستن قرارداد را به میزان چشمگیری افزایش دهید. برای آشنایی بیشتر با مبحث روانشناسی فروش همین حالا کتاب رایگانی که ما برای شما تهیه کرده ایم را بخوانید تا تاثیر آن را در میزان فروش خود ببینید.
در این مقاله لیستی از جملات ویزیتوری و فروش و 14 کلمه و عبارت مرتبط و تیکه کلامهای فروشندگی را برایتان آماده کردهایم تا لحن مناسبی انتخاب کرده، خروجی مکالماتتان را افزایش دهید و از مشتریهایتان پاسخ مثبتتری بگیرید.
چرا مشتریها باید به حرفهایتان گوش بدهند؟ یک دلیل واضح به مشتریها بدهید. محصولات و خدمات شما باید مزیتی نسبت به محصولات رقبا داشته باشند. اگر نمیدانید مزیت رقابتی چیست و چگونه میتوانید آن را به دست بیاورید مقاله زیر را بخوانید:
روی ارزش پیشنهادی تأکید کنید و آمار کلی عملکردی و مطالعات نمونهای مرتبط را بیان کنید. مزیتی که به مشتری پیشنهاد میکنید باید گیرا باشد. با یک نکتهی خاص، که پیشنهادتان را از سایرین جدا میکند، چیز با ارزشی به مشتری میدهید که در تمامی مراحل مقایسه محصولات موجود در بازار در خاطرش بماند.
همه دلشان میخواهد شگفت زده شوند. این کلمه احساساتمان را قلقلک داده و کاری میکند که زودتر دست به کار شویم. همانطور که Dale Furtwengler – مشاور تجاری معروف – میگوید:
این کلمات کاری میکنند که به یاد خاطرات خوبمان بیفتیم؛ همان لذتی که میخواهیم بارها و بارها تجربهاش کنیم.
مشتریها چیزهای «خوب» نمیخواهند؛ خوب کافی نیست. چیزی میخواهند که باعث «حیرت»شان شود. حتی حاضرند برای چنین محصولی بیشتر پول بدهند. اما از اینکه بیش از حد برای چیزی پول بدهند که در آینده نا امیدشان میکند، متنفر هستند. فروشندگان آماتور این عادت بد را دارند؛ در بیان ویژگیهای محصول اغراق میکنند. پس هر چقدر هم که دلتان میخواهد از کلمهی «شگفتانگیز» استفاده کنید، تنها برای توصیف محصولات شایسته آن را به کار ببرید.
اگر میخواهید یک فروشنده موفق باشید، باید بر فرصتهای فروشی متمرکز شوید که علاوه بر رسیدن به اهداف، از ضرر کردن مشتریها هم جلوگیری میکند. نفرت از زیان یکی از اصول تئوری انتخاب و از پایهایترین قوانین اقتصاد است که مردم را تشویق میکند حفظ داشتههایشان را در اولویت قرار دهند. یک فروشندهی باهوش حتماً در مکالمهاش به این نکته اشاره میکند؛ و هم به منافعی که مشتری به دست میآورد اشاره میکند و هم به ضررهایی که متحمل نخواهد شد. چند نمونه از جملات فروش موفق که میتوانید در تماسهای فروش بعدیتان از آنها استفاده کنید:
برخی از مشتریها تنها به سراغ ایدههایی میروند که موقعیت کنونی را برایشان حفظ میکند. اما بیشتر مشتریها – اگر ضمانت کنید که ضرری به آنها وارد نمیکنید و باعث رشد کسب و کارشان خواهید شد – متقاعد میشوند که محصولات و خدمات جدید ارزش سرمایهگذاری دارند.
