زمان خواندن 4.5 دقیقه
قیمتگذاری برحسب هزینه یک تعریف ساده دارد. قیمت را براساس هزینه تولید و توزیع تعیین کنید. اما چطور و کجا از این روش استفاده کنیم؟
چند روز پیش شخصی باهام تماس گرفت و بهم گفت: من یک دکتر زیبایی هستم و تازه مطب زدهام. چطوری برای خدماتی که به مشتری ارائه میدهم قیمت بگذارم. رقبا هر یک قیمت خاصی دارند و موادی که برای زیبایی هم استفاده میشود با هم فرق دارد. گفتم که اول حساب کن هزینه یک عمل زیبایی چقدر میشود. از هزینه مواد تا هزینه پرسنل گرفته همه را حساب کن. با توجه به این هزینهها قیمت را تعیین کن.
بعضیها فکر میکنند قیمتگذاری برحسب هزینه فقط برای تولید کالا کاربرد دارد. اما من به دوستانی که خدمات ارائه میکنند هم این مدل را پیشنهاد میکنم. چرا؟ درست است که این کار آسان نیست و ممکن است با مشکلات زیادی روبهرو شوید. اصلاً نگران این مشکلات نباشید، چون این مقاله راهنمایی برای قیمت گذاری برحسب هزینه است. تا آخر این متن همراه ما باشید تا شما را با انواع استراتژی قیمت گذاری بهای تمام شده آشنا کنیم.
قیمتگذاری محصول یعنی مبلغی را مشخص کنید که در ازای آن، محصول خود را به فرد دیگری بدهید. مثلا شما فرش میفروشید. قیمت آن را 15 میلیون تومان تعیین میکنید. پس هر کس که آن فرش را بخواهد باید 15 میلیون به شما بدهد. قیمت محصول، بر اساس فاکتورهای مختلفی تعیین میشود.
برای تعیین قیمت مناسب برای محصولتان، سه مرحله وجود دارد.
این راه موثر قیمتگذاری برای محصول، درک هزینههاست. وقتی محصولی را سفارش میگیرید، باید ببینید هر واحد محصول چقدر برایتان هزینه برداشته است و بر آن اساس، قیمتش را بگویید. اگر خودتان محصول را تولید میکنید، باید هزینه مواد خام، کارگر، هزینههای سربار، حمل و نقل، بسته بندی و البته وقتی که برای تولید آن گذاشتهاید را در نظر بگیرید. به این ترتیب قیمت تقریبی محصول را به دست میآورید.
وقتی کل هزینههای متغیر را به دست آوردید، حالا باید سودی هم در قیمتتان در نظر بگیرید. فقط یادتان باشد هنوز هزینههای ثابت را حساب نکردهاید. همچنین باید کل بازار را هم در نظر بگیرید و مطمئن شوید قیمت شما یک قیمت منطقی در بازار است.
هزینههای ثابت هزینههایی هستند که باید پرداخت کنید و فرقی نمیکند چه میفروشید و یا چقدر میفروشید. این هزینهها بخشی از مخارج اداره کسب وکارتان هستند که باید با فروش محصولات آنها را پوشش دهید.
با در نظر گرفتن این موارد، میتوانید یک قیمت منطقی برای محصولتان تعیین کنید که هم سود خوبی ببرید و هم مشتری راضی باشد. قیمتگذاری بر حسب هزینه هم یکی از انواع قیمتگذاری محصول است که در این مقاله دربارهاش کامل توضیح میدهیم.
در استراتژی قیمت گذاری بر حسب هزینه، فقط به هزینه تولید و توزیع یک محصول توجه میشود. بعد از اینکه هزینه تمام شده محصول محاسبه شد درصدی را به قیمتش اضافه میکنند و آن را در اختیار مشتری قرار میدهند. واضحتر بگویم قیمت یک محصول با جمع کردن هزینههای مربوط به ساخت و تحویلش به علاوه درصدی خاص برای سود تعیین میشود. مثلاً یک شرکت رب سازی برای هر رب که تولید میکند 33 هزار تومان هزینه میکند (هزینه گوجهفرنگی و بسته بندی).
