زمان خواندن 4 دقیقه
تفکر انتقادی یعنی هر چیزی را بدون استدلال نبپذیریم. اما چطور میتوانیم این تفکر انتقادی را در خودمان تقویت کنیم؟
اصطلاح «تفکر انتقادی» برای اولین بار به طور رسمی توسط «جان دیویس» و «برتراند راسل» در سال ۱۹۴۶ به کار گرفته شد. اما این مهارت شناختی، سالها قبل در اندیشههای فیلسوفانی مثل «سقراط»، «ارسطو»، «فرانسیس بیکون»، «رنه دکارت» و… دیده شده است. بنابراین به جرئت میتوان گفت این مفهوم، عمری به اندازۀ فلسفه دارد.
این روزها با گسترش چشمگیر جهان رسانه و فضای دیجیتال، اهمیت تفکر انتقادی آنقدر زیاد شده که در اغلب کشورها بهعنوان یک موضوع پرطرفدار در علوم اجتماعی و روانشناسی مطرح شده است. در حال حاضر، محققان و اساتید در سراسر جهان در حال انجام پژوهشهای گستردهای در زمینه تفکر انتقادی هستند. مخصوصا برای ما که در فضای بازاریابی دیجیتال فعالیت میکنیم، یادگیری در این باره و ترکیب با دانش شغلیمان خیلی هیجان انگیزه است.
در این درسنامه پس از پاسخ به این سؤال که تفکر انتقادی چیست، درباره مهارتهایی صحبت میکنیم که زیرمجموعه این مفهوم هستند و با توسعه آنها میتوانیم به صورت انتقادی فکر کنیم و نگاه بهتری به مسائل داشته باشیم.
در تفکر انتقادی ما از کنار آنچه میخوانیم، میشنویم، میگوییم یا مینویسیم ساده نمیگذریم. بلکه با سوال، تحلیل، تفسیر، ارزیابی و قضاوت، مسائل را زیر سوال میبریم و سعی میکنیم نگاه عمیقتری به مسائل داشته باشیم.
اصطلاح «انتقاد» از کلمه یونانی kritikos به معنای «قادر به قضاوت یا تشخیص» گرفته شده است. به طور کلی، تفکر انتقادی یعنی بر اساس اطلاعات قابل اعتماد، قضاوت قابل اعتمادی داشته باشیم.
بهکارگیری تفکر انتقادی به هیچ وجه به معنای منفینگری یا تمرکز بر عیوب نیست. بلکه سعی میکنیم افکار خود را با روشنی و وضوح تمام ببینیم تا اگر مشکلی داشتیم، به آن پی ببریم.
به کمک تفکر انتقادی، میتوان اطلاعات مختلف را تجزیه، تحلیل و تفسیر کرد. سپس از آن تفسیر برای رسیدن به یک تصمیم یا قضاوت آگاهانه استفاده کرد. حالا این فکر میتواند هر چیزی باشد. مثلاً طراحی یک پل، پاسخ به یک نظر، درک یک موضوع درسی، فکرکردن به یک انگیزه سیاسی یا…
خیلیها فکر میکنند افرادی که تفکر انتقادی را به طور مداوم به کار میبرند، این ویژگی توی خونشان بوده و از کودکی آن را دارند. اما پژوهشها ثابت کردهاند که هیچکس با این نوع طرز فکر متولد نمیشود. تفکر انتقادی از آن ویژگیهایی است که با تمرین و تمرکز آموخته میشود و سپس با تکرار بهبود مییابد.
تفکر انتقادی بیشتر با استدلال همراه است. مثلاً ممکن است از ما خواسته شود که به طور انتقادی در مورد استدلالهای دیگران فکر کنیم یا از خودمان نوعی استدلال خلق کنیم. برای همین، اگر میخواهیم به یک متفکر انتقادی بهتر تبدیل شویم، باید موارد زیر را یاد بگیریم:
همانطور که میبینیم، مهارتهای تفکر انتقادی کاملاً به هم مرتبط هستند و باید با هم کار کنند تا تفکر حاصل بتواند مؤثر واقع شود.