Ellen Langer، روانشناس اجتماعی، در سال 2012 آزمایشی انجام داد که اینگونه طراحی شده بود. شخصی میخواست از دستگاه کپی استفاده کند. آزمونگری نزدیک شده و درخواست میکرد که قبل از شخص از دستگاه استفاده کند و وظیفه داشت یکی از سه متن زیر را تکرار کند:
میزان موفقیت (موافقت اشخاص) در حالت اول 60 درصد، در حالت دوم 93 درصد و در حالت سوم 94 درصد گزارش شده است. Langer با استفاده از این آزمایش نتیجه گرفت که استفاده از «چرا/چونکه» سبب میشود غریبهها راحتتر به درخواستهایتان پاسخ مثبت بدهند. بر اساس توضیحات این پژوهشگر:
اگر دلیلتان را به شخصی بگویید، بیشتر احتمال دارد با درخواستتان موافقت کند؛ حتی اگر دلیل ارائه شده هیچ اطلاعات اضافهای را به شخص ارائه ندهد. برای تایید گرفتن از مخاطبان امروزی، باید توضیح بدهید و دلیل بیاورید. واژههای بیانکننده دلیل، انگیزه کافی برای پاسخهای مثبت را فراهم میکنند. پس تلاش کنید که مشتری را قانع کنید برای رسیدن به خروجی مشخص، باید ورودیهای ضروری را اعمال کنید.
مثلا اگر صرار میکنید که مشتری بالقوه به نسخه پولی برنامهتان نیاز دارند، باید توضیح بدهید که با استفاده از این نسخه میتوانند بهرهوری کارمندانشان را افزایش دهند. وقتی دلایل و نتایج روشن و واضحی را به محصولتان گره بزنید، مشتری متقاعد میشود که با استفاده از پیشنهادتان به اهداف بیشتری خواهد رسید.
مردم عاشق چیزهای جدید هستند. واژهی «اول» نشان انحصار است و توجه مشتری را جلب میکند. نمایش جدیدترین محصولتان برای اولین بار، هیجانانگیزترین کاری است که میتوانید برای مشتریهای فعلی و بالقوهتان انجام دهید. وقتی به مشتریهایتان چیزی نشان دهید که تا به حال ندیده اند، عنصر سورپرایز را وارد ماجرا کرده اید. البته هنوز هم باید نظرشان را جلب کنید و محصولی لایق ارائه کنید. اگر همه چیز طبق اصول و نقشه پیش برود، این برنامههای ویژه کمکتان میکند با مشتریهایتان رابطهای پر معنی بسازید و پیشرفت کنید. اگر مردم بدانند که به فکرشان هستید، بیشتر تمایل دارند که از شما خرید کنند.
مردم به دنبال راه حل برای بزرگترین مشکلاتشان هستند. وقتی میگویید که این راهحل را دارید، مخاطبانی دائمی جذب میکنید. مشتریها جذب معاملات انحصاری و پیشنهادهای بزرگ و جذاب میشوند، اما فقط آنهایی به برندتان وفادار میمانند که نیازهای اولیهشان را به خوبی رفع کنید. شرکت CEB در سال 2010، بیش از 75000 مشتری B2C و B2B را مورد مطالعه قرار داد و اثبات کرد که «وفاداری مشتری از عمل کردن به قولهای داده شده ناشی میشود و ربطی به میزان شکوه محصول و خدمات ندارد.» (منبع) با این وجود بسیاری از شرکتها این حقیقت را نادیده گرفته و تاوانش را با هدر رفت منابع و از دست دادن مشتریهایشان میدهند. تمدید قرارداد فقط وقتی رخ میدهد که مشکلات مشتری را رفع کنید.
«رایگان»، مجابکننده است. همانطور که Dan Ariely ، پژوهشگر علوم رفتاری، میگوید:
صفر، قیمت خاصی است که ارزش محصول را بیشتر میکند.
علی عبدالله در مقالهای برای The Next Web میگوید:
واژههای مجانی و رایگان، جزء پرقدرتترین کلمات موجود هستند و برندها فرصتی در اختیار دارند تا با استفاده از چنین کلمات و جملات فروش سرمایهشان را افزایش دهند.