این شرکت در ماه 100 میلیون برای پروموشن و بازاریابی هزینه میکند. اگر این برند در 30 روز حدود 20000 رب تولید کند. فرض کنید به طور میانگین هزینه تبلیغات برای هر رب گوجهفرنگی 5 هزار تومان است. برند رب سازی 40 کارمند دارد و ماهانه 100 میلیون به آنها حقوق میدهد (میانگین هر رب 5 هزار تومان پول کارمند). همچنین هزینه توزیع هر محصول حدود 2 هزار تومان است. بهصورت کلی هر رب گوجهفرنگی 45 هزار تومان هزینه برای شرکت بر میدارد.
حالا که هزینهی تمام شده شرکت محاسبه شد. نوبت این است که درصدی را به آن اضافه و آن را در اختیار مردم قرار دهد. مثلاً استراتژی شرکت این است که به ازای فروش هر محصول 25% سود بگیرد. 25% از 45 هزار تومان حدود 11250 تومان میشود. با این حساب این برند رب گوجهفرنگی خود را با قیمت 56250 تومان به فروشگاهها میفروشد. البته فروشگاهها هم چند درصد به قیمت آن اضافه میکنند.
هدف از این استراتژی رسیدن به سود مشخصی است. استراتژی قیمت گذاری بر حسب هزینه از اولین روشهای قیمت گذاری مفید جهانی است. با این روش میتوانید هزینه ساخت و غیره را جبران کنید و سود کنید. این استراتژی در گذشته خیلی استفاده میشد، البته الان هم شرکتهایی هستند که از این روش استفاده میکنند. چون این روش ساده و بیخطر است، البته برای اینکه سودتان را به حداکثر برسانید. لازم است که از استراتژی قیمت گذاری پویا و با توجه به تقاضا استفاده کنید.
استراتژی قیمت گذاری برحسب هزینه است دو نوع دارد:
مثال این نوع استراتژی را در بالا زدم. در این استراتژی، قیمت تمام شده محاسبه میشود و آن را به علاوه درصد خاصی میکنند. برای مثال شرکتهای ساختمانی دقیقا از قیمتگذاری اضافه بر بهای تمام شده (cost-plus pricing) استفاده میکنند. اصولا هزینهای که برای اتمام پروژه باید صرف شود را حساب میکنند. بعد از اینکه هزینه ها را برآورد کردند، یک مقدار هم برای سود بر این مبلغ اضافه می کنند.
وکلا، حسابداران و مشاغلی مانند اینها معمولا با اضافه کردن مقدار استانداردی از همین روش قیمتگذاری استفاده میکنند.
این استراتژی که به اسم قیمت گذاری بازده هدف (Break-even pricing) نیز شناخته میشود، دومین نوع از استراتژی قیمت گذاری بر اساس هزینه است. در این روش فقط هزینه تمام شده (تولید و توزیع) محاسبه میشود و به آن هیچ درصدی برای سود اضافه نمیشود. در این روش به جای اینکه روی هر واحد مقداری سود اضافه شود، این روش محاسبه می کند که یک شرکت باید چند واحد برای پوشش هزینههای تولید بفروشد. یعنی هزینه متغیر را از قیمت تعیین شده کم میکنند و سپس هزینه ثابتشان میکنند، در نتیجه سود مشخص خواهد شد.
اگر دقت کرده باشید در بالا هم چند بار بهش اشاره کردم. در این روش همه هزینههای محصول از جمله هزینه کارمند، تولید، بسته بندی، توزیع، تبلیغ، تحویل و غیره محصول محاسبه میشود. جمع این هزینهها همان هزینه تمام شده است. بعد درصدی از این مبلغ به قیمت محصول اضافه میشود. این درصد به عوامل مختلفی مثل صنعت، رقابت و هدف شرکت بستگی دارد. مثل یک تعمیرکار چند برابر هزینه وسایلش پول میگیرد؛ ولی یک نانوایی فقط چند درصد به قیمت نانهایش اضافه میکند.
هزینه تولید و توزیع هر واحد + درصد ثابت = قیمت محصول
در این فرمول، هزینه ثابت کل عبارت است از هزینههایی که صرفنظر از تعداد واحدهای فروخته شده، مثل اجاره، حقوق کارکنان و بیمه، ثابت است. هزینههای متغیر هر واحد عبارت است از هزینه تولید یک واحد محصول، از جمله مواد، کارگر و سایر هزینههای متغیر. با استفاده از این فرمول، میتوانید حداقل قیمتی را تعیین کنید که باید برای پوشش هزینههای کل و سربه سر صرف کنید.
