زمان خواندن 4.5 دقیقه
شاخصهای کلیدی عملکرد توسعه کسبوکار (KPI)، معیارهایی برای سنجش رشد، درآمدزایی، حفظ مشتری و گسترش بازار سازمان به شما ارائه میدهند.
آن دورانی که به عنوان مدیر توسعه در یک شرکت بزرگ مشغول به کار بودم، یادم هست یک روز در یکی از جلسات مهم مدیرعامل رو به من کرد و با لحنی جدی پرسید: «خب، تمام این تلاشهایی که برای توسعه کسبوکار کردهای، دقیقاً چه نتیجهای برای سازمان داشته؟»
آن لحظه دست و پایم را گم کردم. شاید میتوانستم بگویم «ما سخت در حال کار کردن هستیم» یا اینکه بگویم «فعلاً در حال گسترش بازار هستیم»، اما ته دلم میدانستم این جملات هیچکس را قانع نخواهد کرد. چون نه تصویری روشن از وضعیت میداد و نه ارزش واقعیِ کارمان را به نمایش میگذاشت.
بعد از آن جلسه بود که فهمیدم تنها چیزی که میتواند به حرفهایم وزن و اعتبار ببخشد، KPIهای توسعه کسبوکار است. معیارهایی دقیق و قابلاندازهگیری که نشان میدهند تلاشهای من و تیمم چگونه واقعاً به رشد سازمان، افزایش درآمد و جذب مشتریان تازه منجر شده است…
اگر موافقید خیلی سریع برویم سر اصل مطلب و وارد جزئیات شویم. در ادامه خواهید دید که رشد کسبوکار را چطور میتوان اندازهگیری و پایش کرد. اینجا KPIهای توسعه کسبوکار را به 4 بخش اصلی طبقهبندی میکنیم.
شاخصهای درآمدزایی، معیارهایی هستند که برای اندازهگیری میزان موفقیت یک کسبوکار در تولید درآمد استفاده میشوند. مهمترین شاخصهای درآمدزایی عبارتند از:
این شاخص بهسادگی نشان میدهد که در یک بازه مشخص (ماهانه یا سهماهه)، چه مقدار درآمد از فروش بهدست آمده است. این عدد سلامت مالی سازمان را میسنجد. با ردیابی دقیق این KPI، مدیر توسعه کسبوکار میفهمد کدام استراتژیهای فروش مؤثر بوده و در چه بخشهایی نیاز به اصلاح است. تعیین هدف درآمدی برای هر بازه زمانی، این امکان را فراهم میکند که عملکرد مالی خود را با اهداف تعیینشده مقایسه کنید.
این شاخص بیانگر تعداد مشتریان جدیدی است که در یک بازه زمانی مشخص به سازمان اضافه شدهاند. هرچه این عدد بالاتر باشد، یعنی تلاشهای مدیر توسعه کسبوکار در بازاریابی و جذب مشتری موفقتر بوده است. افزایش تعداد مشتریان جدید نشانۀ توانایی این مدیر در شناسایی فرصتها، ایجاد ارتباط مؤثر و تبدیل سرنخها به مشتریان واقعی است.
این KPI که نقش مهمی در رشد کسبوکار دارد، درصد رشد درآمد سازمان را در بازهای مشخص (مثلاً سالانه یا فصلی) نشان میدهد. رشد بالا، نشانه آن است که استراتژیهای توسعه و فروش بهخوبی جواب دادهاند. مقایسه نرخ رشد سازمان با متوسط صنعت نیز به مدیران شرکت کمک میکند تا جایگاه رقابتیشان را بهتر درک کنند.
اگر درآمد نهایی سازمان را مثل یک رودخانۀ پرآب در نظر بگیریم، قیف فروش همان سرچشمهای است که این جریان را شکل میدهد. بنابراین، ارزیابی و مدیریت دقیق قیف فروش یکی از مهمترین وظایف مدیر توسعه کسبوکار است. این KPIها را در سه دستۀ اصلی تعریف کردهام:
این شاخص که از مهمترین KPIهای توسعه کسبوکار است، کل تعداد مشتریان بالقوهای را که در یک بازه زمانی وارد قیف فروش میشوند، اندازه میگیرد. هرچه تعداد سرنخها بیشتر باشد، احتمال تبدیل آنها به مشتری نهایی نیز بیشتر است. این KPI به مدیر توسعه کسبوکار کمک میکند تا ببیند کمپینهای بازاریابی و روشهای جذب سرنخ تا چه حد موفق بودهاند.
معیار نرخ تبدیل نشان میدهد که چه درصدی از سرنخها در نهایت به مشتری واقعی تبدیل شدهاند. نرخ تبدیل بالا، بیانگر آن است که تیم فروش توانسته نیازهای مشتری را بهخوبی شناسایی کند و با ارائه ارزش واقعی، آنها را متقاعد به خرید نماید.
این شاخص میانگین زمانی را اندازهگیری میکند که طول میکشد تا یک سرنخ از اولین تماس تا نهاییشدنِ قرارداد پیش برود. طبیعتاً هرچه این چرخه کوتاهتر باشد، فرآیند فروش روانتر و مؤثرتر است. چرخههای طولانی معمولاً مشکل دارند. یعنی گرهها یا ناهماهنگیهایی در فرآیند فروش هست که باید آنها را پیدا کنید. تحلیل این KPI به شما کمک میکند تا فرصتهای بهبود را کشف کنید و مسیر فروش کوتاهتر و کارآمدتری داشته باشید.
