در درس یازدهم از درسنامه آموزش بازاریابی، دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی دیجیتال را به طور مفصل توضیح میدهیم و ۱۱ نوع دیجیتال مارکتینگ رایج را معرفی میکنیم.
در درس یازدهم از درسنامه آموزش بازاریابی، دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی دیجیتال را به طور مفصل توضیح میدهیم و ۱۱ نوع دیجیتال مارکتینگ رایج را معرفی میکنیم.
با وجود اینکه خیلی وقت است که دسترسی به اینترنت برای همه مقدور شده است، باور میکنید اگر بگوییم تعداد افرادی که از اینترنت استفاده میکنند هنوز هم روز به روز بیشتر از قبل میشود؟
حقیقت دارد. بر اساس تحقیقات صورت گرفته توسط Pew Research، میزان استفاده بزرگ سالان از اینترنت طی سه سال گذشته ۵% افزایش یافته است و طبیعتاً با چنین پیشرفتهایی، نحوهی خرید مردم هم تغییر میکند؛ به این معنی که مارکتینگ آفلاین دیگر آنقدرها هم مؤثر نیست.
مارکتینگ یعنی چه؟ منظور از مارکتینگ، ارتباط با مخاطب در زمان و مکان درست است. یعنی در دنیای امروزی، باید به جایی بروید که مخاطب زمانش را در آن میگذراند: اینترنت! باید وارد حوزهی دیجیتال مارکتینگ شوید؛ یعنی از هر نوع بازاریابیای که به صورت آنلاین صورت میگیرد، استفاده کنید.
از دیدگاه بسیاری از مردم، دیجیتال مارکتینگ امری پیچیده است. ما هر روزه سؤالات بسیاری را در خصوص دیجیتال مارکتینگ دریافت میکنیم، به همین دلیل تصمیم گرفتیم تا در این مقاله به تمامی سؤالات مهم درباره دیجیتال مارکتینگ پاسخ دهیم. میتوانید پاسخ سؤالات زیر را در این مقاله بخوانید:
به نظرتان دیجیتال مارکتینگ را چطور تعریف کنیم؟ به تمامی تلاشهای بازاریابی که با استفاده از دستگاههای الکترونیکی و اینترنت صورت میپذیرد، بازاریابی دیجیتال (Digital marketing) گفته میشود. امروزه تجارتها از کانالهای دیجیتال (مانند موتورهای جستجو، شبکههای اجتماعی، ایمیل و وبسایتها) در جهت ارتباط با مشتریان فعلی و بالقوه استفاده میکنند.
شاید از بازاریابهای درونگرا شنیده باشید که بازاریابی درونگرا (inbound marketing) و بازاریابی دیجیتال یکسان هستند؛ اما حقیقت این است که میان این دو مفهوم، تفاوتهای جزئی وجود دارد.
میپرسید چرا باید دیجیتال مارکتینگ یاد بگیریم؟ دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی دیجیتال، به شما کمک میکند تا به مخاطبان بیشتری دسترسی پیدا کنید؛ بسیار بیشتر از روشهای سنتی. با این روش میتوانید مشتریان بالقوه و فرصتهای فروش بیشتری پیدا کنید. به علاوه اینکه بازاریابی دیجیتال – در مقایسه با روشهای معمول – بسیار ارزانتر است و به شما اجازه میدهد تا موفقیتتان را روزانه اندازه بگیرید و هر طور که میخواهید هدفگذاری کنید. دیجیتال مارکتینگ مزایای بسیاری دارد که چهارتای آنها را برایتان میگوییم:
اگر تبلیغی را در تلویزیون، مجلات و بیلبوردهای تبلیغاتی منتشر کنید، کنترلی روی آنهایی که تبلیغات را میبینند، ندارید. البته که میتوانید متغیرهایی مانند خوانندگان معمول روزنامه را بررسی کنید، اما همه اینها تیری در تاریکی هستند. از طرفی دیگر، دیجیتال مارکتینگ به شما امکان میدهد تا مخاطب خاص را مشخص و هدفگیری کنید؛ میتوانید پیامهای تبلیغاتی خود را برای افراد مشخصی شخصیسازی کنید و بالاترین نرخ تبدیل را داشته باشید.
مثلاً میتوانید از ابزارهای هدفگذاری در شبکههای اجتماعی برای نمایش تبلیغات به مخاطبان خاص (بر اساس متغیرهایی مانند سن، جنسیت، مکان، علایق، روابط و رفتارها) استفاده کنید. و یا میتوانید از استراتژی PPC و استراتژی سئو برای نمایش تبلیغات به مخاطبان علاقهمند به محصولات و خدماتتان و یا کسانی که کلمه کلیدی خاصی را جستجو کردهاند، استفاده کنید.
دیجیتال مارکتینگ به شما کمک میکند تا پرسونای خریدار را بررسی و استراتژیهای بازاریابیتان را برای مشتریان بالقوه اصلاح کنید. از همه بهتر، به شما کمک میکند تا مخاطبین هدف را گروهبندی کنید و محصولات و خدمات مختلفی را به پرسوناهای خریداران متفاوت ارائه دهید.
با استفاده از دیجیتال مارکتینگ میتوانید کمپینها را به صورت روزانه بررسی و میزان هزینههای تبلیغ در کانالهایی که ROI پایینتری دارند را کاهش دهید. چنین امکاناتی در روشهای مرسوم تبلیغات وجود ندارد. هزینهای که برای بیلبورد تبلیغاتیتان میدهید یکی است، چه نرخ تبدیل بالایی داشته باشد چه نداشته باشد.