محققان دانشگاه مینسوتا در سال 2012 دریافتند که با ارائه رایگان 50 درصد لوسیون مخصوص پوست دست – در مقایسه با وقتی که تخفیف 33 درصدی ارائه میدهند – 73 درصد بیشتر میتوانند بفروشند (منبع). با وجود اینکه قیمت واحد گرم محصول در هر دو حالت یکسان بود، خریداران حالت اول را ترجیح میدادند. خدمات و کالاهای مازاد رایگان به فروشندگان اجازه میدهد تا پیشنهادهایی جذاب ارائه داده و ارزش بیشتری فراهم کنند.
یک دروغ کوچک میتواند بسیار گران تمام شود. فروشندگان ماهر هر کاری میکنند که از هر اشتباهی در ارائه محصولات و خدماتشان جلوگیری کنند. بر خلاف باور عموم، با گفتن «نمیدانم» اعتماد مشتری بالقوه را جلب میکنید. فروشندگان موفق، به جای آنکه حدس و گمانهایشان را با مشتری در میان بگذارند و یا چیزی بگویند که مشتری به درستی آن شک کند، سؤالهایی که پاسخی برایش ندارند را یادداشت کرده و زمان میخواهند تا جواب درست را پیدا کنند. این گونه ریسک اظهار پشیمانی کردن در آینده را هم کاهش میدهند.
درست است که با گفتن «نمیدانم» کمی احساس خجالت میکنید، اما یادتان باشد که مشتریها ترجیح میدهند با فروشندگان صادق و با اخلاق کار کنند. بلاگر دنیای فروش، Johnny Bravo ،باور دارد که بهترین راه برای اعتراف کردن به ندانستن، این است که مستقیم بگویید نمیدانم. پس سوالی که نتوانستید پاسخ بدهید را به عنوان اهرم پیگیریهای آینده در نظر بگیرید. مشتریهای جزئینگر سوالاتی از شما میپرسند که جوابش را میدانند؛ فقط به این دلیل که میخواهند نحوه پاسخدهی شما را بسنجند. وقتی رک و راست بگویید «نمیدانم»، دوستی جدید پیدا کرده و فرصتهای بسیاری برای مکالمات بعدی پیدا خواهید کرد.
از مشتریها بخواهید فرصتی را که با خرید محصولتان در اختیارشان قرار میگیرد، «تصور» کنند. اینگونه کاری میکنید تا دیدگاه مثبتی داشته باشند. مشتریهایی که درک درستی از تأثیر محصول در زندگی شخصی و کاریشان داشته باشند، بیشتر با پیشنهاد فروش نهایی تان موافقت میکنند. چرا که با «تصور کردن» مزایای همکاری با شما، یکبار آن را تجربه کردهاند. حقیقت این است که مردم به دنبال خرید نمونه بهتری از خودشان هستند. وقتی تصور کنند محصولات شما چگونه کمکشان میکند که فرد بهتری باشند، در دام شما خواهند افتاد.
یکی از نکات کلیدی فروش موفق، ایجاد حس فوریت (بدون اعمال فشار برای پاسخدهی) است. به این منظور باید مزایایی که مشتری بالقوه – با خرید و یا امضای قرارداد – دریافت میکند را شرح دهید. تأثیر فوری محصول را کاملاً واضح شرح دهید تا تصمیمگیری خرید را آسانتر کنید. با گفتن اینکه «حالا» بهترین زمان همکاری است، به مشتری اجازه نمیدهید که پاسخ مثبتش را چند هفته و یا چند ماه به تعویق بیندازد. مشتری هر کاری بتواند میکند تا مدیران و همکارانش را قانع کند که پیشنهادتان ارزش سرمایهگذاری دارد. Felicia Spahr معتقد است که با پرسیدن سؤالات زیر میتوانید «اکنون» را وارد متن و جملات بازاریابی تلفنیتان کنید:
– اگر همین حالا این محصول را داشتید، چه کمکی به پیشرفتتان میکرد؟
– چه میشود اگر همین حالا سرمایهگذاری نکنید؟
– چه گزینههای دیگری وجود دارد؟
از واژه «پسانداز» در متن برای فروش حضوری و غیرحضوری، به عنوان فرصتی برای بُرد مشتریان فعلی و بالقوه استفاده کنید. مشتریان بالقوه میخواهند بدانند که – در مقایسه با سایر فروشندگان – چطور میتوانید کمکشان کنید تا پول ذخیره کنند، در زمان صرفهجویی کنند و یا مشکلات کمتری تجربه کنند. مثلاً:
– اگر همین حالا برای ماه اول ثبت نام کنید 10% تخفیف به عنوان هدیه دریافت میکنید.