هزینه متغیر به ازای هر واحد + تعداد واحدهای فروخته شده ÷ هزینه ثابت کل = قیمت بر اساس هزینه
استراتژی قیمت گذاری بر حسب هزینه، مزیتهای زیادی برای کسبوکارتان دارد؛ از جمله:
در کنار تمام مزیتهایی که روش قیمتگذاری بر حسب هزینه دارد، یک سری معایب هم دارد که موجب میشود برخی شرکتهای بزرگ از آن استفاده نکنند. معایبی مثل:
شرکتی که از استراتژی قیمت گذاری مبتنی بر ارزش استفاده میکند به هزینه تولید محصول اهمیت خاصی نمیدهد، مثل برند اپل. این شرکت اول محاسبه میکند که محصولش چقدر میارزد و بازار چطوری است. شرکتهای داروسازی، تعمیرگاهها، برنامههای کامپیوتری و آثار هنری بیشتر از این روش استفاده میکنند. قیمت گذاری برحسب هزینه را در بالا بهخوبی توضیح دادیم. در این روش فقط به قیمت تمام شده محصول توجه میشود. این استراتژیها هر دو موفق هستند؛ ولی هر یک در بیزنس خاصی.
استراتژی قیمت گذاری بهای تمام شده یکی از قدیمیترین این استراتژیها است. در این روش فقط به قیمت تمام شده یعنی هزینه تولید و توزیع محصول توجه میشود. در این استراتژی شرکت به عرضه، تقاضا و بازار دقت خاصی نمیکند و فقط قیمت تمام شده محصولش را در نظر میگیرد. در شرکتهایی که از این استراتژی استفاده میکنند هزینه تمام شده محاسبه و بعد با درصد خاصی از قیمت تمام شده جمع میشود. این درصد خاص همان سود است که به قیمت محصول اضافه میشود.
قیمت گذاری چیست؟ تعریف انواع روشها و استراتژیهای قیمتگذاری
(صفحه اصلی)
قیمت گذاری رقابتی چیست؟ چطور بر اساس قیمت رقبا، قیمت بدهیم؟
قیمتگذاری هزینهای؛ قیمت گذاری کالا و خدمات بر اساس قیمت تمام شده
قیمتگذاری پویا؛ مزایا و معایب قیمت گذاری بر اساس میزان تقاضای کالا و خدمات
قیمتگذاری ثابت چیست؟ چه تفاوتی با قیمتگذاری متغیر دارد؟
قیمت گذاری نفوذی چیست؟ چطور با کمک قیمت بازار را به دست بگیریم؟
منظور از سرشیرگیری در قیمتگذاری چیست؟ چطور با کاهش قیمت بازار را به دست بگیریم؟؟
قیمتگذاری تقسیمی چیست؟ چطور با دستهبندی مشتریان قیمت مناسبی به آنها پیشنهاد بدهیم؟
استراتژی قیمت گذاری ترفیعی چیست؟ مزایا و معایب قیمتگذاری پروموشن
قیمتگذاری روانشناختی چگونه کسبوکار ما را متحول میکند؟
قیمت گذاری مبتنی بر ارزش چیست؟ مشتریان چقدر برای محصول من هزینه میکنند؟
استراتژی قیمتگذاری فریمیوم؛ راهی برای معرفی خدمات ویژهای که داریم
راهنمای کامل پیاده سازی استراتژی قیمت گذاری در بازاریابی
قیمتگذاری برحسب هزینه چیست؟
قیمت گذاری مبتنی بر هزینه به تعیین قیمتها بر اساس هزینه تولید و توزیع اشاره دارد. یک کسبوکار ممکن است سقف قیمتی داشته باشد که بر اساس میزان تمایل مشتریان به پرداخت تعیین میشود. از طرفی کف قیمت را بر اساس بهای تمام شده تولید تعیین می کند.
اولین قدم در محاسبه قیمت بر اساس هزینه چیست؟
ابتدا باید هزینههای تولید را محاسبه کنید. سپس میزان سود مورد نظرتان را به این هزینه اضافه کنید.