به علاوه با استفاده از دیجیتال مارکتینگ، میتوانید جایی که میخواهید در آن پول خرج کنید را مشخص و کنترل کنید. شاید دلتان بخواهد به جای هزینه کردن برای کمپینهای PPC، همان پول را صرف نرمافزارهای طراحی کنید تا محتوای مناسبی برای اینستاگرام بسازید و نرخ تبدیل بالایی در اینستاگرام داشته باشید. استراتژیهای دیجیتال مارکتینگ دستتان را برای تغییرات باز میگذارند تا هیچوقت پولتان را در کانالی که عملکرد مناسب ندارد، دور نریزید.
در کل میتوانیم بگوییم که دیجیتال مارکتینگ، راهحلی به صرفه است و فرصتهای خاصی را برایتان فراهم میکند تا بهترین نتایج را بگیرید. مثلاً اگر برای تجارتی کوچک با بودجهای محدود کار میکنید، میتوانید روی شبکههای اجتماعی، وبلاگ و سئو (سه استراتژی که با کمترین میزان هزینه، بالاترین ROI را ارائه میدهند) سرمایهگذاری کنید.
اگر کسبوکاری کوچک دارید، احتمالاً رقابت با برندهای بزرگ (که بیشترشان میلیونها تومان خرج تبلیغات تلویزیونی و کمپینهای سراسری میکنند) برایتان سخت باشد. خوشبختانه استراتژیهای دیجیتال مارکتینگ، فرصتهای بسیاری برایتان فراهم میکند تا از رقبا پیشی بگیرید.
مثلاً ممکن است لغت کلیدی دنباله داری long-tail را در سئو شناسایی کنید که به محصول و خدماتتان مرتبط باشد و با استفاده از آن محتوایی با کیفیت آماده کنید تا در موتورهای جستجو رتبه بالاتری بگیرید. موتورهای جستجو به بزرگی یا کوچکی تجارتها اهمیت نمیدهند و محتوا را تنها بر اساس مخاطب هدف طبقهبندی میکنند.
به علاوه میتوانید با استفاده از بازاریابی اینفلوئنسری در شبکههای اجتماعی، مخاطبان جدیدی جذب کنید. بسیاری از مردم برندهای بزرگ را در شبکههای اجتماعی دنبال نمیکنند، اما حداقل یک یا دو اینفلوئنسر را دنبال میکنند که محصولات و خدمات موردعلاقهشان را به مردم معرفی میکنند. اگر مالک و یا کارمند کسبوکار کوچک و یا متوسطی هستید، توصیه میکنیم حتماً از این استراتژی استفاده کنید.
با استفاده از دیجیتال مارکتینگ میتوانید دیدگاهی جامع و کلی نسبت به تمامی مقیاسهای موجود (تعداد لایک، view، کلیک، زمان صرف شده در پیج، اشتراگ گذاریها و غیره) داشته باشید. این یکی از بزرگترین مزایای دیجیتال مارکتینگ است. درست است که روشهای مرسوم مارکتینگ برای رسیدن به اهداف مشخصی مفید هستند، اما هیچ ابزاری برای اندازهگیری میزان موفقیت و پیشرفت در آنها تعریف نشده است.
دیجیتال مارکتینگ، برخلاف بیشتر روشهای آفلاین بازاریابی، به بازاریابها اجازه میدهد اطلاعات درست را در کوتاهترین زمان به دست آورند. اگر حتی یک بار هم تبلیغی را در روزنامه منتشر کرده باشید، میدانید که تخمین تعداد افرادی که به آن صفحه نگاه کرده و تبلیغ شما را خواندهاند کار بسیار سختی است. هیچ روش مطمئنی وجود ندارد که بر اساس آن بتوانید بگویید فرصتهای فروش به دست آمده، از آن تبلیغ ناشی شدهاند یا نه.
اما در دیجیتال مارکتینگ، میتوانید با نرخ بازده سرمایه (یا ROI) تمامی جنبههای بازاریابی را اندازهگیری کنید. مثال:
با استفاده از دیجیتال مارکتینگ و نرمافزارهای digital analytics (که در پلتفرمهای بازاریابی موجود هستند)، میتوانید تعداد دقیق کاربرانی را که به صفحه اصلی وب سایت سر زدهاند را مشخص کنید. به علاوه میتوانید تعداد پیجهای دیده شده، دستگاه استفاده شده (تلفن، کامپیوتر، تبلت)، موقعیت مکانی و سایر دادههای دیجیتال آنالیتیکس را مشاهده کنید.
چنین قابلیتهایی به شما کمک میکنند تا کانالهای بازاریابیتان را مدیریت کنید. به عنوان مثال اگر تنها ۱۰ درصد ترافیک از جستجوی ارگانیک (organic search) به دست آمده است، میفهمید که باید زمان بیشتری برای سئوی محتوا بگذارید تا این درصد را افزایش دهید.
تشخیص نحوهی ارتباط مردم با برند در روشهای مارکتینگ آفلاین (قبل از آنکه مشتریان با نماینده فروش تماس بگیرند و یا خرید کنند) بسیار سخت است. اما با دیجیتال مارکتینگ میتوانید روند و الگوهای رفتاری مردم را پیش از آن که به آخرین مرحلهی سفر خریدار برسند، مشخص کنید. یعنی میتوانید در خصوص جذب مردم به وبسایت و بالای قیف فروش، تصمیماتی آگاهانهتر بگیرید.
فرض کنید بروشور محصولاتتان را آمده کردهاید و آن را در صندوق پست خانههای مردم انداختهاید (بروشور هم یک نوع محتوای آفلاین است). مشکل اینجاست که نمیدانید چند نفر بروشور را باز کرده و چند نفر آن را مستقیما در سطل زباله انداختهاند.