– با اتوماسیون بازاریابی فرایند پاکسازی ایمیلهای به درد نخور یک ساعت در وقتتان صرفهجویی کنید.
– با ضمانت تحویل کالا در 48 ساعت، دردسرهای خدمات مشتریان را کاهش دهید.
مشتریهای فعلیتان که به موعد تمدید قرارداد نزدیک شدهاند، بیشتر پذیرای پیشنهادهای جدید هستند. مخصوصاً اگر بگویید:
– روی هر خدمات تکمیلی دریافتیتان 50% تخفیف دریافت کرده و پولتان را پسانداز کنید.
– به ازای ثبت قرارداد سالانه، 20% بیشتر پسانداز کنید.
قراردادهای تمدید عموماً بر ارائه سرویسهای مازاد و کاهش هزینهها با فروش بستهای (bundled packages) و یا قراردادهای طولانیمدت با نرخ ثابت و مطلوب متمرکز هستند.
مشتریهایتان لایق تجربهای آسان و بیدردسر هستند. پیشنهادی «ساده» نشانگر منحنی یادگیری کوچک و یا هزینههای تغییر پایین است. بسیاری از شرکتها به فرایندها و تکنولوژیهای قدیمی پایبند میمانند چرا که از سیستمهای جدید و ناشناخته میترسند. فروشندههای موفق تضمین میکنند که تغییر سادهتر از آن چیزی است که معمولاً تصور میکنند. وقتی چیزی ساده باشد، مردم بیشتر به استفاده از آن تمایل پیدا میکنند. در فرایند فروش باید بر بخشهایی از محصول و خدماتتان که کاربری سادهای دارند، تأکید کنید. به علاوه باید نحوهی استفاده محصولتان را هم سادهسازی کنید.
مشتریها به دنبال چیزهای متفاوت هستند تا توانایی رقابت با شرکتهای دیگر را داشته باشند. شاید برخی از مشتریها برای شکستن سنتها دچار تردید شوند، اما بیشترشان اگر بدانند که این روش غیر عادی باعث نتایج بهتر میشود، مشتاق میشوند. اینگونه به مشتری هم کمک میکنید تا به نو آوری برسد. هیچ کس دلش نمیخواهد کاری که بقیه میکنند را تکرار کند. همه میخواهند روشهای جدیدی برای رسیدن به اهدافشان پیدا کنند. اما نه به هر قیمتی! آنها روشی کارآمد میخواهند که با حداقل زمان و منابع به نتیجه برسد.
یکی از عناصر مهم موفقیت در فروش: کاری کنید که مشتری حس کند هر دو در یک تیم قرار دارید. از پروژهتان به عنوان تلاشی مشترک نام ببرید و کلمهی «ما» را تکرار کنید تا نگرش فعالیت تیمی در مشتری شکل بگیرد. اگر باور کنید که طرفین به میزان یکسانی سرمایهگذاری کرده و سود میبرند، مشتری هم رفتاری مشارکتی بروز خواهد داد. به جای «ما» میتوانید از «با هم» نیز استفاده کنید.