در ادامه چهار نمونه از مهارتها، طرز فکرها و شیوههای تفکر انتقادی آورده شده است. این چهار مورد به هیچ وجه فهرستی جامع از تمام مهارتهای تفکر انتقادی نیستند. بخش اعظم مهارتهایی که توسط افراد به کار گرفته میشود، به حوزۀ تخصصی آنها و روحیات شخصیشان بستگی دارد.
مهارت پرسشگری یعنی مربوط بودن و قابل اعتماد بودن هر نظریهای را زیر سؤال ببریم. اما نقش مهارت پرسشگری در تفکر انتقادی چیست؟ شخصی که ذهنیت پرسشگر دارد، همیشه به دنبال حقیقت است و چیزهایی که میشنود را سریعاً باور نمیکند.
فرض کنیم دانشجویی یک مقاله دانشگاهی را میخواند و تصمیم میگیرد که از آن مقاله در پایاننامۀ خودش استفاده کند. چرا؟ چون آن مقاله اخیراً توسط یک متخصص در آن زمینۀ خاص منتشر شده است و همه چیز به نظر معتبر و علمی میرسد. بنابراین دانشجو هیچوقت کورکورانه از آن مقاله در پایاننامهاش استفاده نکرده است.
یا مثلاً شخصی را در نظر بگیرید که سرمقاله یک روزنامه را میخواند و متوجه میشود نویسنده در این زمینه متخصص نیست. در واقع استدلالهایی که نویسنده ارائه میدهد صرفاً برای این است که خوانندگان روزنامه متقاعد شوند به یک حزب سیاسی خاص رأی دهند.
همۀ ما اگر به درستی فکر کنیم، مثالهای زیادی از نبود روحیۀ پرسشگری را در زندگی روزمره خود پیدا میکنیم. متأسفانه انسان مدرن آنقدر بیحوصله شده که به جای صرف انرژی برای تفکر انتقادی، ترجیح میدهد هر مسئلهای را سریعاً بپذیرد.
مهارت تحلیل یا Analytical skill به این معنی است که ایدهها و اطلاعاتی که دریافت میکنیم را به دقت بررسی کنیم. ابتدا به طور سیستماتیک تمام جنبههای مسئله را در نظر بگیریم و به هر عنصری که در این مسئله نقش ایفا میکند، وسیعتر نگاه کنیم. یکی از مواردی که در داشتن ذهنیت تحلیلی اهمیت زیادی دارد، ارتباط برقرارکردن بین ایدههاست.
خب، برویم دو مثال را بررسی کنیم.
فردی را در نظر بگیریم که یک فیلم را به صحنههای آن تقسیم میکند و انتخابهای کارگردان را با انواع تئوریهای فیلمسازی معتبر و ادبیات علوم اجتماعی مقایسه میکند. این فرد با استفاده از مهارتهای تحلیلی، سعی میکند در عمل این را بفهمد که فیلم چطور درباره یک دغدغه، نوعی تفسیر ارائه داده است.
یا مثلاً وقتی یک پزشک اپیدمیولوژیست تمام اطلاعات رفتارشناسی را طی بیماری کرونا جمعآوری میکند تا در نهایت به یک الگوی رفتاری مشخص برسد، در حال توسعۀ مهارت تحلیلی خود است. این پزشک تمام جوانب را در نظر میگیرد و اصطلاحاً یکطرفه به قاضی نمیرود.
ارزیابی یا ارزشیابی، یعنی نقصهای استدلالمان را تشخیص دهیم و از آنها اجتناب کنیم. اما چطور باید یک طرز فکر ارزیابانه داشته باشیم؟ اگر دیدگاهها و استدلالهای مختلف را با هم مقایسه کنیم و نقاط قوت و ضعف آنها را با صداقت بیان کنیم، آنوقت ارزیابی صحیحی داریم.
ارزیابی در عمل چگونه است؟ یک دانشجو را در نظر بگیریم که حین نوشتن پایاننامهاش، به یک نکتۀ مبهم برخورد میکند و حس میکند اشتباه کرده است. این دانشجو به جای اینکه از کنار مسئله ساده بگذرد، خودش را زیر سؤال میبرد و شواهد مستدلی برای تغییر دیدگاه و بازنویسی مقالهاش پیدا میکند.