حالا تصور کنید که به جای این کار، بروشور را روی وبسایتتان ارائه دادهاید. میتوانید تعداد دقیق افرادی را که صفحه را دیدهاند مشخص کنید و به اطلاعات تماس افرادی که فرم مشخصات را پر کرده و بروشور را دانلود کردهاند، دسترسی داشته باشید. یعنی هم تعداد افرادی که با محتوا ارتباط برقرار کردهاند را میدانید و هم سرنخهای باکیفیتی را تولید کردهاید.
ترکیب استراتژیهای مؤثر دیحیتال مارکتینگ با ابزارها و تکنولوژیهای مناسب، کمک میکند تا تاریخچه تمام فروشها را (از اولین مرحله تماس دیجیتال مشتری با تجارت) ردیابی و بررسی کنید. به چنین عملی، مدلسازی تخصیص میگوییم. مدلسازی تخصیص به شما اجازه میدهد الگوهای تحقیق و خرید مردم را شناسایی کنید؛ و کمک میکند تا در خصوص استراتژیهای بازاریابی و چرخهی فروشتان تصمیمات آگاهانهتری بگیرید.
الگویابی و اتصال فروش و بازاریابی خیلی مهم است. بر اساس تحقیقات گروه Aberdeen، شرکتهایی که بین فروش و مارکتینگ ارتباط مؤثری برقرار کردهاند، نرخ رشد فروش سالانهی ۲۰ درصدی و شرکتهایی که ارتباط ضعیفی ایجاد کردهاند نرخ کاهش رشد ۴ درصدی را تجربه میکنند. اگر بتوانید با استفاده از تکنولوژیهای دیجیتال، سفر مشتری را در چرخهی خرید بهبود ببخشید، نتایج مثبتتری را در گزارشهای سالانهتان مشاهده خواهید کرد.
روشهای قدیمی مارکتینگ، از طریق تبلیغات چاپی، ارتباطات تلفنی و یا فیزیکی صورت میگیرند و دیجیتال مارکتینگ از طریق الکترونیکی و آنلاین. درنتیجه برندها در دیجیتال مارکتینگ، شانس بیشتری برای ارتباط با مشتری (از طریق ایمیل، ویدیوی شبکههای اجتماعی و موتورهای جستجو) دارند.
در دنیای امروزی، دیجیتال مارکتینگ امری ضروری برای همه کسبوکارها است و برای آگاهی از برند ضروری میباشد. به نظر میرسد امروزه همهی برندها وبسایت خودشان را دارند. و اگر هم وبسایت نداشته باشند، حداقل در شبکههای اجتماعی حضور دارند و یا از استراتژیهای تبلیغات آنلاین استفاده میکنند. محتوای دیجیتال و دیجیتال مارکتینگ آنقدر متداول شده که همهی مشتریها از آن برای شناخت و اعتماد به برند استفاده میکنند.
خلاصه بخواهیم بگوییم، برای آنکه بتوانید در صنعت امروز رقابت کنید، باید برخی جنبههای دیجیتال مارکتینگ را به کار بگیرید. از آنجا که بازاریابی دیجیتال گزینهها و استراتژیهای بسیاری را شامل میشود، میتوانید خلاقیت به خرج دهید و تاکتیکهای بازاریابی متفاوت (و متناسب با بودجهتان) را انتخاب کنید. با استفاده از دیجیتال مارکتینگ، میتوانید از ابزارهایی مانند analytics dashboards برای ثبت و بررسی موفقیت ROI و کمپینها استفاده کنید؛ و این چیزی است که در تبلیغات قدیمی (مثل بیلبوردهای تبلیغاتی و یا نمونههای چاپی) وجود ندارد.
دیجیتال مارکتینک تاکتیکها و کانالهای دیجیتال بسیاری را شامل میشود. همه این ابزارها به منظور ارتباط با مشتری در جایی که بیشترین زمان را صرف میکنند، مورد استفاده قرار میگیرند: دنیای مجازی و آنلاین. از وبسایت رسمی شرکت گرفته تا سایر داراییهای برندینگ آنلاین (تبلیغات دیجیتال، ایمیلی، بروشورهای آنلاین و غیره)، همه این موارد زیرمجموعهی دیجیتال مارکتینک در نظر گرفته میشوند.
بهترین بازاریابهای دیجیتال (یا دیجیتال مارکترها)، از نحوهی استفاده از دیجیتال مارکتینگ در راستای رسیدن به اهداف، تصویر واضحی دارند و بسته به هدفی که برای استراتژی مارکتینگ در نظر میگیرند، کمپینهای بزرگی را (یا به صورت رایگان و یا از طریق کانالهای پولی) ایجاد میکنند.
به عنوان مثال یک بازاریاب محتوا (content marketer)، میتواند مجموعهای از مقالات را برای وبلاگ آمده کند و از آنها در راستای تولید سرنخ بهره بگیرد؛ بازاریاب شبکههای اجتماعی (social media marketer) میتواند آنها را در اکانتهای شرکت در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارد؛ بازاریاب ایمیلی (email marketer) هم کمپینی ایجاد کرده و ایمیلی برای سرنخها بفرستد و اطلاعات شرکت را به اشتراک بگذارد. بیایید تا همه این موارد را در ادامه بررسی کنیم.
اینها متداولترین تکنیکهای دیجیتال مارکتینگ هستند که در ادامه با هم بررسی میکنیم.
به فرایند بهینهسازی وبسایت برای رتبه گیری در صفحه نتایج موتورهای جستجو با هدف افزایش ترافیک ارگانیک (و یا رایگان) سایت، سئو میگویند. میتوان در پ وبسایت، وبلاگ و اینفوگرافیت از SEO استفاده کرد.