فرض کنید مشتری ارزشمندی دارید و تلاش میکنید او را برای سالها راضی و همراه نگه دارید. موفقیت شما در این مسیر با KPIهای زیر قابل اندازهگیری است:
این KPI توسعه کسبوکار، درصد مشتریانی را نشان میدهد که در طول زمان همچنان با سازمان کار میکنند. اگر نرخ بالایی داشته باشد، نشانۀ رضایت مشتریان، اعتماد آنها و توانایی مدیر توسعه در پاسخگویی مؤثر به نیازهای مشتریان است.
CSAT میزان رضایت مشتریان از تجربه خود با محصولات یا خدمات شرکت را اندازه میگیرد. این شاخص که معمولاً از طریق نظرسنجیها و بازخورد مستقیم مشتریان جمعآوری میشود، به مدیر توسعه کسبوکار کمک میکند تا کیفیت خدمات و تعامل با مشتری را بهبود دهد.
این KPI نشاندهنده توانایی مدیر توسعه در شناسایی فرصتهایی برای افزایش ارزش مشتری از طریق ارائه محصولات یا خدمات مکمل است. موفقیت در این زمینه، هم به افزایش درآمد شرکت کمک میکند و هم روابط با مشتری را تقویت مینماید.
یک دسته از KPIهای توسعه کسبوکار که در سالهای اخیر خیلی مورد توجه قرار گرفته، گسترش بازار و افزایش سهم سازمان در بازار است. شاخصهای اصلی این حوزه شامل موارد زیر است:
این KPI درصد سهم بازار سازمان نسبت به رقبا را نشان میدهد. طبیعتاً افزایش سهم بازار یعنی استراتژیهای مدیر توسعه موفق بوده و سازمان توانسته جایگاه خود را تقویت کند.
این شاخص، موفقیت در ورود و تثبیت حضور سازمان در بازارهای نو را نشان میدهد. مدیر توسعه باید بازارهای جدید را شناسایی و با استراتژی مناسب، حضور شرکت را در آنها تثبیت کند.
این KPI میزان موفقیت سازمان را در ایجاد همکاریهای استراتژیک با دیگر شرکتها اندازهگیری میکند. مشارکتهای مؤثر میتوانند فرصتهای رشد و مزیت رقابتی جدیدی ایجاد کنند.
مدیر توسعه کسبوکار (Business Development Manager یا به اختصار BDM) یکی از مسئولیتهای حیاتی را در رشد و موفقیت هر سازمان به عهده دارد. وظیفه اصلیاش هم شناسایی فرصتهای تازه، ایجاد ارتباط با مشتریان بالقوه و گسترش حضور سازمان در بازار است.
البته بسته به صنعت و نوع سازمان، شرح وظایف این مدیر ممکن است متفاوت باشد، اما به طور کلی شامل این موارد میشود:
برای بهرهبرداری واقعی از شاخصهایی که بالاتر گفتیم، صرفاً آشنایی با تعریف آنها کافی نیست؛ شما نیاز به یک سیستم پایش دقیق دارید که 3 عنصر اصلی داشته باشد:
BDM باید معیارهای روشنی تعریف کرده، اهداف مشخصی تعیین کند و فرآیندی شفاف برای جمعآوری و تحلیل دادهها ایجاد نماید. استفاده از نرم افزار CRM یا ابزارهای مشابه به متمرکزسازی و دقت دادهها کمک میکند.
گزارشهای دورهای (ماهانه یا فصلی) به مدیران و ذینفعان این امکان را میدهد که روند عملکرد خود را مشاهده کرده و نقاط ضعف و قوت را شناسایی نمایند.
سیستمهای اتوماسیون، خصوصاً نرم افزار CRM میتواند جمعآوری دادهها، تولید داشبورد و گزارشهای بصری و پایش همزمان KPIها را آسان و دقیق کند.
همانطور که دیدیم، KPIهای توسعه کسبوکار ابزارهایی بسیار حیاتی برای اندازهگیری موفقیت سازمان و همچنین تصمیمگیری استراتژیک هستند. این شاخصها در تمامِ حوزههای درآمدزایی، مدیریت قیف فروش، روابط مشتری، توسعه بازار و رشد شخصی تعریف میشوند تا BDMها بتوانند ارزش واقعی خود را به سازمان نشان دهند و به جذب و حفظ مشتریان کمک نمایند.
KPI توسعه کسبوکار چیست؟
این شاخصهای کلیدی عملکرد، معیارهایی قابل اندازهگیری برای سنجش موفقیت مدیر توسعه کسبوکار در رشد درآمد، جذب مشتری و توسعه بازار هستند.
چرا مدیر توسعه کسبوکار به KPI نیاز دارد؟
چون KPIها به او کمک میکنند عملکرد واقعی را با اهداف مقایسه کند، تأثیر فعالیتهایش را نشان دهد و تصمیمهای دقیقتری برای رشد سازمان بگیرد.
چرا استفاده از نرمافزار CRM در پایش KPIها اهمیت دارد؟
چون CRM دادههای مشتریان را متمرکز میکند، فرآیند جمعآوری و تحلیل اطلاعات را خودکار میسازد و گزارشهای دقیق و بصری ارائه میدهد.