افرادی که دستی در علوم آزمایشگاهی داشته باشند، با عبارت «سنتز» آشنا هستند. سنتز یعنی ایجاد و ساختن. اما نقش مهارت سنتز در تفکر انتقادی چیست؟
سنتز یعنی اینکه از منطق و دلیل استفاده کنیم تا به نتیجهگیری مستدل و معتبر برسیم. افرادی که بر مهارت سنتز مسلط شدهاند، بعد از تجزیهوتحلیل و ارزیابی مسئله، برای پشتیبانی از نتایج خود از شواهد قوی و معتبری استفاده میکنند. این افراد، همیشه آن تصویر بزرگتر را در نظر میگیرند و برای فرمولبندی نتیجهگیریها، تصمیمها، قضاوتها و استدلالهایشان، از مستنداتی استفاده میکنند که ردخور نداشته باشند.
یک والدین نگران را در نظر بگیریم که در بهبوهه بیماری کرونا به این فکر میکند که آیا فرزندشان را واکسینه کنند یا خیر. آنها پس از خواندن در مورد مزایا و خطراتی که برای واکسن در مقالات علمی معتبر ذکر شده و پس از مشورت با پزشک، بالاخره تصمیم میگیرند کودک خود را در برابر COVID-19 واکسینه کنند. این تصمیم که کودک واکسن بزند، با استفاده از شواهد علمی و مشورتهای دقیق، ایجاد (یا سنتز) شده است.
در این مقاله، به بررسی مفهوم تفکر انتقادی پرداختیم و روشهایی را برای تقویت آن بررسی قرار دادیم. اگر به مثالهایی که در این مقاله مطرح شد فکر کنیم، قطعاً میتوانیم به مسائل آینده نگاهی منطقی، دقیق و بدون تعصب داشته باشیم و با بهرهگیری از تفکر انتقادی، به دنبال بهترین راهحلها بگردیم.
حالا تصر کنید اگر با نگاهی منطقی و پرسشگرانه تفکر سیستمی هم داشته باشید، چه تحولی در کسب و کار یا حتی زندگی شخصیتان به وجود میآورید. اگر شما هم به نتیجه خوبی از این نوع نگرش دارید، نظرتان را با ما در میان بگذارید.
تفکر انتقادی چیست؟
(صفحه اصلی)
هدف چیست؟ چرا باید برای تفکر انتقادی هدف داشته باشید؟
منابع اطلاعاتی موجود را زیر سوال ببرید.
استدلال چیست؟ چطور یک استراتژی عالی برای استدلال در تفکر انتقادی بنویسیم؟
منابع مختلف را برای تفکر انتقادی تحلیل کنید.
استدلال دیگران را بررسی کنید.
برای موفقیت در تفکر انتقادی استدلال خودتان را ارائه کنید.
کاربرد تفکر انتقادی در مدیریت کسب و کار
چطور تفکر انتقادی را در خودمان تقویت کنیم؟
تفاوت تفکر انتقادی و منطقی چیست؟
چرا بازاریابها باید یک متفکر انتقادی باشند؟
فهرستی از بهترین کتابهای تفکر انتقادی
تفکر انتقادی چیست؟
تفکر انتقادی مهارتی است که به کمک آن میتوانیم به طور منطقی و بدون تعصب به مسائل و مشکلات پیش رو نگاه کنیم و به دنبال راهحلهای مؤثر و کارآمدی برای آنها باشیم. این نوع تفکر، معمولاً با بررسی دقیق و کامل مسئلهها، مشاهده جوانب مختلف آنها، بررسی و تحلیل ادعاهای مختلف و ارائه دلایل و مستندات منطقی برای حل مسائل همراه است.
چطور میتوان تفکر انتقادی داشت؟
تفکر انتقادی مهارتی اکتسابی است. یعنی اگر تمرین و تمرکز داشته باشیم، این مهارت کاملاً قابل تقویت است. برای داشتن تفکر انتقادی، باید به بررسی دقیق و کامل موضوع، تحلیل ادعاهای مطرح شده در مورد آن، بررسی منابع مطرح شده و ارائه دلایل و مستندات منطقی برای ادعاها توجه کرد.