روشهای استفاده از سئو برای افزایش ترافیک با کیفیت سایت:
تولید محتوا با هدف ایجاد آگاهی از برند، افزایش ترافیک سایت، تولید سرنخ و کسب مشتری را بازاریابی محتوا میگویند. کانالهایی که میتوانید از استراتژی بازاریابی محتوا در آنها استفاده کنید:
در این روش از بازاریابی، از کانالهای شبکههای اجتماعی برای ارتقای برند و محتوای آن در راستای افزایش آگاهی از برند، ترافیک و تولید سرنخ استفاده میشود. میتوانید از شبکههای اجتماعی زیر استفاده کنید:
PPC روشی برای افزایش ترافیک وبسایت است. در این روش با هر کلیک روی تبلیغتان، باید به منتشرکنندهی تبلیغ پول پرداخت کنید. تبلیغات گوگل (Google Ads) رایجترین نوع PPC است که از طریق آن میتوانید تبلیغ سایت خود را در میان نتایج موتور جستجوی گوگل نمایش دهید و در ازای آن هزینهای را پرداخت کنید. سایر کانالهایی که میتوانید از PPC در آنها استفاده کنید، شامل:
افیلیت مارکتینگ، نوعی از تبلیغات عملکرد محور (performance-based advertising) است که بر اساس آن فردی (یا شرکتی) در ازای تبلیغ محصولات و خدمات دیگران روی وبسایت خودش، کمیسیون دریافت میکند. کانالهای بازاریابی پورسانتی شامل موارد زیر هستند:
به تبلیغاتی گفته میشود که معمولاً بر اساس محتوا هستند و در تمامی پلتفرمها (و در کنار محتواهای رایگان) منتشر میشوند. پستهای اسپانسر شدهی BuzzFeed، بهترین نمونه از تبلیغات همسان هستند. بسیاری از مردم تبلیغات در شبکههای اجتماعی (مانند تبلیغات فیسبوک و اینستاگرام) را هم، تبلیغات همسان در نظر میگیرند.
به نرمافزارهایی که برای انجام خودکار فرایندهای بازاریابی مورد استفاده قرار میگیرند، اتوماسیون بازاریابی میگویند. دپارتمانهای بازاریابی میتوانند امور زیر را به صورت اتوماتیک (و نه دستی) انجام دهند:
شرکتها از بازاریابی ایمیلی به عنوان روشی برای ارتباط با مخاطب استفاده میکنند. این ایمیلها معمولاً هم برای تبلیغ محتوا، همایشها و تخفیفات استفاده میشوند و هم برای هدایت مردم به سمت وبسایت شرکت. انواع ایمیلهایی که میتوانید در راستای ایمیل مارکتینگ از آنها استفاده کنید:
به فرایند حفظ داراییهای آنلاین (انتشارات دیجیتال، وبلاگ و سایر وبسایتهای بر پایهی محتوا)، روابط عمومی آنلاین گفته میشود. در واقع روابط عمومی آنلاین، همان روابط عمومی معمولی است که در فضای آنلاین صورت میگیرد. کانالهایی که میتوانید از روابط عمومی آنلاین در آنها استفاده کنید:
به روشهای جذب، ارتباط و کسب رضایت مشتری در تمامی مراحل سفر خریدار، بازاریابی درونگرا میگویند. میتوانید تمامی تکنیکهای دیجیتال مارکتینگ را در بازاریابی درونگرا هم مورد استفاده قرار دهید. با این کار محتوایی تولید میکنید که در راستای نیازهای مشتری (و نه مخالف آن) است. مقایسهی بازاریابی درونگرا و بازاریابی قدیمی:
در محتوای اسپانسری، به عنوان یک شرکت به یک شرکت دیگر پول میدهید تا محتوایی در خصوص برند شما تولید و خدمات شما را تبلیغ کند. یکی از معروفترین شیوههای محتوای اسپانسری، اینفلوئنسر مارکتینگ میباشد. در این روش اسپانسر اینفلوئنسرها میشوید تا پست و یا ویدیویی در خصوص محصولاتتان بسازند و در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارند. مقالات و پستهای وبلاگی هم نوع دیگری از محتوای اسپانسری است.
این کمپین یکی از بهترین مثالهای کمپین بازاریابی دیجیتال است، چرا که مفهوم خاصی در خصوص برند لگو را بیان میکند. لگو در این کمپین موضعگیری خودش را نسبت به یک مشکل جهانی (و به نحوی که مخاطبانش بپسندند) مشخص کرد. صحبت در مورد مشکلات جهانی و نشان دادن وحدت رویه با مشتریان در خصوص این مشکلات، یکی از مهمترین نکات در دنیای تجارت امروز است. هدف از این کمپین اشتراک داستان و پیامهای برند بود. با توجه به اینکه ۹۸% مشتریان از برندهایی خرید میکنند که ارزشهای یکسانی دارند، شرکت لگو با این کمپین خودش را در دنیای تجارت اسباببازیها مطرحتر کرد.
این کمپین یکی از محبوبترین کمپینهای دیجیتال مارکتینگ است. برند داو در این کمپین، از یک هنرمند درخواست کرد تا جوری که زنان خود را میبینند و جوری که دیگران آنها را میبینند را به تصویر بکشد. وقتی مخاطبانتان را به خوبی بشناسید، میتوانید چنین محتوای بازاریابی بینظیری را فراهم کنید. داو میدانست که زنانی مخاطبش هستند که در دنیای واقعی زندگی میکنند و با این دانش توانست جنبشی را آماده کند که بیش از ۶۸ میلیون بار در یوتیوب تماشا شد. این ویدیو، که حتی اسمی هم از محصولات داو در آن برده نشد، الهامبخش زنان بسیاری در سراسر دنیا بود.