شاید استفاده از چنین کلماتی در اولین تماس فروش و یا اولین ملاقات کمی عجیب به نظر برسد؛ اما پس از مدتی خواهید دید که مشتری به چه کلماتی بیشتر (و یا کمتر) واکنش نشان میدهد. مکالمات و مکاتباتتان را به سمتی ببرید که احساسات مثبتی را در مشتری برانگیخته کرده و آنها را به تصمیمگیری و عمل تشویق کند. خیلی زود مشتریهای بیشتری جذب خواهید کرد و تأثیر چشمگیری بر نرخ بستن قراردادهای شرکتتان خواهید گذاشت.
بیایید با چند عبارت مهم آشنا شوید که میتوانید در جملات زیبا برای فروش اینترنتی از آنها استفاده کنید.
ضمانت دادن و تضمین کردن، تاثیر قدرتمندی روی مشتری دارد و خیالش را راحت میکند. استفاده از عبارت «گارانتی» در جملاتتان، راه خوبی برای ارائه نوعی اطمینان خاطر به مشتریان است. اما ضمانت دادن به تنهایی کافی نیست، زمانی اعتبار میگیرید که به تعهدتان عمل کنید. به همین خاطر، چیزی را تضمین کنید که واقعا به آن مطمئن هستید؛ وگرنه بدتر به اعتبار خودتان ضربه میزنید.
کمیاب بودن، یک عامل انگیزشی قوی در فروش است. اغلب وقتی فکر میکنیم مقدار کمی از چیزی وجود دارد، برای خرید ان عجله میکنیم. محدود بودن علاوه بر مقدار محصول ارائه شده، میتواند برای موارد دیگر هم به کار برود. مثلا فرصت محدود استفاده از یک تخفیف ویژه. در هر صورت تاثیر خودش را میگذارد و مشتری را ترغیب میکند زودتر برای خریدش تصمیم بگیرد.
شما به عنوان فروشنده به طرق مختلف میتوانید بر مشتریان تاثیر بگذارید. اول از همه باید سعی کنید مشکل و نیاز مشتری را متوجه شوید. با خوب گوش دادن به حرفهای مشتری میتوانید نیازش را درک کنید. سپس راهحل مناسبی به او ارائه دهید تا مشکلش را حل کند. برای این منظور باید ارتباط خوبی با مشتری برقرار کرده و آن را تقویت کنید. یکی از بهترین راههای مدیریت ارتباط با مشتریان، استفاده از یک نرم افزار مناسب مثل نرم افزار CRM است. اگر دوست دارید بیشتر با این نرم افزار آشنا شوید، مقاله «CRM چیست» را بخوانید. در این حین باید تمرکزتان روی این باشد که چطور اعتماد مشتری را به خود جلب کنید و خودتان را متمایز از بقیه نشان دهید تا مشتری به شما اعتماد کرده و از شما خرید کند. در شکل زیر تاثیر عوامل مختلف بر تصمیم گیری مشتری را مشاهده میکنید.
به این لیست کوتاه قناعت نکنید. شما چه کلمات و جملات فروش موفقی را میشناسید که واکنش مثبت مشتری را به دنبال دارد؟
چه جملاتی در فروش متقاعد کننده هستند؟
در این مقاله 14 جمله کلیدی را به شما معرفی کردیم. جملههایی که مزیت محصول یا خدمت شما را نشان بدهد. شگفت انگیز باشد یا به مشتری ثابت کند که نیاز او را برطرف خواهد کرد.
چه چیزی مشتری را خوشحال میکند؟
مشتریان خوشحال کسانی هستند که ارزش برند شما را فراتر از خرید اولیه شان بدانند. آنها مطمن شدهاند که قرار استنیازشان برطرف شود. واژههایی مانند رایگان، صرفه جویی در هزینه یا استفاده آسان مشتری را مجاب میکند که به سمت برند شما بیاید.