جنیفر لوپز با استفاده از این کمپین، چالش رقصی را برای تبلیغ آهنگ جدیدش به راه انداخت. طرفداران در لباس خواب رقص او را تقلید و ویدیوشان را به اشتراک میگذاشتند. درنتیجهی این کمپین تبلیغاتی موفق، ویدیوی جنیفر لوپز بیشتر از ۱۳ میلیون بار دیده شد و کاربران بیش از ۵۰ هزار پست در خصوص آن به اشتراک گذاشتند. استفاده از شبکههای اجتماعی روشی عالی برای ارتباط با مخاطب و شرکت رو در روی آنها با برند است.
این کمپین یکی از مثالهای تمرکز بر بازاریابی احساسی است. شرکت آلویز با این کمپین به دختران آموزش اعتماد به نفس داد. در این کمپین هم اسمی از محصولات برند برده نشد. نکته اینجاست که این کمیپن دیجیتال با هدف الهامبخشی مخاطب ایجاد شده بود. چنین پیغامهایی با افراد بیشتری به اشتراک گذاشته میشوند، آگاهی از برند را بالا میبرند و به مخاطبان نشان میدهند که ارزشهای برند با ارزشهایشان همخوانی دارد.
دیجیتال مارکتر مسئول ایجاد آگاهی از برند و تولید سرنخ از تمام کانالهای دیجیتالی در دسترس (رایگان و یا پولی) میباشد. کانالهایی مانند شبکههای اجتماعی، وبسایت شرکت، رتبه گیری در موتورهای جستجو، ایمیل، تبلیغات و وبلاگ شرکت جز این دسته محسوب میشوند.
بازاریاب دیجیتال معمولاً روی شاخصهای ارزیابی عملکرد (KPI) کانالها تمرکز میکند تا عملکرد شرکت را اندازهگیری کند. به عنوان مثال، بازاریاب دیجیتالی که مسئول سئوی سایت باشد، ترافیک ارگانیک سایت (افرادی که از طریق سرچ گوگل به وبسایت آمدهاند) را اندازهگیری میکند. امروزه تنها یک فرد وظیفه دیجیتال مارکتینگ را بر عهده ندارد. ممکن است در شرکتهای کوچک یک فرد همه مسئولیتها را بر عهده داشته باشد، اما در شرکتهای بزرگتر، گروهی از بازاریابهای دیجیتال ( شامل چندین متخصص) وجود دارد و هر فرد مسئولیت یک یا دو کانال دیجیتال را بر عهده میگیرد.
میتوانید برخی تخصصهای موجود را در زیر بخوانید:
KPI اصلی: ترافیک ارگانیک
بهطور خلاصه، مدیر سئو روی رتبه گیری سایت در گوگل تمرکز میکند. چنین مسئولی از روشهای گوناگون بهینهسازی متن برای موتورهای جستجو استفاده کرده و معمولاً به طور مستقیم با تولیدکنندگان محتوا در ارتباط است تا از عملکرد مثبت متن در گوگل مطمئن شود (حتی در مواردی که محتوای تولیدی در شبکههای اجتماعی هم منتشر میشود).
KPI اصلی: Time on page، ترافیک کلی دریافتی، اعضای کانال یوتیوب
متخصصان بازاریابی محتوا، همان تولیدکنندگان محتوای دیجیتال هستند. این افراد تقویم محتوای شرکت را ثبت و استراتژیهای تولید محتوا (که شامل ویدیو هم میشود) را برنامهریزی میکنند. متخصصین بازاریابی محتوا معمولاً با کارمندان سایر بخشها همکاری میکنند تا از همخوانی محتوای تبلیغی با محصولات و کمپینهای شرکت اطمینان حاصل کنند.
KPI اصلی: دنبال کردن، اثرگذاری (Impressions) ، به اشتراک گذاری (Shares)
وظایف این افراد را میتوان حدس زد؛ اما اینکه از چه شبکهای استفاده میکنند بسته به صنعت دارد. یک مدیر شبکههای اجتماعی در درجهی اول مسئول تولید و زمانبندی انتشار محتوای متنی و بصری است. این افراد معمولاً با متخصصین بازاریابی محتوا در جهت ایجاد استراتژیهای تولید محتوا در شبکههای اجتماعی، همکاری میکنند.
(نکته: منظور از اثرگذاری یا impressions، تعداد دفعاتی است که پستهای شرکت به کاربران نمایش داده میشود.)
KPI اصلی: نرخ باز شدن ایمیلها، کمپین نرخ کلیک (CTR)، نرخ تولید و تبدیل سرنخ
مسئول هماهنگی اتوماسیون بازاریابی بر انتخاب و مدیریت نرمافزارهایی متمرکز است که به درک رفتار مشتری و اندازهگیری نرخ رشد کسبوکار، به تیم فروش و بازاریابی کمک میکنند. از آنجا که بیشتر متخصصان ذکر شده به صورت مجزا فعالیت میکنند، مهم است که فردی تمام این فعالیتهای دیجیتال را در کنار هم گردآوری، کمپین سازی و عملکرد هر کمپین را ثبت و بررسی کند.
بازاریابی درونگرا و دیجیتال در ظاهر یکی هستند: هر دو به صورت آنلاین صورت میگیرند و بر تولید محتوای دیجیتال متمرکز هستند. پس تفاوت چیست؟ اصطلاح دیجیتال مارکتینگ، تفاوتی بین استراتژیهای بازاریابی رانشی و کششی (یا چیزی که به امروزه به آن روش «درونگرا» و «برونگرا» میگوییم)، قائل نیست. و تمامی این تعاریف زیرمجموعهی دیجیتال مارکتینگ در نظر گرفته میشوند.
روش بازاریابی دیجیتال برونگرا، با هدف پیامرسانی مستقیم در فضای آنلاین به همهی مردم (مرتبط با برند باشد یا نه) تعریف شده است. به عنوان مثال، حتماً تبلیغات زننده موجود در بسیاری از وبسایتها را دیدهاید که میخواهند محصول یا تبلیغی را به مردمی تحمیل کنند که لزوماً آمادهی دریافت آن نیستند. از طرف دیگر، بازاریابهایی که از تکنیکهای دیجیتال درونگرا استفاده میکنند، بر تولید محتوای آنلاین و مفید با هدف جذب مشتری به وبسایت شرکت متمرکز هستند. وبلاگ نویسی یکی از سادهتر و قدرتمندترین ابزارهای بازاریابی درونگرا است که وبسایت را بر اساس جستجوهای مشتری ایده آل ارزشگذاری میکند.
در پایان، بازاریابی درونگرا روشی است که از دیجیتال مارکتینگ برای جذب، جلب نظر و رضایت مشتری استفاده میکند. و دیجیتال مارکتینگ را میتوان به چتری تشبیه کرد که تمام تکنیکهای بازاریابی آنلاین را (صرفنظر از درونگرا و برونگرا بودن) شامل میشود.
امروزه دیجیتال مارکتینگ در تمامی تجارتها و صنایع قابل استفاده است. صرفنظر از چیزی که میفروشد، دیجیتال مارکتینگ به شما کمک میکند تا پرسونای خریدار و نیازهای مخاطب را شناسایی و محتوای آنلاین ارزشمندی تولید کنید. اما در نظر داشته باشید حرفمان به این معنی نیست که همهی تجارتها باید روشی یکسان را در استفاده از استراتژیهای دیجیتال مارکتینگ پیش بگیرند.
اگر شرکتتان به صورت تجاری-تجاری (business-to-business) فعالیت میکند، تلاشهای دیجیتال مارکتینگتان معمولاً حول تولید سرنخهای آنلاین و با هدف نهایی تماس با مسئول فروش صورت میگیرند. به همین دلیل، هدف از استراتژیهای بازاریابیتان باید جذب و تبدیل بالاترین میزان سرنخهای باکیفیت (از طریق وبسایت و یا سایر کانالهای دیجیتال پشتیبان) باشد. جدا از وبسایت، میتوانید بر کانالهای دیجیتال تجاری مانند لینکدین (جایی که مخاطب هدف در آن زمان میگذارند) هم تمرکز کنید.
اگر به صورت تولیدکننده – مصرفکننده (business-to-consumer) فعالیت میکنید، بسته به قیمت محصولات، احتمالاً هدف دیجیتال مارکتینگتان جذب مخاطبان بیشتر به وبسایت و تبدیل آنها به مشتری (بدون نیاز به صحبت با مسئول فروش) باشد.
به این منظور، احتمالاً کمتر روی سرنخها (به معنای قدیمی) تمرکز کرده و بیشتر روی تسریع سفر خریدار (از لحظهی ورود به سایت تا لحظهی خرید) متمرکز میشوید. در چنین حالتی، ویژگیهای محصول (در مقایسه با تجارت B2B) جایگاه بالاتری در قیف فروش و بازاریابی دارند و دعوت به عملهای (CTAs) قویتری لازم دارید. در شرکتهای B2C ، کانالهایی مانند اینستاگرام و پینترست از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.
نوع محتوایی که تولید میکنید به نیازهای مشتری در مراحل مختلف سفر خریدار بستگی دارند. بهتر است با تولید پرسونای خریدار شروع کنید تا اهداف و چالشهای مخاطب را شناسایی کنید. محتوای آنلاینتان را با هدف کمک به مخاطب در رسیدن به اهداف و غلبه بر چالشها تولید کنید.
سپس باید به این فکر کنید که مخاطبان (بسته به مقطعی که در سفر خریدار دارند) در چه مرحلهای آمادهاند تا این محتوا را بخوانند. به این فرایند، نقشهی محتوا (content mapping) میگوییم.
در نقشهی محتوا، بهینهسازی محتوا بر اساس دو اصل زیر صورت میگیرد:
میتوانید گزینههای مختلفی را، بسته به نوع محتوای تولیدی، امتحان کنید. اینها گزینههایی هستند که پیشنهاد میکنیم در مراحل مختلف سفر خریدار استفاده کنید:
از این مراحل استفاده کنید:
وقتی میخواهید دیجیتال مارکتینگ را شروع کنید، باید با شناسایی و تعریف اهداف شروع کنید. میپرسید چرا؟ چون اهداف تعیینکنندهی استراتژیهای دیجیتال مارکتینگ هستند. مثلاً اگر با هدف افزایش آگاهی از برند شروع میکنید، باید بر دسترسی به مخاطبین جدید از طریق شبکههای اجتماعی متمرکز شوید.
یا اگر هدفتان افزایش میزان فروش محصول خاصی است، باید بر سئو و بهینهسازی محتوا تمرکز کنید تا در قدم اول بتوانید خریداران بالقوه را به سایت بکشانید. در این صورت خوب است که کمپینهای PPC برای افزایش ترافیک سایت از طریق تبلیغات پولی را هم تست کنید. به طور کلی اگر در ابتدا بزرگترین اهداف شرکت را مشخص کنید، راحتتر میتوانید استراتژیهای دیجیتال مارکتینگ را انتخاب کنید.
همانطور که قبلاً هم گفتیم، یکی از بزرگترین مزایای دیجیتال مارکتینگ این است که میتوانید مخاطبان خاصی را هدف قرار دهید. اما چنین کاری بدون شناسایی مخاطب هدف ممکن نیست.
البته که مخاطب هدف بسته به کانال و اهدافی که برای محصول یا کمپین تبلیغاتی انتخاب کردهاید، متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال، حتماً متوجه شدهاید که بیشتر مخاطبان اینستاگرام افراد جوان هستند و ویدیوهای کوتاه یا تصاویر خندهدار را ترجیح میدهند؛ در حالی که مخاطبان لینکدین متخصصان با تجربه و مسنتر هستند و به دنبال توصیههای حرفهای میگردند. پس بهتر است محتوای تولیدی را بر اساس مخاطبان هدف تولید کنید.
بودجهی کانالهای دیجیتال بر اساس عناصر استراتژی منتخب تعیین میشوند. اگر بر تکنیکهای درونگرا (مانند سئو، شبکههای اجتماعی و تولید محتوا برای وبسایت شرکت) متمرکز هستید، خبر خوب این است که بودجهی خیلی کمی لازم دارید. بازاریابی درونگرا عمدتاً بر تولید محتوای باکیفیت برای مخاطب متمرکز است. اگر قصد ندارید تولید محتوا را به شرکت دیگری واگذار کنید، فقط باید برای آن زمان بگذارید و هزینهای پرداخت نخواهید کرد.
به عنوان مثال با استفاده از PPC و Google AdWords، میتوانید در رأس نتایج سرچ گوگل دیده شوید و از رقبا پیشی بگیرید. بسته به اینکه از کدام لغات کلیدی رقابتی استفاده کنید، هزینهی پرداختیتان متفاوت خواهد بود. به همین دلیل است که توصیه میکنیم روی ترافیک ارگانیک سایت هم تمرکز کنید.
برای موفقیت یک استراتژی دیجیتال مارکتینگ، هم جنبههای پولی لازم هستند و هم جنبههای رایگان. به عنوان مثال، اگر بر ساخت پرسونای خریدار جامع تمرکز کنید تا انواع نیازهای مشتری و مخاطب را بشناسید و بهطور همزمان محتوای باکیفیتی را برای تبدیل سرنخها تولید کنید، احتمالاً بتوانید در کمتر از ۷ ماه (بدون هزینهای برای تبلیغات) موفق شوید.
اما اگر تبلیغات پولی را هم بخشی از استراتژی دیجیتال در نظر بگیرید، خیلی سریعتر به موفقیت میرسید. در کل پیشنهاد میشود که از محتوا، سئو و شبکههای اجتماعی برای ایجاد ترافیک ارگانیک (و یا مجانی) استفاده کنید تا موفقیتی پایدار و طولانیمدت داشته باشید. توصیه میکنیم همه کانالها را امتحان کنید تا ببینید کدام کانال برایتان بهترین است.
پس از آنکه مخاطبتان را شناختید و بودجهی لازم را فراهم کردید، نوبت به تولید محتوا برای کانالهای فعال میرسد. میتوانید برای شبکههای اجتماعی و وبلاگ محتوا بنویسید، تبلیغات PPC و محتوای اسپانسری را بررسی کنید، بازاریابی ایمیلی و یا خبرنامه بسازید. یادتان باشد همهی محتواهایی که تولید میکنید باید جذاب باشند تا مخاطب با آنها ارتباط برقرار کند، چرا که هدف از محتوای بازاریابی تنها افزایش آگاهی از برند و بهبود نرخ تولید سرنخ است.
یکی دیگر از نکات کلیدی در دیجیتال مارکتینگ، بازاریابی موبایلی است. مردم آمریکا در بیش از ۶۹% مواقع از تلفن همراه برای بررسی رسانههای دیجیتال استفاده میکنند (این در حالی است که مردم امریکا – در مقایسه با سایر کشورها – آنقدرها هم اهل موبایل نیستند).
مهم است که تبلیغات دیجیتال، صفحههای وبسایت، تصاویر شبکههای اجتماعی و سایر داراییهای دیجیتال را برای تلفنهای همراه بهینهسازی کنید. یادتان باشد که اگر نرمافزاری دارید که روی تلفن همراه فعال است و مخاطب میتواند از آن برای ارتباط با برند و خرید محصولات استفاده کند، آن نرمافزار را هم زیرمجموعهی دیجیتال مارکتینگ در نظر بگیرید.
ارتباط مشتری با برند از طریق موبایل، باید به اندازهی ارتباط از طریق کامپیوتر لذتبخش باشد. یعنی باید وبسایتی مناسب برای موبایل و یا وبسایتی واکنش گرا طراحی کنید. با این کار مدت زمان تولید سرنخ را هم کاهش میدهید و مردم تجربیات بهتری خواهند داشت. در زمان تولید عکسهایی که میخواهید در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارید هم حتماً کاربران تلفن همراه را در نظر داشته باشید. ابعاد عکس در موبایل کوچکتر هستند و ممکن است بخشی از متن آنها به دلیل محدودیت تعداد کلمات حذف شود.
روشهای بسیاری برای بهینهسازی وجود دارد و مهم است که تغییرات محتوا در تلفن همراه را هم در نظر بگیرید. اگر همیشه این را در ذهنتان داشته باشید، تجربه مشتری لذتبخشی را برای مخاطبان فراهم کرده و به اهدافتان میرسید.
هدف از دیجیتال مارکتینگ، ارتباط با مخاطب از طریق محتوای شخصیسازی شده است و این هدف بدون تحقیق کلمات کلیدی مؤثر (keyword research)، میسر نمیشود. تحقیق کلمات کلیدی برای بهینهسازی وبسایت و محتوای سئو شده، اهمیت زیادی دارد. اینگونه مردم میتوانند وبسایتتان را از طریق موتورهای جستجو پیدا کنند. تحقیق کلمات کلیدی شبکههای اجتماعی برای بازاریابی محصول و خدمات در کانالهای شبکههای اجتماعی مفید است.
حتی اگر مسئولی را به صورت تمام وقت برای استراتژی سئو استخدام کردهاید هم میتوانید تحقیق کلمات کلیدی را در دستور کار قرار دهید. لیستی از کلمات کلیدی مناسب را که با محصول و یا خدماتتان همخوانی دارند، آماده و متغیرها را شناسایی کنید.
در نهایت، برای خلق استراتژیهای دیجیتال مارکتینگ مؤثر لازم است تا بر اساس نتایج به دست آمده، تغییراتی را اعمال کنید. مثلاً شاید متوجه شوید که مخاطبان چند ماهی است که به محتوای اینستاگرام علاقهای ندارند؛ اما عاشق محتوای توییتر هستند. درست است که در چنین موقعیتی، فرصتی مناسب برای برنامهریزی مجدد استراتژیهای اینستاگرام پیدا کردهاید. اما در نظر داشته باشید که چنین بازخوردی میتواند نشانهی این باشد که مخاطبانتان کانال دیگری را ترجیح میدهند.
یا شاید وبسایتتان دیگر مثل قبل ترافیکی دریافت نکند. در چنین حالتی میتوانید وبسایت را بهروزرسانی کنید؛ یا کلاً از شر آن خلاص شوید تا مخاطبانتان فقط به محتوای جدید و مرتبط با نیازهایشان دسترسی داشته باشند. دیجیتال مارکتینگ، فرصتهای منعطفی را برای رشد مداوم فراهم میکند؛ اما این شما هستید که تصمیم میگیرد از آنها استفاده کنید یا نه.
اگر همین حالا هم در حوزهی دیجیتال مارکتینگ فعال هستید، قطعا با بخشی از مخاطبانتان به صورت آنلاین ارتباط دارید و بدون شک بخشهایی از استراتژیهایتان هست که میتوانید آنها را بهبود ببخشید.
آموزش بازاریابی
(صفحه اصلی)
بازاریابی چیست؟ تعریف بازاریابی + سیر تکامل مارکتینگ تا امروز
تفاوت بازاریابی و فروش چیست؟ یکبار برای همیشه فرق این دو را بدانید [+اینفوگرافی]
برنامه بازاریابی (Marketing Plan) چیست؟ قدم به قدم تا یک طرح بازاریابی ساده
تحقیق بازاریابی (Market Research) چیست؟ نحوه اجرا + نمونه تحقیق بازار
آمیخته بازاریابی چیست؟ از ۴p و ۷P و ۴c می گوییم + مثال و نحوه استفاده
۱۰ مورد از مهم ترین استراتژی های قیمت گذاری در بازاریابی
توزیع در بازاریابی به چه معناست؟ معرفی انواع کانال های توزیع
پروموشن در بازاریابی چیست؟ فرق پروموشن و تبلیغات + مثال عینی
انواع بازاریابی (مارکتینگ) | معرفی کاملترین لیست
بازاریابی شبکه ای یا نتورک مارکتینگ چیست؟ قدم به قدم موفقیت در بازاریابی شبکه ای
دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی دیجیتال چیست؟ معرفی ۱۱ نوع دیجیتال مارکتینگ رایج (+نمونه)
بازاریابی محتوا (Content Marketing) چیست؟ انواع بازاریابی محتوایی + مثال های عینی
بازاریابی شبکه های اجتماعی یا سوشال مارکتینگ (SMM) چیست؟ معرفی استراتژی سوشال
بازاریابی موتورهای جستجو (SEM) چیست؟ استراتژی SEM + معرفی ابزارهای رایگان
ایمیل مارکتینگ (Email marketing) یا بازاریابی ایمیلی چیست؟ هر آنچه باید بدانید
بازاریابی پیامکی (SMS marketing) چیست؟ آموزش اصول تبلیغات پیامکی (رایگان)
بازاریابی ویروسی (Viral Marketing) چیست؟ + ۷ تکنیک وایرال شدن
بازاریابی ارجاعی یا ریفرال مارکتینگ چیست؟ نحوه کارکرد بازاریابی Referral
بازاریابی چریکی یا گوریلا مارکتینگ چیست؟ تحلیل نمونه های بازاریابی چریکی در جهان
بازاریابی مویرگی چیست؟ معرفی انواع بازاریابی مویرگی [توضیح مصور با اینفوگرافی]
افیلیت مارکتینگ (همکاری در فروش) چیست؟ کسب درآمد با سیستم افیلیت
مزیت رقابتی چیست؟ تعریف + معرفی ۶ راه بدست آوردن مزیت رقابتی بین رقبا
بازاریابی حضوری چیست؟ تکنیک های بازاریابی حضوری در ۷ قدم کاملا کاربردی
اتوماسیون بازاریابی (marketing automation) چیست؟ معرفی نرم افزارهای اتوماسیون بازاریابی
.
بسیارعالی و کاربردی👏👏👏
سلام آقای مرادعلی پور
ممنون از شما
سلام چطوری میتونم لینک همکاری در فروش رو تبلغ کنم؟
سلام
وقت به خیر
لطفا با شماره ی ۴۳۰۰۰۱۱۴ داخلی ۱۳۶ تماس بگیرید تا دقیق راهنماییتون کنن